Boy names start with A

اسم پسر با آ

لیست نام پسر ایرانی با حرف الف

شامل اسم های زیبای پسر ایرانی (اسم ترکی، اسم گیلکی، اوستایی و …) با حرف آ

نام پسر با آ
نام پسرانه با الف اسم از آ

بسیاری از اسم های زیبای مرسوم در ایران عزیزمان، ریشه های شمالی (گیلکی، مازنی)، عربی، ترکی، کردی، لری و حتی یونانی دارند. در زیر اسم های پسرانه با حرف الف که ریشه های این چنینی دارند را قرار داده ایم. ضمنا اسامی اوستایی را می توان اصیل ترین اسم های ایرانی دانست. چرا که زبان ایرانیان باستان بوده است و زبان فارسی فعلی ما تغییر یافته آن زبان است.

ردیف اسم ایرانی ریشه نام   معنی اسم
۱ آئیریا اوستایی، پهلوی   = ایرج
۲ آئیل گیلکی   نام پرنده ای است.
۳ آباقا ترکی، فارسی  اسم فرزند هلاکوخان مغول (دومین ایلخان مغول).
۴ آبتین اوستایی، پهلوی  اسم پدر فریدون پادشاه پیشدادی، و نیز از شخصیت های شاهنامه فردوسی، به معنی روح کامل، انسان نیکو کار.
۵ آبد عربی  همیشگی، ابدی، دائمی، جاودانه.
۶ آبدست بلوچی، فارسی  چابک، تردست، تر و فرز  اسم پسرانه
۷ آبدین عربی  جاودانه ها، جمع آبد (به کسر ب).
۸ آبرام عبری  صورت دیگر ابراهیم، پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، اسم یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، هم چنین نام سوره ای در قرآن کریم؛ معادل اسم پرهام در فارسی.
۹ آبراهام عبری  ابراهیم، پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام.
۱۰ آبرلی فارسی، ترکی  آبر (فارسی، آبرو) + لی (ترکی) = دارای آبرو، آبرومند.
۱۱ آبش عربی، فارسی  شاداب و با طراوت، تازه روی و خندان، کسی که اطراف و پیشگاه خانه کسی را با خوردنی و نوشیدنی بیاراید.
۱۲ آبلاتکا اوستایی، پهلوی، فارسی  از نام های ایران باستان.
۱۳ آبی عربی  سرکش، یاغی، نافرمان.
۱۴ آپادا سنسکریت  کسی که خود را به خداوند سپرده است، متوکل.
۱۵ آپاداش سنسکریت  آموختن علوم معنوی از مرشد.
۱۶ آپنیتا سنسکریت  مقرب، بنده خاص پروردگار.
۱۷ آتا اسم ترکی   پدربزرگ.
۱۸ آتاباللی ترکی  یادگار مانده از پدر بزرگ، مرد کوچک اندام.
۱۹ آتابای ترکی، چینی   آتا (ترکی) + بای (چینی) = پدربزرگ، اسم یکی از طوایف بزرگ ترکمن در ایران.
۲۰ آتابیک ترکی  پدر بزرگ، مربی کودکان و بالاخص شاهزادگان، اتابک.
۲۱ آتابیگ ترکی  لقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان شاهزادگان دربار سلاطین ترک.
۲۲ آتاش ترکی  آداش، همنام.
۲۳ آتاقلیچ ترکی  شمشیر پدری.
۲۴ آتاگلدی ترکی
۲۵ آتاگلدی ترکی  پدر آمد، پدر بزرگ آمد، در بین ترکمن ها رسم است برای اولین پسری که بعد فوت پدربزرگ به دنیا می آید این اسم را بر می گزینند.
۲۶ آتامکین ترکی  مانند پدرم
۲۷ آتان ترکی   پرتاب کننده
۲۸ آتان ترکی  پرتاب کننده
۲۹ آتجان ترکی  کسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد.
۳۰ آترابان اوستایی، پهلوی  نگهبان آتش، پیشوای دینی
۳۱ آتربان اوستایی، پهلوی  نگهبان آتش، پیشوای دینی
۳۲ آتروپات اوستایی، پهلوی  صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست.
۳۳ آتسز ترکی  اسم سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی
۳۴ آتلی ترکی  سواره، صاحب اسب، اسب سوار
۳۵ آتمش ترکی  عدد شصت که از اعداد مقدس است. همچنین پرتاب کردنی
۳۶ آتورپات اوستایی، پهلوی  صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست.
۳۷ آتیال ترکی  یال اسب، از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان
۳۸ آتیتی سنسکریت  مهمان
۳۹ آتیجی ترکی  تیر انداز ماهر
۴۰ آتین اوستایی، پهلوی  در زبان زند و پازند جدید ، نو ، بوجود آمده.
۴۱ آجیر  آژیر، در گویش خراسان به معنی محتاط، کوشا.
۴۲ آچیم عبری  نام یکی از نیاکان یوسف نجار که همعصر حضرت مریم بود به معنای خداوند استقرار خواهد یافت.
۴۳ آدارایل آشوری  خداوند یاریگر
۴۴ آداش ترکی  آتاش، همنام، هم اسم
۴۵ آدان کردی  مفید سودمند
۴۶ آدبهاوا سنسکریت  تولد حقیقی
۴۷ آدریان یونانی  آدریانوس، نام یکی از امپراتوران روم
۴۸ آدریانوس یونانی  آدریان، نام یکی از امپراتوران روم
۴۹ آدرین لاتین و ایرانی  آدریانوس، به فتح ی، یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود. معنی اسم آدرین را ببینید.
۵۰ آدم عبری  نخستین بشری که خدا آفرید،  مودب باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد.
۵۱ آدورا آشوری  مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، کمک کننده، مددکار.
۵۲ آدهاوا سنسکریت  نزدیکترین دوست خداوند، نام نزدیکترین همنشین کریشنا در افسانه های هندی.
۵۳ آدی نام عربی  امین تر، امانت دار تر.
۵۴ آدی گوزل ترکی  خوش نام، معمولا درباره حضرت محمد (ص) بکار برده می شود.
۵۵ آدیگوزل ترکی  آدی گوزل.
۵۶ آدینگ بلوچی  آن که روز جمعه به دنیا آمده است.
۵۷ آذراوغلی ترکی، فارسی  پسر آذربایجان.
۵۸ آذرباد اوستایی، پهلوی  نام موبدی در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی.
۵۹ آذرتاش فارسی، ترکی  آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند.
۶۰ آرارات ارمنی  نام کوهی در آذربایجان که بنا به روایتی کشتی نوح بر روی آن قرار گرفت.
۶۱ آران کردی  دارای طبیعت گرم، همچنین اسم شهری قدیمی که قباد آن را بنا کرد.
۶۲ آرتوش اسم ارمنی   از نامهای باستانی ارمنی
۶۳ آرخا ترکی  آرکا، مایه اطمینان و پیشتگرمی.
۶۴ آرسن عبری  مرد مبارز.
۶۵ آرکا ترکی  آرخ، معادل آرخا، مایه اطمینان و پیشتگرمی.
۶۶ آرمیا عبری  ارمیا، بزرگ داشته شده؛ نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع). باید اشاره کنیم که این اسم پسرانه در حال حاضر  به شکل آرمیا مورد تایید ثبت احوال نیست. بررسی کامل: اسم ارمیا.
۶۷ آرنا کردی  آریایی نژاد؛ آرنا در ترکمنی به معنی نهر و رودخانه است و اسمی دخترانه.
۶۸ آروشا سنسکریت  روشنایی، نور خورشید، آرامش.
۶۹ آرویج ترکی  همیشه سبز، باطراوت، شاداب.
۷۰ آری کردی  آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، اسم یکی از طوایف چادر نشین مازندران.
۷۱ آریتما کردی  نام یکی از سران ماد.
۷۲ آریز کردی  نام کوهی در مسیر مریوان به سنندج  نام ایرانی
۷۳ آریس ارمنی  برزگر
۷۴ آریستا ارمنی  آریستاکس، برزگر، کشاورز.
۷۵ آریسته فرانسه   آریستئوس در اساطیر یونان، پسر اپولون، او تربیت زنبور عسل را به مردم آموخت.
۷۶ آرین انگلیسی  آریایی نژاد، از نسل آریایی.
۷۷ آرین کردی  آریایی نژاد.
۷۸ آریوداد اوستایی، پهلوی  ایرانداد، داده ایران.
۷۹ آزا اسم کردی  آزا اسم کردی به معنی سالم بودن و سرحال و قبراق است؛ هم چنین آزا نام پادشاه مانایی بوده است.
۸۰ آزر عبری، عربی  نام پدر ابراهیم خلیل (ع)، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است.
۸۱ آزران عبری  منسوب به آزر،آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم و همچنین نام نژادی از اسب است که پاهایش سیاه و دستانش به رنگی دیگر است.
۸۲ آسام لری  سام، داستان خوشایند، حدیث خوش، همچنین از شخصیتهای شاهنامه و  اسم پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال و جهان پهلوان ایران در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی، همچنین نام یکی از ایالتهای مرزی شمال شرقی هند که مجاور بنگلادش است.
۸۳ آشر عبری  شاد، خوشحال، اسم یکی از پسران یعقوب (ع)
۸۴ آشور آشوری  برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد.
۸۵ آشینا آشوری  قوی، قدرتمند، نیرومند، زورمند.
۸۶ آصف عربی  تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان(ع) ، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی.
۸۷ آقاجان فارسی، مغولی  آقا (مغولی) + جان (فارسی) عنوان محبت آمیز برای پدر یا پدربزرگ.
۸۸ آقاگل فارسی، مغولی   آقا (مغولی) + گل (فارسی) نام روستایی در نزدیکی اصفهان.
۸۹ آقامیر عربی، مغولی  آقا (مغولی) + میر (عربی) = سلطان بزرگ، امیر والامقام، نام روستایی در نزدیکی بیرجند.
۹۰ آکو نام کردی  قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر.
۹۱ آگا کردی  آگاه، مطلع،با خبر.
۹۲ آلب ترکی  (سکون لام و ب) دلیر، پهلوان.
۹۳ آلب ارسلان ترکی  شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی.
۹۴ آلب تکین ترکی  مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه.
۹۵ آلپ ارسلان ترکی  آلب ارسلان، شیر مرد، شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس،از پادشاهان سلجوقییان.
۹۶ آلپ تکین ترکی  آلب تکین، مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه.
۹۷ آلتونتاش ترکی  مرکب از آلتون (طلا) + تاش (پسوند شباهت) = همانند طلا، زیباروی، نام حاجب سلطان محمود غزنوی که به فرمان وی حاکم خوارزم شد.
۹۸ آلیا عبری  الیاس. بررسی کامل: اسم الیاس.
۹۹ آمانج کردی  هدف، مقصد.
۱۰۰ آماندا ترکی  در امان تو، در پناه تو.
۱۰۱ آنتی گون لاتین  حاکم بابل درزمان اسکندرمقدونی.
۱۰۲ آنوشه عربی  خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان.
۱۰۳ آنیل ترکی  معروف، نامدار.
۱۰۴ آویر کردی   آتش.
۱۰۵ آهیر کردی   آتش.
۱۰۶ آهیل گیلکی   مرغ انجیرخوار.
۱۰۷ آهین گیلکی   آهن.
۱۰۸ آی بک ترکی   بت، صنم.
۱۰۹ آیت عربی   آیه، نشانه، شخص برجسته و شاخص، شخص بسیار زیبا رو.
۱۱۰ آیت الله عربی   نشانه خداوند.
۱۱۱ آیتاش ترکی   همتای ماه، نام شخصی در دوره سامانیان.
۱۱۲ آیتغمش ترکی   زاده ماه.
۱۱۳ آیتکین ترکی   غلام ماه.
۱۱۴ آیتونا ترکی، فارسی  در ترکی به معنای زیبا و درخشان مانند ماه و در فارسی به معنای حالا، در حال حاضر و همچنین است.
۱۱۵ آیدین اسم ترکی  شفاف و روشن، درخشنده مانند ماه.
۱۱۶ آیلا اسم عربی و ترکی
 در حال حاضر فقط برای فرزند دختر به ثبت می رسد. نام پهلوانی ترک که در شاهنامه به عنوان مبارز افراسیاب از او یاد شده است. آیلا اسم دختر ترکی هم هست.
www.NameFarsi.com

Iranian boy name

نام پسر فارسی با آ

اسم پسر زیبا با آ
اسم پسر با آ

نظرسنجی اسم پسرانه  با آ

به نظر شما زیباترین اسامی پسرانه با الف کدام نام ها هستند؟ در قسمت نظرات بنویسید.

Boys name with A

نام پسر با آ

اسم پسر فارسی با حرف آ

شامل نام های پسرانه پارسی با الف

زیباترین اسم های پسر با آ

اسم های پسر با آ همواره در این سال ها از نام های محبوب و زیبا برای انتخاب اسم فرزند بوده و هستند. حرف آ در ابتدای اسم سبب خوش آوا بودن اسم می شود. اکثر این نام ها معنی زیبایی دارند. در جدول زیر اسامی پسرانه فارسی با حرف الف قرار دارند. در جدول صفحه بعد نام های ایرانی پسر با آ با دیگر ریشه ها قرار گرفته اند. (یعنی اسم کردی با آ، اسم ترکی با آ و …).

  1. آتیلا
  2. آدرین
  3. آراد
  4. آراز
  5. آرتا
  6. آرتام
  7. آرتان
  8. آرتین
  9. آردا
  10. آرسام
  11. آرشام
  12. آرسان
  13. آرسین
  14. آرش
  15. آرشا
  16. آرشام
  17. آرشان
  18. آرمان
  19. آرمین
  20. آروین
  21. آریا
  22. آریان
  23. آریابد
  24. آریو
  25. آکام
  26. آوید (در حال حاضر این اسم برای دختر مورد تایید ثبت احوال است.)
Boy name with A
اسم پسر با آ Boy name with A

در ادامه لیست کامل نام های پسرانه با الف را به همراه معنی دقیق قرار داده ایم:

فهرست اسم های پسر با آ

شامل اسم های پسرانه فارسی زیبا با الف

Boy name with A

ردیف اسم فارسی معنی نام
۱ آباد سالم، آراسته، تندرست، مرفه.
۲ آبادیس اسم یکی از پزشک های دوره هخامنشی.
۳ آباریس موبد مشهور سلسله هخامنشی.
۴ آباقا اسم فرزند هلاکوخان مغول، دومین ایلخان مغول.
۵ آباگران‎ ‎‏ نام سردار شاپور دوم پادشاه ساسانی‏‎.
۶ آبان نام فرشته نگهبان آب، نام ماه هشتم از سال شمسی، نام روز دهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم. آبان در حال حاضر فقط به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال است. معنی اسم ماه ها را بخوانید.
۷ آبان زاد زاده آبان، کسی که در ماه آبان به دنیا آماده باشد.
۸ آبان یاد به یاد آبان یا کسی که یادآور ماه آبان است.
۹ آباندان نام فرستاده خسرو اول پادشاه ساسانی به دربار رم.
۱۰ آبدست به معنی چابک، تر و فرز، تردست.
۱۱ آبرلی آبر (فارسی، آبرو) + لی (ترکی) = دارای آبرو، آبرومند (اسمی فارسی – ترکی).
۱۲ آبرو حیثیت، شرف، قدر.
۱۳ آبستا اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، بنیاد، اساس، اصل.
۱۴ آپاسای نام منشی شاپور اول پادشاه ساسانی.
۱۵ آتردین آَذردین، نام بهدینی در اوستا نام اصیل فارسی
۱۶ آتروان صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی.
۱۷ آتروپات محافظ آتش، نگهبان آتشکده، نام یکی از فرماندهان قوم ماد
۱۸ آترون صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی.
۱۹ آترینا آترین، آذرین، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در دوره داریوش هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند. آترینا مثل نام آترین در حال حاضر به عنوان اسم دخترانه مورد پذیرش ثبت احوال است.
۲۰ آترینه = آترینا، صورت دیگری از آذرین. معادل نام آترینا.
۲۱ آتش برزین آتش باشکوه یا شکوه آتش مرکب از آتش + برزین (با شکوه).
۲۲ آتشزاد زاده آتش.
۲۳ آتیلا نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد.
۲۴ آثویه صورت دیگر آبتین،‌ روح کامل و درستکار، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی، از شخصیت های شاهنامه فردوسی نیز می باشد.
۲۵ آخش نام موبدی در ایران قدیم، ارزش، قیمت، بها اسم پسرانه
۲۶ آداد مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، خدای هوا، توفان و باران.
۲۷ آدخ (به فتح ت) خوب، مبارک، نغز، خجسته، میمون، برآمدگی های کوچک تپه مانند روی زمین (تل به ضم ت)
۲۸ آدلی نامور، نامدار، معروف. ریشه ترکی برای این اسم زیبا آمده است و اسم ترکی پسرانه نیز محسوب می شود.
۲۹ آدیش آتش، اخگر، شراره آتش.
۳۰ آدین آرایه هایی که با آن کوی و برزن را در نوروز یا هنگام ورود اشخاص بزرگ تزیین می کنند.
۳۱ آذرآیین نام چهارمین آتشکده از هفت آتشکده ایرانیان.
۳۲ آذران آتش ها.و
۳۳ آذربابا به معنی پدر آتش، اسم پدر فرهاد کوهکن که هنر سنگ تراشی را به فرزندش آموخت.
۳۴ آذرباد آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست، نام موبدی که بانی آذربایجان بوده است، هم چنین اسم یکی از شخصیت های منظومه ویس و رامین.
۳۵ آذربان نگهبان آتش.
۳۶ آذربرزین آتش باشکوه یا شکوه آتش مرکب از آذر (آتش) + برزین (با شکوه)، نام نوه رستم و پسر فرامرز که سپهسالار بهمن بود، نام یکی از آتشکده های مهم در زمان ساسانی.
۳۷ آذربه بهترین آتش، نام پسر آذرباد از خاندان کیانیان.
۳۸ آذربهرام نام پسر آذرنوش.
۳۹ آذرپاد صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست.
۴۰ آذرپی دارای قدمی چون آتش.
۴۱ آذرتاش آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند.
۴۲ آذرتوس صورت دیگر آذرطوس، در وامق و عذرا مردی که با مادر عذرا ازدواج کرد.
۴۳ آذرجوش پهلوانی در داستان سمک عیار.
۴۴ آذرخش صاعقه، نام نهمین روز از ماه آذر. در حال حاضر به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال کشور است.
۴۵ آذرداد داده آتش، اسم پدر آذرباد از خاندان کیانیان. اسم ایرانی
۴۶ آذرشب فرشته نگهبان آتش که همواره در آتش است، نام آتشکده ای که گشتاسب در بلخ بنا نهاد و گنجهای خویش را در آن پنهان نمود.
۴۷ آذرشسب مخفف آذرگشب، آتش جهنده، فرشته نگهبان آتش که همواره در آتش است، آتشکده.
۴۸ آذرشن آفتاب پرست سمندر، اسم پهلوانی ایرانی در گرشاسب نامه.
۴۹ آذرطوس صورت دیگر آذرتوس، در وامق و عذرا مردی که با مادر عذرا ازدواج کرد.
۵۰ آذرفر دارای شکوه وجلالی چون آتش، نام یکی از بزرگان عهد هخامنشی.
۵۱ آذرفرنبغ یکی از سه آتش مقدس محافظ جهان در دین زرتشت.
۵۲ آذرکار آتشکار.
۵۳ آذرکیش آتش پرست، دارای دین زرتشتی.
۵۴ آذرکیوان نام موبدی زرتشتی، مؤسس آیین خاصی به همین نام.
۵۵ آذرگشسب مخفف آذرگشنسب، یکی از سه آتش مقدس محافظ جهان، نام فرشته موکل آتش.
۵۶ آذرماهان ماه آتشین
۵۷ آذرمهربرزین مرکب از آذر + مهر + برزین، شکوه محبت خورشید، مهربانی خورشید، نام یکی از موبدان ساسانی و همچنین یکی از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان.
۵۸ آذرنرسی نام پسر هرمز دوم پادشاه ساسانی. به نوعی ترکیب دو واژه آذر (آتش) و نرسی هست. نرسی خود به تنهایی نام پسرانه است. بررسی کامل: اسم نرسی.
۵۹ آذرنگ روشن و نورانی، آتش.
۶۰ آذرنوش نوش آذر، آتش جاویدان، گرمای همیشگی، نام دومین آتشکده از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان. به عنوان اسم دختر مورد تایید است. اما نام های آذرمن و آذرمان اسامی پسرانه با آ هستند.
۶۱ آذروان آذربان، آتش بان، نگهبان آتشکده.
۶۲ آذین فر پسر باشکوه و آراسته.
۶۳ آراج آراد، اسم روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم.
۶۴ آراد آراج، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم می دانند. بررسی کامل: اسم آراد.
۶۵ آراز گویش ترکی رودخانه ارس.
۶۶ آرازش صدقه انفاق در راه خدا.
۶۷ آرام آهسته ساکت سنگینی و وقار مکان خلوت.
۶۸ آرپان آرین، منسوب به قوم آریایی، منسوب به ایران.
۶۹ آرتا ارتا (به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است.
۷۰ آرتاباز نام فرمانده گردونه های کوروش پادشاه هخامنشی.
۷۱ آرتابان اردوان
۷۲ آرتاپارت نام نگهبان کوروش دوم پادشاه هخامنشی.
۷۳ آرتام والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی؛ معنی کامل اسم آرتام را ببینید.
۷۴ آرتان اسم اصیل فارسی: نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب.
۷۵ آرتمن نام برادر بزرگ تر خشایارشاه (پسر کوروش پادشاه هخامنشی).
۷۶ آرتوان اردوان، یاری کننده درستکاران، از شخصیت های شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی.
۷۷ آرتیمان مرکب از آرتی به معنای پاک و مقدس بعلاوه مان به معنی تفکر و اندیشه، اندیشه مقدس، تفکر پاک، همچنین نام روستایی از توابع تویسرکان که زادگاه میر رضی الدین آرتیمانی از شاعران عهد صفوی است.
۷۸ آرتین آرش، عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است.
۷۹ آردا آرشا، مقدس.
۸۰ آرسام آرشام، خرس، زورمند، دارای زور خرس، همچنین اسم پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی.
۸۱ آرسان نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی.
۸۲ آرسین پسر آریایی.
۸۳ آرش عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است.
۸۴ آرشا آردا ، مقدس
۸۵ آرشام معنی اسم آرشام: بسیار قوی – پدر بزرگ داریوش هخامنشی، نیرومند؛ آرشام به معنی خرس و به معنی زور هم معنا شده است، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی.
۸۶ آرشامه = آرشام؛ ارشامه نامی است از زبان پارسی باستان به معانی دارنده دست نیرومند (دارنده دست خرس)
۸۷ آرشان نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی.
۸۸ آرشاویر مرد مقدس، نام یکی از پادشاهان اشکانی.
۸۹ آرشاویر مرد مقدس.
۹۰ آرمان آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۹۱ آرمناک ارمنی، پسر هایکا، شخصی که ارمنی ها نژاد خود را به او نسبت می دهند. معنی اسم آرمن را نیز ببینید.
۹۲ آرمین از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز.
۹۳ آرمینی سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی
۹۴ آرنا نام روستایی در نزدیکی نقده؛ آرنا در ترکمنی به معنی نهر و رودخانه است و اسمی دخترانه است.
۹۵ آروکو ایرج، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، نجیب نجیب زاده.
۹۶ آرون صفت نیک و خصلت پسندیده.
۹۷ آروین تجربه، آزمایش امتحان آزمون.
۹۸ آریا نژاد هندوارپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتند.نام میهن عزیز ما ایران از این‎ ‎کلمه گرفته شده است.
۹۹ آریاباد آریاپاد نگهبان قوم آریایی.
۱۰۰ آریابان نگهبان قوم آریایی.
۱۰۱ آریابد به ضم ب، آریا + بد (صاحب و سرور) = سرور قوم آریایی، بزرگ آریاییان.
۱۰۲ آریابرز شکوه آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی.
۱۰۳ آریاراد آریا + راد (جوانمرد بخشنده دانا شجاع) آریایی جوانمرد آریایی شجاع آریایی دانا، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی.
۱۰۴ آریارامنه آرام کننده آریائیان، نام پدر آرشام، جد داریوش پادشاه هخامنشی.
۱۰۵ آریارمن رامشگر آریایی، شادی آور از نژاد آریایی.
۱۰۶ آریاز نام یکی از سرداران هخامنشی.
۱۰۷ آریاسب دارنده اسب ایرانی، نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی.
۱۰۸ آریافر دارای فر و شکوه آریایی.
۱۰۹ آریاک نام یکی از سرداران ایرانی و فرماندار کاپادوکیه.
۱۱۰ آریاگیو به فتح گ، سکون ی، سکون و، آریا + گیو (سخنور) = سخنور آریایی، نام یکی از سرداران ایرانی در روزگار باستان.
۱۱۱ آریامن دریا سالار خشایارشاه پادشاه هخامنشی.
۱۱۲ آریامنش دارای خوی و رفتار آریایی، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی.
۱۱۳ آریامهر برخوردار از محبت آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی، لقبی که شهریور ۱۳۴۴به مناسبت ۲۵مین سال سلطنت از طرف مجلس سنا و شورای ملی به محمدرضا پهلوی داده شد.
۱۱۴ آریو نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی در نبرد با اسکندر مقدونی. آریو درواقع صورت کوتاه شده اسم آریو برزن است. آریو به معنی آریایی است.
۱۱۵ آریوبرزن آتش ایرانی، کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی در نبرد با اسکندر مقدونی.
۱۱۶ آریوبرزین = آریو برزن. در واقع صورت دیگری از اسم آریوبرزن است.
۱۱۷ آریوراد نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، ایرانی و جوانمرد.
۱۱۸ آریه اسم سپهدار ایرانی طرفدار کوروش پادشاه هخامنشی.
۱۱۹ آزاد رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده، درختی جنگلی و بلند، رها شده از تعلقات دنیوی.
۱۲۰ آزادبه آزاد (رها) + به (سالم و خوب)، به معنای انسان سالم و آزاد، نام یکی از سرداران ایرانی در قرن دوم.
۱۲۱ آزادسرو همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
۱۲۲ آزادفروز رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی.
۱۲۳ آزرمگان با حیا، مودب، سربه زیر، از شخصیت های شاهنامه، همچنین اسم پدر فرخزاد سردار ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۱۲۴ آژند پیوند دهنده، چسباننده، در اصطلاح بنایی ملاطی که بین ردیفهای آجر می‌گذارند.
۱۲۵ آژنگ چین و شکنی که بر پوست بدن و بخصوص پیشانی می افتد، خشم، موج کوتاهی که روی سطح آب ایجاد می شود.
۱۲۶ آسپاداس آخرین پادشاه ماد که از کورش بزرگ پادشاه و موسس هخامنشیان شکست خورد.
۱۲۷ آسپیان آبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیت های شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی.
۱۲۸ آستیاژ آسپاداس، آخرین پادشاه ماد که از کورش کبیر پادشاه و موسس هخامنشیان شکست خورد.
۱۲۹ آسدین نام موبدی در سده دهم یزگردی.
۱۳۰ آسیدات آسیداد، نام یکی از بزرگان هخامنشی.
۱۳۱ آسیداد آسیدات. معادلن اسم آسیدات است.
۱۳۲ آسیم استاد بزرگ مرتبه واستاد عظیم الشأن.
۱۳۳ آفریدون فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، اسم پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش.
۱۳۴ آقاجان آقا (مغولی) + جان (فارسی) عنوان محبت آمیز برای پدر یا پدربزرگ.
۱۳۵ آقاگل آقا (مغولی) + گل (فارسی) نام روستایی در نزدیکی اصفهان.
۱۳۶ آکام نتیجه، ثمره، سود، فایده.
۱۳۷ آمنید نام دبیر داریوش پادشاه هخامنشی.
۱۳۸ آموی رود جیحون، آمودریا.
۱۳۹ آناگ نام یکی از احکام پارت در زمان اردشیر پادشاه ساسانی.
۱۴۰ آوادیس ارمنی مژده، نوید. به عنوان اسم دختر با آ مورد تایید ثبت احوال است.
۱۴۱ آوگان از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی.
۱۴۲ آوه از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی.
۱۴۳ آوید مشتاق و خواهان. این نام از اسم های مشترک بین دختر و پسر بوده است. اما در حال حاضر ثبت احوال ایران آوید را فقط به عنوان اسم دختر ثبت می کند.
۱۴۴ آیین گشسب از شخصیت های شاهنامه، نام دبیر هرمز انوشیروان پادشاه ساسانی.
www.NameFarsi.com

حتما ادامه نام های پسرانه با حرف الف را ببینید. اسامی پسر با آ، که ریشه کردی، ترکی، لری، شمالی و … دارند.

Iranian boy name

اسم پسر ایرانی با آ

نظرسنجی اسم پسر با آ

به نظر شما زیباترین اسم های پسرانه فارسی با آ کدام نام ها هستند؟ در قسمت نظرات بنویسید.

اسم پسر با آ
نام پسرانه با حرف آ

منابع

  1. وبلاگ نام فارسی، نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۸
  2. لغت نامه دهخدا (نسخه مکتوب).
  3. ثبت احوال ایران.