اسم های دخترانه در اشعار سعدی

اسامی دختر در اشعار سعدی

اسم های موجود در متون ادبی کهن، بی شک از اصیل ترین اسم های ایرانی هستند. اسم هایی که به عنوان نام یا واژه در اشعار شعرای گرانقدر ایران زمین، در کنار آرایه های ادبی گوش نواز و دلنشین آمده اند و بخشی از زبان ما پارسی زبانان و فرهنگ ما محسوب می شوند.

اسم های دختر در شعرهای سعدی

آیا اسم شما هم در اشعار شعرای قدیمی ایرانی آمده است؟

در پست های قبلی وب سایتمون، اسم های دختر در اشعار حافظ، اسامی دختر در اشعار مولانا، اسم های دختر در شاهنامه فردوسی و … را قرار دادیم و در این قسمت اسامی دخترانه که در اشعار سعدی شیرازی آمده اند را می بینید. پیش از آن کمی مختصر درباره سعدی بدانید.

سعدی

سعدی، شاعر و نویسنده پارسی‌گوی ایرانی است، ادبیات وی به خصوص در بوستان سعدی به اصطلاح اهل ادب، ادبیات تعلیمی است. ادبیاتی که محتوایش آموزه‌های اخلاقی و اجتماعی است و گویی به هدف تعلیم و تربیت به نگارش در آمده است، البته با چاشنی ذوق و خلاقیت. ویژگی خاص نوشته های سعدی، کلام ساده اش نیز هست که البته نوشتن به این سبک سخت و حتی به عقیده خیلی ها ناممکن است (ویژگی سهل ممتنع اشعار سعدی).

علاوه بر این خیلی ها بر این باورند که سعدی بر حافظ شیرازی و غزلیاتش بسیار تاثیر گذار بوده است و این تاثیر کاملا مشهود است. معتقد اند که حافظ، حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سروده است. همچنین در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی دیده می شود. تضمین در اینجا یعنی استفاده از سخن مشهور (سعدی) در ابیات و کلام حافظ است.

اسم اصلی و کامل سعدی

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) نام کامل سعدی است. اهل ادب سعدی را به لقب “استاد سخن”، “پادشاه سخن”، “شیخِ اجلّ” و حتی به‌طور مطلق، “استاد” داده‌اند.

معنی اسم سعدی

سعدی یک نام پسرانه است که متاسفانه در ایران فراوانی کمی دارد. اسمی که اگرچه ریشه آن به عنوان واژه، عربی است اما از جهت شخصیت تاریخی – فرهنگی یک نام ایرانی اصیل در ایران زمین و بین فارسی زبانان جهان محسوب می شود. سعدی از ریشه سعد است و به معنی خجستگی، فرخندگی، میمنت. بد نیست بدانید از نظر ترکیب واژه سعد + ی به عقیده اکثریت اهل ادب در زبان عربی وجود ندارد این واژه و نام، نامی ساخته ایرانیان است.

لیست اسم دختر در اشعار سعدی

در ادامه لیست نام های دخترانه که در آثار سعدی (کلیات شامل بوستان، گلستان و …) آمده است را به همراه شعر مربوطه می بینید.

نوشین

اسم نوشین در شعر سعدی:

بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند

گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین

در جای دیگر سعدی می فرماید:

تو کز خواب نوشین به بانگ رحیل

نخیزی دگر کی رسی در سبیل

نوشین در شعر دیگر سعدی:

تن درست چه داند به خواب نوشین در

که شب چگونه به پایان همی برد رنجور

شیدا

شیدا در شعر سعدی:

بسا هوشمندا که در کوی عشق

چو من عاقل آیند و شیدا روند

در جای دیگر سعدی می فرماید:

قوی بازوانند کوتاه دست

خردمند شیدا و هشیار مست

اسم شیدا در شعر دیگری از سعدی:

صاحبنظری که دید رویش

دیوانه عشق گشت و شیدا

بررسی کامل: اسم شیدا.

نرگس

چشمش به کرشمه گفت با من

در نرگس مست من چه آهوست

اسم آهو و کرشمه نیز در ابیات بالا از سعدی آمده است.

اسم نرگس در شعر دیگری از سعدی:

گر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست

نرگس در بیت دیگری از سعدی:

هر گه که نظر بر گل رویت فکنم

خواهم که چو نرگس مژه بر هم نزنم

شقایق

خواب از خمار باده نوشین بامداد

بر بستر شقایق خودروی خوشترست

اسم شقایق در شعر دیگری از سعدی:

بلبل سماع بر گل بستان همی کند

من بر گل شقایق رخسار می کنم

 

ارغوان

دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت

گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد

اسم ارغوان در شعر دیگری از سعدی:

ور بی تو میان ارغوان و سمنم

بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم

نیلوفر

چو نیلوفر در آب و مهر در میغ

پری رخ در نقاب پرنیان است

بررسی کامل: بررسی کامل: اسم مینا..

 

پرنیان

صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا

لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد

بررسی کامل: اسم پرنیان.

انیس

نه آن جلیس انیس از کنار من رفتست

که بعد ازو متصور شود شکیبایی

سمن

پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر

عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی باشد

اسم سمن در شعر دیگری از سعدی:

یا رب آن روی است یا برگ سمن

یا رب آن قد است یا سرو چمن

سمن در بیت دیگری از سعدی:

مرا دلیست گرفتار عشق دلداری

سمن بری صنمی گلرخی جفاکاری

بنفشه

باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا

غالیه ای بساز از آن طره مشکبوی او

یاسمن

که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت

که آب گل ببرد تا به یاسمن چه رسد

و در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:

نطفه شبنم در ارحام زمین

شاهد گل گشت و طفل یاسمن

یاسمین در شعر دیگری از سعدی:

عیبم هنر و کمال بیند

خارم گل و یاسمن نماید

نسرین

بر گل روی تو چون بلبل مستم واله

به رخ لاله و نسرین چه تمنا دارم

اسم های لاله، تمنا و واله نیز در بیت بالا از سعدی آمده است.

اسم نسرین در شعری دیگر از سعدي:

بنفشه زلفی نسرین بری سمن بویی

که ماه را بر حسنش نماند بازاری

شکوفه

اسم شکوفه در شعر سعدی:

مگر درخت بهشتی بود که بار آرد

شکوفه گل و بادام و لاله و نسرین

نسترن

آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد

الحق آراسته خلقی و جمالی دارد

سروین

بر گذر تا خیره گردد سروبن

در نگر تا تیره گردد نسترن

بنفشه

بستان عارضش که تماشاگه دلست

پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگرید

اسم گلنار نیز در بیت بالا از سعدی آمده است. اسم بنفشه در شعر دیگری از سعدي:

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

اسم بنفشه در شعر دیگری از سعدی:

ور بی تو میان ارغوان و سمنم

بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم

لاله

به پای سرو درافتاده اند لاله و گل

مگر شمایل قد نگار من دارد

اسم لاله در شعر دیگری از سعدی:

گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی

اندرونت به گل و لاله و ریحان نرود

لاله در شعر دیگر سعدي:

ز رنگ لاله مرا روی دلبر آید یاد

ز شکل سبزه مرا یاد خط یار آید

رها

گر مراد خویش خواهی ترک وصل ما بگوی

ور مرا خواهی رها کن اختیار خویش را

اسم رها در شعر دیگری از سعدی:

خواهم که بیخ صحبت اغیار برکنم

در باغ دل رها نکنم جز نهال دوست

رها در شعر دیگر از سعدي:

مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد

کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد

سوگند

اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی

هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

و در جای دیگر سعدی می فرماید:

سعدی از جان می خورد سوگند و می گوید به دل

وعده هایش را وفا باری نمودی کاشکی

شبنم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم

اسم شبنم در شعر دیگری از سعدی:

نطفه شبنم در ارحام زمین

شاهد گل گشت و طفل یاسم

نام شبنم در شعر دیگری از سعدي:

.. به دولتت همه افتادگان بلند شدند

چو آفتاب که بر آسمان برد شبنم

شهلا

.. سر به بالین عدم بازنه ای نرگس مست

که ز خواب سحر آن نرگس شهلا برخاست

اسم های دخترانه نرگس و سحر نیز در بیت بالا از سعدی آمده اند.

آفاق

گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی

صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد

اسم آفاق در شعر دیگری از سعدی:

که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید

یا مگر آینه در پیش جمالش دارند

آفاق در شعر دیگری از سعدي شيرازي:

موضعی در همه آفاق ندانم امروز

کز حدیث من و حسن تو خبر می نرود

شهره

ای شهره شهر و فتنه خیل

فی منظرک النهار و اللیل

اسم شهره در شعر دیگری از سعدی:

سغبه خلقم چو صوفی در کنش

شهره شهرم چو غازی بر رسن

افسانه

سعدیا نامت به رندی در جهان افسانه شد

از چه می ترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست

اسم افسانه در شعر دیگری از سعدی:

گر تو به حسن افسانه ای یا گوهر یک دانه ای

از ما چرا بیگانه ای ما نیز هم بد نیستیم

نیکی

بد و نیک مردم چو می بگذرند

همان به که نامت به نیکی برند

اسم نیکی در شعر دیگری از سعدی:

به قومی که نیکی پسندد خدای

دهد خسروی عادل و نیک رای

نیکی در بیت دیگر سعدي:

کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای

سحر

اسم سحر در اشعار سعدی:

هر سحر از عشق دمی می زنم

روز دگر می شنوم بر ملا

اسم سحر در اشعار دیگری از سعدی:

شب فراق که داند که تا سحر چند است

مگر کسی که به زندان عشق در بند است

و یا در جای دیگر:

.. تو که در خواب بوده ای همه شب

چه نصیبت ز بلبل سحر است

بررسی کامل: اسم سحر.

نازنین

اسم نازنین در اشعار سعدی:

آفرین خدای بر پدری

که تو فرزند نازنین پرورد

نازنین در شعر دیگری از سعدی:

ز هر نبات که حسنی و منظری دارد

به سرو قامت آن نازنین بدن چه رسد

و در جای دیگر سعدی می فرماید:

بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین

کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود

اسم نازنين در شعری دیگر از سعدی:

هر که نازک بود تن یارش

گو دل نازنین نگه دارش

بررسی کامل: اسم نازنین.

نسیم

.. بار دگر گر به سر کوی دوست

بگذری ای پیک نسیم صبا

اسم نسیم در شعر دیگری از سعدی:

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نفس دوستان توست

و در اشعار دیگر سعدی می فرماید:

بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست

یا کاروان صبح که گیتی منور است

و

مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست

که راحت دل رنجور بی قرار منست

و

مگر نسیم سحر بوی یار من دارد

که راحت دل امیدوار من دارد

ترانه

.. مخور غمی که به فردا چگونه خواهد بود

که چرخ عمر تو ضایع برین ترانه کند

ساحل

… ای برادر ما به گرداب اندریم

وان که شنعت می زند بر ساحل است

اسم ساحل در اشعار دیگری از سعدی:

… غرقه در بحر عمیق تو چنان بی خبرم

که مبادا که چه دریام به ساحل نکند

… که مرد ارچه بر ساحل است ای رفیق

نیاساید و دوستانش غریق

صبا

… ای نفس خرم باد صبا

از بر یار آمده ای مرحبا …

اسم صبا در اشعار دیگری از سعدی:

… بار دگر گر به سر کوی دوست

بگذری ای پیک نسیم صبا

و

آخر ای باد صبا بویی اگر می آری

سوی شیراز گذر کن که مرا یار آنجاست ..

نفس

اسم نفس در اشعار سعدی:

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نفس دوستان توست

اسم نفس در اشعار دیگری از سعدی:

از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است

پیغام آشنا نفس روح پرور است

تمنا

آه اگر دست دل من به تمنا نرسد

یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد …

اسم تمنا در شعر دیگری از سعدی:

… بر گل روی تو چون بلبل مستم واله

به رخ لاله و نسرین چه تمنا دارم

ر‏عنا‏

فرزانه رضای نفس رعنا نکند

تا خیره نگردد و تمنا نکند

مژده

… دگر به روی خود از خلق در بخواهم بست

مگر کسی ز توام مژده ای فراز آرد

اسم مژده در اشعار سعدی:

گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت

سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد …

و در شعر دیگر، سعدی می فرماید:

… ز من درود فراوان ببر به دلبر من

به لطف مژده ای از وصل آن نگار بیار

ساغر

بوسه ای بر کنار ساغر نه

پس بگردان شراب شهدآمیز …

اسم ساغر در شعر دیگری از سعدی:

.. بر کف من ز دست ساقی بزم

هر نفس ساغر شرابی بود

نگار

دیر آمدی ای نگار سرمست

زودت ندهیم دامن از دست …

اسم نگار در اشعار سعدی:

… به پای سرو درافتاده اند لاله و گل

مگر شمایل قد نگار من دارد

نگار در شعر دیگری از سعدی:

.. باور مکن که صورت او عقل من ببرد

عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست

بررسی کامل: اسم نگار.

غزل

اسم غزل در اشعار سعدی:

… که نه تنها منم ربوده عشق

هر گلی بلبلی غزل خوان داشت

اسم غزل در شعر دیگری از سعدي:

.. صوفی نظر نبازد جز با چنین حریفی

سعدی غزل نگوید جز بر چنین غزالی

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

مطرب یاران بگوی این غزل دلپذیر

ساقی مجلس بیار آن قدح غمگسار …

ثریا

… ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری

ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد

اسم ثریا در دیگر اشعار سعدی:

داد طرب از عمر بده تا برود

تا ماه برآید و ثریا برود

و

… از زمین ناله عشاق به گردون بر شد

وز ثری نعره مستان به ثریا برخاست

سبا

.. قافله شب چه شنیدی ز صبح

مرغ سلیمان چه خبر از سبا

فرشته

. رقیب کیست که در ماجرای خلوت ما

فرشته ره نبرد تا به اهرمن چه رسد

اسم فرشته در اشعار دیگر سعدی:

تو خود فرشته ای نه از این گل سرشته ای

گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری …

و

… مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت

و

فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن

وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد …

کیمیا

استاد کیمیا را بسیار سیم باید

در خاک تیره کردن تا آن که زر بباشد …

اسم کیمیا در شعر دیگری از سعدي:

… سیم دغل خجالت و بدنامی آورد

خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم

بررسی کامل: اسم کیمیا.

باران

اسم باران در شعر سعدی:

سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات

غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

بررسی کامل: اسم باران.

اندیشه

مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست

و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست …

ور در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:

هوشم نماند با کس اندیشه ام تویی بس

جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد …

یلدا

… برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد

که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

اسم یلدا در شعر دیگری از سعدي:

… باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

و

… باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

درباره یلدا بیشتر بدانید.

شیرین‏‏

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت

دیگر چه برگ باشد درویش بی نوا را …

اسم شیرین در شعر دیگری از سعدي:

… آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل

شهد لب شیرین تو زنبور میان را

و

مپندار از لب شیرین عبارت

که کامی حاصل آید بی مرارت …

مروارید

… سخن سعدی بشنو که تو خود زیبایی

خاصه آن وقت که در گوش کنی مروارید

اسم مروارید در شعر دیگری از سعدي:

ز مروارید تاج خسروانیت

یکی در خوشه پروین نباشد …

اسم پروین هم در بیت بالا آمده است.

لیلی

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی

تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را …

اسم لیلی در شعر دیگری از سعدي:

… اگر عداوت و جنگ است در میان عرب

میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست

و

… حدیث حسن تو و داستان عشق مرا

هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند

دنیا

دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد

از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست …

اسم دنیا در شعر دیگری از سعدي:

دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

و

… وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

مرده ای بینی که با دنیا دگر بار آمده س

سارا

اسم سارا در شعر سعدی:

صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست

بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

زهره

بلبلان نیک زهره می دارند

با گل از دست باغبان گفتن …

اسم زهره در شعر دیگری از سعدي:

خورشیدوشی ماهرخی زهره جبینی

یاقوت لبی سنگدلی تنگ دهانی ..

و

. مطرب از مشغله کوس بشارت چه زند

زهره بایستی امروز که بنوازد عود

زهره از جمله اسم های ایرانی در منظومه شمسی است.

شیرین

وصفش نداند کرد کس دریای شیرینست و بس

سعدی که شوخی می کند گوهر به دریا می برد

اسم های گوهر و دریا نیز در شعر بالا آمده است

.. سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان

در به دریا می فرستی زر به معدن می بری

دریا

سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی

در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی

هستی

یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی

تا از سر صوفی برود علت هستی

اسم صوفی هم در شعر بالا آمده است، البته اسم سوفی مورد تایید ثبت احوال کشور است.

اسم هستی در اشعار دیگر سعدی:

مرا با وجود تو هستی نماند

به یاد توام خودپرستی نماند …

و

.. همه هرچه هستند از آن کمترند

که با هستیش نام هستی برند

بررسی کامل: اسم هستی.

گیتی

… بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست

یا کاروان صبح که گیتی منور است

اسم گیتی در اشعار دیگر سعدی:

… صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

و

در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم

صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او …

بررسی کامل: اسم گیتی.

پروین

… همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت

وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است

اسم پروین در اشعار دیگر سعدی:

. اگر خود روز را گوید شب است این

بباید گفتن آنک ماه و پروین

سیمین

… گفت سعدی خیال خیره مبند

سیب سیمین برای چیدن نیست

اسم سیمین در اشعار دیگر سعدی:

روی اگر باز کند حلقه سیمین در گوش

همه گویند که این ماهی و آن پروینیست …

و

پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر

عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی باشد …

مینا

بدین صحیفه مینا به خامه خورشید

نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم …

بررسی کامل: اسم مینا.

جانان

حدیث عشق جانان گفتنی نیست

و گر گویی کسی همدرد باید ..

اسم جانان در اشعار دیگر سعدی:

.. دل بود و به دست دلبر افتاد

جان است و فدای روی جانان

و

برو سعدی که کوی وصل جانان

نه بازاریست کان جا قدر جان هست

بررسی کامل: اسم جانان.

نگین

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد

باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد

اسم نگین در اشعار دیگر سعدی:

.. چه کردی که درنده رام تو شد

نگین سعادت به نام تو شد

و

… کرم کن نه پرخاش و کین آوری

که عالم به زیر نگین آوری

فروغ

فلک را این همه تمکین نباشد

فروغ مهر و مه چندین نباشد

اسم فروغ در اشعار دیگر سعدی:

شهنشهی که زمین از فروغ طلعت او

منورست چنان کاسمان به طلعت ماه …

و

شهنشهی که زمین از فروغ طلعت او

منورست چنان کاسمان به طلعت ماه …

گردآورنده اشعار: احمدرضا سلیمی.

اسم های ایرانی در اشعار سعدی

اسم شما هم در اشعار سعدی

نام شما و دوستانتان هم در اشعار سعدی شیرازی آمده است؟ اگر بله در قسمت نظرات بنویسید.

توجه: ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار سعدی هستند. برای مثال ممکن است یک اسم بیش از دو بار در اشعار سعدی آمده باشد و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.

Sophia or Sofia

نوشتن اسم سوفیا در انگلیسی

نوشتار درست اسم سوفیا در لاتین و انگلیسی

For English see the bottom

در پست های قبلی درباره اسم سوفیا و اسم سوفی کامل و مفصل صحبت کردیم. اسم دخترانه زیبای بین المللی که در دهه اخیر در ایران و خیلی کشورهای دنیا بسیار محبوب شده است. سوالی که برخی از دوستان درباره اسم سوفیا از ما داشتند، شکل درست نوشتار (اسپل Spelling) اسم سوفیا در انگلیسی برای ثبت در پاسپورت بود. در ادامه مفصل درباره نوشتن اسم سوفیا در انگلیسی صحبت کرده ایم.

اسم سوفیا در انگلیسی
نوشتن درست اسم سوفیا به انگلیسی

سوفیا به صورت Sofia یا Sophia

شیوه درست نوشتار اسامی در انگلیسی سوال خیلی از دوستان است. اما این پرسش علاوه بر اینکه درباره اسم های اصیل ایرانی پیش می آید، بعضا درباره نام های بین المللی نیز وجود دارد. چرا که بسیاری از اسم های بین المللی در کشور های مختلف و زبان های مختلف شیوه نوشتاری متفاوت دارند. حتی تلفظ اسم ها نیز متفاوت است.

اسم سوفیا در آمریکا و اروپا

با بررسی های انجام شده نام زیبا و بی المللی سوفیا به هر دو صورت Sofia و Sophia در کشور های مختلف دنیا کاربرد دارد. به خصوص در آمریکا در ۱۵ سال اخیر خیلی محبوب و محبوب تر از قبل شده است.

اما این اسم زیبا و خوش معنا که در کشورهای آمریکای لاتین بیشتر به صورت Sofia نوشته می شود، در آمریکا به هر دو صورت کاربرد داشته و دارد و اخیرا به شکل Sophia کمی بیشتر استفاده شده در اروپا نیز به صورت Sophia بیشتر کاربرد دارد، به جز سوئد.

اسو سوفیا در روسیه و سوئد

در سوئد بیشتر به صورت Sofia نوشته می شود. در آلمان بیشتر به صورت Sophia و در آمریکا بیشتر به صورت Sophia نوشته می شود. نمونه های افراد معروف این اسم در آمریکا و آمریکای لاتین با نام Sofia و Sophia را نیز بررسی کردیم. افراد مسن تر در این کشورها با این نام به صورت Sofia نامگذاری شدند اما بیشتر افراد شناخته شده جوان تر در آمریکا به صورت Sophia هست.

بد نیست بدانید سوفیا به صورت Sofya در کشور روسیه کاربرد دارد و سپس به صورت Sofia.

Sofia
Sofia name spelling

سوفیا پایتخت بلغارستان

سوفیا به شکل Sofia نام پایتخت کشور بلغارستان است. در منابع نسبتا معتبر آمده است که Sophia شکل اصیل تر این نام است (ریشه یونانی) و Sofia برگرفته از Sophia هست.

سوفیا درسته یا صوفیا

اسم سوفیا و صوفیا هر دو در ثبت احوال ایران به ثبت می رسند.

شکل درست نوشتن اسم سوفیا به انگلیسی

  • از نظر ما شکل نوشتاری اسم سوفیا به صورت Sophia در کشورهای آمریکا و اروپا بیشتر و رو به افزایش است تا Sofia.
  • با توجه به ریشه و اصالت Sophia شکل اصیل تری از این نام زیباست.
  • اما به هر دو صورت در بیشتر کشورها کاربرد دارد.
  • در اروپا (مثلا انگلیس و آلمان) و آمریکا بیشتر به صورت Sophia.
  • در آمریکای لاتین و سوئد به صورت Sofia.
  • در روسیه به صورت Sofya و Sofia.

ضمنا بد نیست به شکل نوشتاری از نظر زیبایی هم دقت نمایید، مثلا شاید به عقیده برخی شکل نوشتاری Sofia زیباتر باشد. (سلیقه ای هست).

به همین خاطر با توجه به کشور محل زندگی و یا کشور مقصد (برای مهاجرت)، معیارهای فوق و سلیقه خود، شکل مورد نظر را انتخاب نمایید.

Sofia یا Sophia؟

نظر شما چیست؟ به نظرتون اسم سوفیا به صورت Sophia زیباتر و درست تر است یا به صورت Sofia؟

در قسمت نظرات دیدگاه خود را درباره نوشتار درست نام سوفیا به انگلیسی بنویسید.

The correct spelling of the name Sophia in Latin and English

Sofia or Sophia

The correct way of writing names in English is a question of many friends. However, this question is not only about authentic Iranian names, but also about international names. Because many international names have different ways of writing in different countries and different languages. Even the pronunciation of names is different.

According to the investigations, the beautiful and international name of Sofia is used in both Sofia and Sophia in different countries of the world. Especially in America in the last 15 years, it has become more and more popular than before.

But this beautiful and meaningful name, which is mostly written as Sofia in Latin American countries, has been and is used in both ways in America, and recently it has been used a little more in the form of Sophia, and in Europe it is also used in the form of Sophia. Except Sweden.

In Sweden, it is mostly written as Sofia. In Germany it is mostly written as Sophia and in America it is mostly written as Sophia. We also examined examples of famous people with this name in America and Latin America named Sofia and Sophia. Older people in these countries are named Sofia with this name, but most younger people in America are known as Sophia.

Sofia name spelling
Sofia, the capital of Bulgaria

Sofia is the name of the capital of Bulgaria. In relatively reliable sources, it is stated that Sophia is the more original form of this name (Greek root) and Sofia is derived from Sophia. It is not bad to know that Sofia is used as Sofya in Russia and then as Sofia.

The correct way to write the name Sofia in English

  • In our opinion, the written form of the name Sophia is more and increasing in the American and European countries than Sofia
  • According to the origin and originality, Sophia is a more original form of this beautiful name
  • But it is used in both ways in most countries
  • In Europe (e.g. England and Germany) and America mostly in the form of Sophia
  • In Latin America and Sweden as Sofia
  • In Russia as Sofya and Sofia

At the same time, it is not bad to pay attention to the writing form in terms of beauty, for example, according to some people, the writing form of “Sofia” is more beautiful.

Therefore, according to the country where you live or the country of destination (for immigration), the above criteria and your taste, choose the desired shape.

.what is your opinion? Do you think the name Sophia is more beautiful and correct or Sofia? tell us in comments

اسم سوفی

معنی اسم سوفی

سوفی

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم سوفی در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم سوفی

سوفی یک اسم دختر چهار حرفی با فراوانی بسیار کم است و همین امر سوفي را یک اسم جدید دختر (به تعبیر عموم) می نمایاند. نامی که به صورت Sophie در خیلی از کشورهای دنیا نیز کاربرد دارد.

معنی سوفی

سوفی به چه معناست؟ Sophie Name Meaning

سوفی یعنی: عاقل، خردمند. هم ریشه با واژه فیلسوف و در واقع Philosophy و Philosopher. این معنی اسم سوفی Sophie معادل معنی اسم سوفیا Sofia هم هست و دلیلش هم ریشه بودن این نام هاست. اما در برخی منابع سوفی را معادل صوفی می دانند و این واژه و اسم را پيروان تصوف معنی کرده اند.

ریشه اسم سوفی

ریشه نام سوفی لاتین است. اگر مثل برخی از منابع اسم سوفي را معادل صوفی بدانیم، ریشه آن عربی می شود. اما اسم سوفی را به دلیل گستردگی استفاده در کشورهای غربی می توان یک اسم بین المللی نیز می دانیم.

اسم سوفی Sophie

سوفي در غرب بیشتر در کشور های فرانسه و آلمان برای نامگذاری فرزند، کاربرد داشته و دارد و منابع خارجی این اسم را wisdom یعنی دانش، معنی کرده اند.

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم سوفی را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم لینا

اسم لینا

لینا

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم لینا در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم لینا

معنی لینا

لینا به چه معناست؟ Lina Name Meaning

لینا یعنی: نور و هم چنین نرم تر (مهربان تر). علاوه بر این، اسم لینا خیلی از زبان ها معانی متفاوت دارد که در ادامه می بینید.

اسم لینا در خارج از ایران

لینا یک اسم بین المللی محسوب می شود چرا که در زبان های انگلیسی، ایتالیایی، ترکی، لیتوانیایی، روسی، اسپانیایی، سوئدی، فارسی، عربی و کردی ریشه دارد. علاوه بر این لينا شکل کوتاه شده بسیاری از نام‌های لاتین است که به Lina- ختم می‌شوند، مثل Catalina، Angelina، Carmelina، Carolina، Emelina، Marcelina، Nikolina، Rosalina.

جالب است بدانید منبع انگلیسی زبان نسبتا معتبر، لینا Lina را اسمی با ریشه آلمانی می داند و اسم لينا را لطیف معنی کرده است که مشابه معنی اسم لینا در عربی است!

ریشه اسم لینا

  1. ریشه نام لینا عربی و لاتین است.
  2. در عربی معنی اسم لینا: ظریف است. معنی درخت نخل کوچک و جوان نیز برایش آمده است.
  3. اسم لینا در کردی تئاڤگەی بچوک (به معنی جریان آبشار؟ دوستان کرد اگر نظری دارند در قسمت نظرات بفرمایند حتما)

ریشه و معنی لینا در دیگر زبان های دنیا

  1. معنی لینا در هلندی پاک است.
  2. معنی لینا در انگلیسی Lina برگرفته از اسم کارولینا Carolina.
  3. لینا در یونانی یعنی نور.
  4. معنی نام لینا در لاتین قوی است و برگرفته از کارولینا؛ ایالت های کارولینای شمالی و جنوبی آمریکا به نام پادشاه بریتانیا چارلز اول نامگذاری شدند.
معنی اسم لینا
معني اسم لينا

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم لینا را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم الیسا

معنی اسم الیسا

الیسا

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم الیسا در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم الیسا

معنی الیسا

الیسا به چه معناست؟ Elisa Name Meaning

الیسا در لاتین معادل الیزا هست و مخفف اسم الیزابت. بد نیست بدانید اسم لیزا Lisa که نامی مرسوم در کشورهای غربی هست نیز مخفف نام الیزابت است. اليزایت Elizabeth اسمی با ریشه عبری است و یک اسم مذهبی دختر محسوب می شود.

معنی اسم الیزابت: “خدای من سوگند است” یا “خدای من فراوانی است” که مجازا می شود معنی کرد: خداوند به وعده خود عمل می کند (خوش قول است) یا همه چیز از خدای بخشنده است. بسیاری از نام های عبری این سبک معنی هایی دارند. اسم های مثل یوحنا یا ارمیا و … که در پست های قبلی روی وبسایت مون دیده اید. الیزابت در کتاب مقدس یهودیان نام همسر آرون می باشد.

برای اسم الیسا در منابع فارسی، دو معنی آمده است:

الیسا یعنی:

  1. اَليسا: دیدو، دختر شاه صدر و بنیانگذار افسانه ای کارتاژ، کارتاژ از سرزمینهای شمالی آفریقاست که مهاجرانی از فنیقیه بنا نهادند. دیدو (دایدو) Dido نام شخصیتی افسانه ای طبق منابع یونان و روم باستان بوده که مؤسس و ملکهٔ افسانه‌ای کارتاژ است. داستان دایدو، الهام بخش نویسندگان و هنرمندان زیادی بوده است.
  2. الیسا یعنی دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس (عربی) به معنای گل انار و الف تانیث فارسی.

ریشه اسم الیسا

پس همانطور که در بالا دیدید، ریشه نام الیسا را می توان عبری، یونانی و عربی – فارسی دانست و می توان اليسا را یک نام بین المللی محسوب کرد.

معنی اسم الیسا
معني اسم اليسا

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم الیسا را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم پسر در اشعار مولانا

اسامی پسر در اشعار مولانا

نام های موجود در اسناد قدیمی به جا مانده از گذشته، کتیبه ها، آثار باستانی و شعر شعرای تاریخی ایران زمین، از جمله اسامی اصیل ایرانی هستند. اسم هایی که قدمت چندین و چند ساله دارند و ریشه در فرهنگ سرزمین پارس. در پست های قبلی روی سایتمون اسامی دخترانه در اشعار حافظ و اسامی دخترانه در شاهنامه را دیدید و در این قسمت اسم های پسرانه که اشعار مولوی (مولانا یا به قول غربی ها رومی Rumi) را خواهید دید.

اسم های پسر در شعرهای مولوی

بسیاری از نام های زیبا و مرسوم در کشور ایران و کشورهای پارسی زبان در اشعار مولانا آمده است. بد نیست بدانید، سروده‌های مولوی به بسیاری از زبان های دنیا ترجمه شده و مولانا به عنوان “محبوب‌ترین” و “پرفروش‌ترین” شاعر در ایالات متحدهٔ آمریکا شناخته می‌شود.

❤️ پس اگر نامتان در اشعار مولانا آمده است، بسیاری از مردم اهل ادب در سراسر دنیا، اسم شما یا دستکم معنی آن را خوانده و یا به زبان آورده اند. در ادامه لیست اسامی پسرانه در اشعار مولانا را به همراه ابیات مربوطه می بینید:

نام های پسر در آثار مولانا

لیست کامل اسمهای پسرانه در اشعار مولوی (مولانا)

پارسا

ترس جان در صومعه افتاد زان ترساصنم / می کش و زنار بسته صوفیان پارسا

و مولانا در جای دیگر می فرماید:

رو مسلمان سپر سلامت باش / جهد می کن به پارسا بودن

بررسی کامل: اسم پارسا.

سامان

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا / کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

در بیت بالا اسم پسرانه عربی ایمان هم آمده است. در بیت دیگر مولانا می فرماید:

زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم / زهی در راه عشق تو دل بریان که من دارم

بررسی کامل: اسم سامان.

سپهر

هر شب که دل سپهر گلشن گردد / عالم همه ساکن چو دل من گردد

در دور سپهر و مهر ساقی ماییم / سرمست مدام اشتیاقی ماییم

رستم

کو رستم دستان تا دستان بنماییمش / کو یوسف تا بیند خوبی و فر ما را

که در بیت بالا اسم یوسف هم آمده است. در جای دیگر مولوی می فرماید:

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت / شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

درباره اسم رستم و شجره نامه رستم بیشتر بدانید.

شاهین

چه پیوندی کند صراف و قلاب / چه نسبت زاغ را با باز و شاهین

کیست آن شاه شمس الدین ز تبریز نکو آیین / زهی هم شاه و هم شاهین درین تصویر انسانی

شاهان

در عشق حسد برند شاهان / زان روی که عشق شمع دل هاست

بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند / زان باده ها که عاشقان در مجلس دل می خورند

بررسی کامل: اسم شاهان.

محراب

مرا در سایه ات ای کعبه جان / به هر مسجد ز خورشیدست محراب

دو چشم عاشقان بیدار تا روز / همه شب سوی آن محراب رفتن

همایون

همان اقبال و دولت بین که دیدی / همان بخت همایون شو که بودی

چون سلیمان کرد آغاز بنا / پاک چون کعبه همایون چون من

اسم سلیمان نیز در بیت بالا آمده است. بررسی کامل: اسم همایون.

فرهاد

خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین می کند / فرهاد هم از بهر او بر کوه می کوبد کلند

دل ها چو خسرو از لبش شیرین چو شکر تا ابد / گر یک زمان پنهان شود نالند چون فرهاد از او

بررسی کامل: اسم فرهاد.

امید

حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی / روضه امید تویی راه ده ای یار مرا

هر کجا ویران بود آن جا امید گنج هست / گنج حق را می نجویی در دل ویران چرا

سعید

خطر دارند کشتی ها ز اوج و موج هر دریا / امان یابند از موجی کز این بحر سعید آید

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد / برگیر و دهل می زن کان ماه پدید آمد

بررسی کامل: اسم سعید.

بهمن

دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید / جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید

بشکفت درخت در زمستان / در بهمن میوه ها پزیده ست

مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد / زمین سرسبز و خرم شد زمان لاله زار آمد

درباره معنی اسم ماه های ایرانی بیشتر بدانید.

جمشید

آتش افکند در جهان جمشید / از پس چار پرده چون خورشید

وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش / جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش

جهان

بادا مبارک در جهان سور و عروسی های ما / سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما

رقصی کنید ای عارفان چرخی زنید ای منصفان / در دولت شاه جهان آن شاه جان افزای ما

ناصر

زهی حاضر زهی ناظر زهی حافظ زهی ناصر / زهی الزام هر منکر چو او برهان من باشد

اسم حافظ نیز در بیت بالا آمده است.

نیکان

هر که او عصیان کند شیطان شود / که حسود دولت نیکان شود

و مولانا در جای دیگر می فرماید:

با لییمان بسته نیکان ز اضطرار / شیر مرداری خورد از جوع زار

بررسی کامل: اسم نیکان.

دوران

خیز که دوران ماست شاه جهان آن ماست / چون نظرش جان ماست عمر مؤبد رسید

عمر درازی نهاد یار به دوران خویش / دل سوی تبریز رفت در هوس شمس دین

قدح وارم در این دوران میان حلقه مستان / ز دست این به دست آن بدین دستان همی گردم

بررسی کامل: اسم دوران.

عیسی

ای قطب این هفت آسیا هم کان زر هم کیمیا / ای عیسی دوران بیا بر ما بخوان افسون خوش

سپند

درون مجمر دل ها سپند و عود می سوزد / که سرمای فراق او زکام آورد مستان را

شده ام سپند حسنت وطنم میان آتش / چو ز تیر تست بنده بکشد کمان آتش

ای بسا شب که من از آتششان همچو سپند / بوده ام نعره زنان رقص کنان بر درشان

درباره سپندارمذگان بیشتر بدانید.

پیمان

گفتمش ای جان جان ساقیان بهر خدا / پر کنی پیمانه را و نشکنی پیمان خویش

پیمانه جام کرده پیمان من گرفته / من دامنش کشیده کای نوح روح دیده

کجا شد عهد و پیمان را چه کردی / امانت های چون جان را چه کردی

محمد

به هر شبی چو محمد به جانب معراج / براق عشق ابد را به زیر زین کشدا

اسم معراج نیز در بیت بالا آمده است. بررسی کامل: اسم محمد.

شاه معراج و پیک افلاکیست / خاک باشی بروید از تو نبات

به معراج برآیید چو از آل رسولید / رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید

دارا

اجزای درختان را چون میوه کند دارا / بنگر که چه مبدل شد آن چوب از آن چوبی

تا ز دارالملک دل برهم زند / ملک نوشروان و دارا ساعتی

پاکان

نامش ورقی بوده ملک ابد اندر وی / اسرار همه پاکان آن جا شفقی مانده ست

نامش ورقی بوده ملک ابد اندر وی / اسرار همه پاکان آن جا شفقی مانده ست

ای حسن تو دام جان پاکان / درماند یکی شکار برخیز

مهر پاکان درمیان جان نشان / دل مده الا به مهر دلخوشان

نوید

برنشین ای عزم و منشین ای امید / کز رسولانش پیاپی شد نوید

باز دست شاه را کرده نوید / از همه مردار ببریده امید

دو دو بیت بالا اسم امید هم آمده است و مولانا دو اسم نوید و امید را به زیبایی قافیه ابیات قرار داده. بررسی کامل: اسم نوید.

سروش

گلستان می شود عالم چو سروش می کند سیران / قیامت می شود ظاهر چو در اظهار می آید

پیش سروش چون خرامد خاک باش / چون گلش عنبر فشاند باد باش

شهاب

شهاب آتش ما زنده بادا / چو القاب شهاب سهروردی

زهره کی بود یا عطارد یا شهاب / کو برون آید به پیش آفتاب

کیان

تا سخن های کیان رد کرده ای / تا کیان را سرور خود کرده ای

بگویمت که از این ها کیان برون آیند / شنودم از تکشان بانگ ژغرغ خلخال

راضی شدی که بیش نجویی زیان ما / این از پی رضای کیان می کنی مکن

بررسی کامل: اسم کیان.

یوسف

ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما / ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

 

کیوان

کار را بگذار می را بار کن بر اسب جام / تا ز کیوان بگذرد این کار و بارت ساقیا

کعبه چو آمد سوی من جانب کعبه نروم / ماه من آمد به زمین قاصد کیوان نشوم

من چو از خورشید کیوان ذره ام / ذره ذره سوی کیوان می روم

کیوان از جمله اسم های ایرانی در منظومه شمسی است.

هاتف

گر تو بی تقلید ازین واقف شوی / بی نشان از لطف چون هاتف شوی

چون بگذری ای عارف زین آب و گل ناشف / زان سو مثل هاتف بی نام و نشان برگو

عارف

ای عارف عاشق این غزل گو / کت عشق ز عاشقان گزیده ست

چو عارف را و عاشق را به هر ساعت بود عیدی / نباشد منتظر سالی که تا ایام عید آید

شهریار

آن شهریار اعظم بزمی نهاد خرم / شمع و شراب و شاهد امروز رایگانست

رسم نو بین که شهریار نهاد / قبله مان سوی شهر یار نهاد

آید هر دم رسول از طرف شهر یار / با فرح وصل دوست با قدح شهریار

یاران

بر پرده های دنیا بسیار رقص کردیم / چابک شوید یاران مر رقص آن جهان را

ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا / وی شاه طراران بیا مستان سلامت می کنند

چه یاری یابد از یاران همدل / کسی کز جان شیرین گشت تنها

فرخ

آن شه فرخ رخ بی مثل را / آن مه دریادل جانانه را

برآمد زعفران فرخ نشان عاشقان بر رخ / بر او بخشود و گل گفت اه که این مسکین چه زار آمد

بگشا نقاب از رخ که رخ تو است فرخ / تو روا مبین که با تو ز پس نقاب گویم

کامیار

مرحبا ای جان باقی پادشاه کامیار / روح بخش هر قران و آفتاب هر دیار

اسم دیار هم در بیت بالا آمده است و مولوی در جای دیگر می فرماید:

ور ریاضت آیدت بی اختیار / سر بنه شکرانه ده ای کامیار

پس نکو گفت آن حکیم کامیار / که تو طفلی خانه پر نقش و نگار

بررسی کامل: اسم کامیار.

خسرو

ای خسرو مه وش بیا ای خوشتر از صد خوش بیا / ای آب و ای آتش بیا ای در و ای دریا بیا

من دوش گفتم عشق را ای خسرو عیار ما / سر درمکش منکر مشو تو برده ای دستار ما

دیدم آن شاه را آن شه آگاه را / گفتم این شاه کیست خسرو و سلطان کیست

بامداد

ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا / که بامداد عنایت خجسته باد مرا

از بامداد روی تو دیدن حیات ماست / امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست

پرده دل می زند زهره هم از بامداد / مژده که آن بوطرب داد طرب ها بداد

هر روز بامداد درآید یکی پری / بیرون کشد مرا که ز من جان کجا بری

دیار

گل از نسرین همی پرسد که چون بودی در این غربت / همی گوید خوشم زیرا خوشی ها زان دیار آمد

با نگار خویش باش و خوب خوب اندیش باش / از دو عالم بیش باش و در دیار خویش باش

بررسی کامل: اسم دیار.

کامران

تو ببخشا بر کسی کاندر جهان / شد حسود آفتاب کامران

هر زمانی که شدی تو کامران / آن دم خوش را کنار بام دان

جانشان بخش و ز خودشان هم مران / کام شیرین تو اند ای کامران

گردآورنده اشعار: احمدرضا سلیمی.

شعر های عاشقانه دیگر از مولوی

زیباترین شعرهای مولانا که می تونی به عشقت بگی! ❤️

  1. تو آن نوری که دوزخ را به آب خود بمیرانی / مرا در دل چنین سوزی و محروری روا داری
  2. در روز خوشی همه جهان یار تواند / یارِ شب غم نشان کسی کم دادست
  3. اندر دل من درون و بیرون همه او است /اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
  4. جان من و جان تو بسته ست به همدیگر / همرنگ شوم از تو گر خیر بود گر شر
  5. چون ترا دیدم محالم حال شد / جان من مستغرق اجلال شد
اسامی دخترانه در مولوی
اسم در اشعار مولانا

اسم شما هم در اشعار مولوی

نام شما هم در اشعار مولانا آمده است؟ اگر بله در قسمت نظرات بنویسید.

توجه: ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار مولوی هستند. برای مثال ممکن است یک اسم بیش از دو بار در اشعار مولانا آمده باشد و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.