نام دختر با ث

اسم دختر با حرف ث

اسم فارسی اصیل دختر که با حرف ث شروع شود در لیست نام های وبسایت نام فارسی موجود نیست و فقط اسامی دختر عربی با ث وجود دارند.

ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم
۱ ثریا عربی   پروین (نام ستاره ای در منظومه شمسی) اسامی ایرانی در منظومه شمسی را ببینید.
۲ ثمر عربی   = ثمره، نتیجه.
۳ ثمره عربی  میوه، نتیجه، حاصل، محصول.
۴ ثمین عربی   گران بها، ارزشمند، قیمتی.
۵ ثمینا فارسی، عربی   ثمین (عربی) + ا (فارسی) گرانبها، قیمتی، با ارزش.
۶ ثنا نام عربی  سپاس، ستایش، شکر، دعا.
۷ ثمینه عربی  گران بها، قیمتی.
www.NameFarsi.com
اسم دختر ایرانی با ت

اسم دختر با ت

لیست نام دختر ایرانی با حرف ت

شامل اسم دختر با ت (با ریشه های عربی، اوستایی، ترکی، لری و سایر ریشه ها)

اسم های دخترانه فارسی با ت در صفحه قبلی قرار دارد و در این قسمت اسامی دختر با ت با ریشه های عربی، عبری، اوستایی، ترکی، گلیکی و لری قرار گرفته اند. اسم های زیبای دختر مرسوم در ایران عزیز، که لزوما فارسی نیستند. چرا که ایران را قومیت های مختلف تشکیل می دهد و هم چنین بسیاری از نام های دخترانه و پسرانه در ایران و جهان ریشه عبری، لاتین و … دارند.

اسم دختر با ت
اسم دختر ایرانی با حرف ت

اسم دخترانه ایرانی با حرف ت با معنی

 

ردیف اسم ایرانی ریشه نام   معنی اسم
۱ تابیتا عبری    آهو
۲ تاپیک اوستایی، پهلوی    درخشان، تابنده، نورانی
۳ تاج الزمان عربی    کسی که چون تاج در رأس عصر و دوره زمان است.
۴ تاج الملک عربی    تاج پادشاهی
۵ تاج الملوک عربی    تاج شاهان، افسر پادشاهان، هم چنین به معنی گیاهی زینتی از خانواده آلاله با گل های زیبای واژگون.
۶ تاج بی بی فارسی، ترکی    ملکه، شاهزاده.
۷ تارلا اسم ترکی دختر
  کشتزار.
۸ تارمیتا آشوری    بنیان، اساس، پایه.
۹ تالیا فارسی، عربی   تلاوت کننده قرآن، مرکب از تالی عربی (به معنای تلاوت کننده) + الف تانیث فارسی = بانویی که قرآن می خواند.
۱۰ تامارا آشوری    اسم حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم.
۱۱ تامیلا اسم ترکی    بخشنده.
۱۲ تامیما آشوری    منزه، پاک.
۱۳ تانسو ترکی   تمیزی، زلالی چشمه، پاکی، زیبایی، شبنم صبحگاهی.
۱۴ تانیا فرانسه   ملکه مهربان.
۱۵ تانیا نام کردی   تالار، تهنیا، دختر تنها. بررسی کامل: اسم تانیا.
۱۶ تايماز اسم ترکی   بی نظیر، بی همتا، بیتا.
۱۷ تبسم عربی   لبخند، خنده بدون صدا، حالتی که لبها هنگام احساس خوشایند می گیرد.
۱۸ تحفه عربی    شخص یا چیز بسیار ارزشمند، هدیه.
۱۹ تحفه گل فارسی، عربی    تحفه (عربی) + گل (فارسی) گل ارزشمند.
۲۰ ترکان ترکی    در دوره مغول عنوانی مخصوص زنان اشراف، نام مادر سلطان محمد خوارزمشاه.
۲۱ ترلان ترکی    پرنده ای از خانواده باز شکاری. بررسی کامل: اسم ترلان.
۲۲ ترنم عربی    زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه نام دختر ایرانی
۲۳ تسنیم عربی    نام چشمه ای در بهشت
۲۴ تکتم عربی   نام چاه زم زم، اصرار در کتمان، پنهانکاری زیادی، نام مادر امام رضا (ع).
۲۵ تلما لاتین،  انگلیسی   امید و آرزو. Telma
۲۶ تلناز نام ترکی    موی قشنگ.
۲۷ تمنا عربی   آرزو، خواستن چیزی همراه با تواضع و فروتنی، دختری که وقارش همه را در مقابلش به فروتنی می کشاند.
۲۸ تمیم عربی    مهره چشم زخم
۲۹ تندر فارسی، عربی    تن (فارسی) + در (عربی- به معنی: مروارید) آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر دارد.
۳۰ توتیا نام هندی    جانوری دریایی با بدنی مدور که در بستر دریا زندگی می کند، گردی که از آن به عنوان سرمه استفاده می کنند. نام اصیل ایرانی
۳۱ توراکینا نام مغولی    نام همسر اکتای قاآن مغول
۳۲ توران اوستایی، پهلوی    نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است.
۳۳ توفان آرامی    طوفان، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا، “توفان” معرب از زبان آرامی است.
۳۴ تی تی اسم گیلکی    گیلکی شکوفه
۳۵ تی تی سا گیلکی، فارسی   تیتی (شکوفه) + سا (مانند)، همانند شکوفه، کنایه از زیبایی و طراوت. اسم شمالی دختر.
۳۶ تی تی گل گیلکی، فارسی   گیلکی مرکب از تی تی (شکوفه) + گل
۳۷ تی تی نار گیلکی، فارسی    گیلکی شکوفه انار
۳۸ تیارا لری، فارسی   تیه (در گویش لری به معنای چشم) + آرا (آراینده) چشم آرا، زیبا، چشم نواز. بررسی کامل: اسم تیارا.
۳۹ تیدا اوستایی، پهلوی   دختر خورشید، زاییده خورشید، دختر زیبارو، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده. بررسی کامل: اسم تیدا.
۴۰ تینا آرامی    گِل، هم ریشه با “طین” عربی است. بررسی کامل: اسم تینا.
۴۱ تینوش گیلکی    نوش تو
www.NameFarsi.com

◄ ادامه: مشاهده نام دختر فارسی با ت

Girl names with B

اسم دختر با ب

لیست نام دختر ایرانی با حرف ب

شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (اسم دختر کردی، عبری، عربی و …) با حرف ب

نام دخترانه ایرانی
اسم دختر ایرانی با ب
ردیف اسم ایرانی ریشه نام   معنی اسم
۱ بابان کردی   خانه پدری، نام عشیره ایی در کردستان، همچنین نام منطقه ایست در کردستان، لقب چند تن از احکام سلسله ‏بابان، و نیز از چهره های معاصر ادبیات کرد: “شکرالله  بابان”
۲ بابوس کردی   نام پدر اورونت پادشاه ‏سکایی، هم چنین نام کوهی در بانه (نگارش کردی: بابوس)
۳ بابیلان کردی  لفظ نوازش دختر کوچک از روی محبت (نگارش کردی: بابیلان)
۴ باپیو کردی  بادسنج (نگارش کردی: باپێو)
۵ باتوف کردی  نام گیاهی است با گل های قرمز رنگ (نگارش کردی: باتۆڨ)
۶ باتینک کردی  غنچه  تازه ‏شکفته (نگارش کردی: باتینک)
۷ باتینوک کردی  آلاله (نگارش کردی: باتێنۆک)
۸ بادر کردی   حرکت باد، فرشته مأمور باد (نگارش کردی: باده ر)
۹ بادر کردی   جوڵانه وه ی با، فریشته ی به ڒێو به ری با = حرکت باد، فریشته  مأمور باد (نگارش کردی: باده ر)
۱۰ بارلی فارسی، ترکی   بار (فارسی) + لی (ترکی) میوه دار، سودمند
۱۱ بارنگ کردی  ریزش باران همره  باد (نگارش کردی: بارنگ)
۱۲ باروشه کردی  بادبزن (نگارش کردی: بارۆشه) نام اصیل
۱۳ باریز کردی  میوه ایی که ‏‏باد آن را از درخت جدا می کند. (نگارش کردی: باڒێژ)
۱۴ باریزان کردی   رواج، برکت (نگارش کردی: باڒێژان)
۱۵ بارین کردی  بارندگی، بارش (نگارش کردی: بارین)
۱۶ بازان کردی  جمع “باز” پرنده  شکاری، نام روستایی در کردستان، در حال باختن،‌ بازنده (نگارش کردی: بازان)
۱۷ بازنه کردی  النگو (نگارش کردی: بازنه)
۱۸ بازو کردی  نام آهنگی (نگارش کردی: بازو)
۱۹ بازور کردی  نام پرنده ایی کوچک خاکستری رنگ (نگارش کردی: بازۆر)
۲۰ باژوران کردی  جنوبی ها، طایفه ایی از کردها (نگارش کردی: باژوران)
۲۱ باژیر کردی  شهر (نگارش کردی: باژێر)
۲۲ باژیلان کردی   محل وزش باد، قبیله ایی از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند. (نگارش کردی: باژیلان)
۲۳ باستینگ کردی  گل نو شکفته (نگارش کردی: باستینگ)
۲۴ باسکار کردی   قدرتمند، نیرومند، توانمند در بحث و استدلال (نگارش کردی: باسکار)
۲۵ باشن کردی  خوب است، عالی است (نگارش کردی: باشه ن)
۲۶ باشیلا کردی  خانه ‏به ‏دوش (نگارش کردی: باشیلا)
۲۷ باغان کردی   چند باغ میوه که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند، نام روستایی در کردستان (نگارش کردی: باخان)
۲۸ باکوت کردی  میوه ایی که ‏توسط باد ریخته باشد (نگارش کردی: باکوت)
۲۹ بالین کردی   کمکی دیوار و ستون، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون (نگارش کردی: باڵێن)
۳۰ بامیک اوستایی، پهلوی   بامی، درخشان، لقب شهر بلخ
۳۱ بانو نام کردی  خانم، خاتون، بی‌بی (نگارش کردی: بانو)
۳۲ بانو کردی  تپه کوچک (نگارش کردی: بانوو)
۳۳ بانواز کردی  باخبر ساختن مردم با صدای بلند (نگارش کردی: بانگه واز)
۳۴ باوان کردی  بابان، خانه ‏پدری (نگارش کردی: باوان)
۳۵ باوشین کردی  پنکه، بادبزن (نگارش کردی: باوه شێن)
۳۶ باوند کردی   اصیل، خانواده ایی معروف از کردها که در شمال ایران حکومتی پایه ‏نهادند (نگارش کردی: باوه ند)
۳۷ باوین کردی  صاحب، از قبایل پراکنده کرد (نگارش کردی: باوێن)
۳۸ بایخ کردی   پایداری، ارزش، قدر (نگارش کردی: بایه خ)
۳۹ بتسابه نام عبری   دختر، سوگند؛ نام همسر حضرت داوود (ع) و مادر سلیمان (ع)
۴۰ بتمان اسم کردی  نام رودخانه ای در کردستان (نگارش کردی: به تمان)
۴۱ بتول عربی   پاکدامن، پارسا، لقب فاطمه (س) و مریم (ع)
۴۲ بتین کردی   پرحرارت، قدرتمند (نگارش کردی: به تین)
۴۳ بچکول کردی  کوچک (نگارش کردی: بیچکۆل)
۴۴ بختان کردی  بد شانسی (نگارش کردی: به ختان)
۴۵ بختوان کردی  مدینه ‏فاضله (نگارش کردی: به خته وان)
۴۶ بختور کردی  بهروز، کامران، دارای روزگار خوش (نگارش کردی: به خته وه ر)
۴۷ بخشین کردی  عفو کردن (نگارش کردی: به خشین)
۴۸ بدری عربی   منسوب به بدر، ماه تمام
۴۹ برزی کردی   جای بلند، سکو ، کنایه ‏از بلند قامت (نگارش کردی: به رزی)
۵۰ برزین فارسی، کردی   باشکوه، نام یکی از سرداران کیکاوس شه  ماد، هم چنین نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت (نگارش کردی: به رزین)
۵۱ برژان کردی  کار
۵۲ برژانگ کردی  مژه (نگارش کردی: برژانگ)
۵۳ برژنگ کردی   مژه
۵۴ برژول کردی   نگا “برژانگ”، پرز گل گندم یا جو (نگارش کردی: برژۆڵ)
۵۵ برسیل کردی  نوعی گرد نان (نگارش کردی: به رسێڵ)
۵۶ برشیو کردی  عصرانه (نگارش کردی: به رشێو)
۵۷ برف‌آب کردی   آبی که ‏از ذوب شدن برف سرازیر می‏شود و جویباری تشکیل می ‏دهد. (نگارش کردی: به فراو)
۵۸ برقه کردی  درخشیدن جسمی در مقابل تابش اشعه آفتاب یا هر چیز دیگر (نگارش کردی: بریقه)
۵۹ برگام لری  به ضم ب، ابروهایم
۶۰ برلیان فرانسه  الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد.
۶۱ بریا کردی  واژه ایکاش (نگارش کردی: بریا)
۶۲ بریار کردی  قرار، عهد (نگارش کردی: بڒیار)
۶۳ برینداره کردی  آمبولانس (نگارش کردی: برینداره)
۶۴ بریوان کردی  دختری که گوسفندان بازگشته از چراگاه را صدا میزند.
۶۵ بزان کردی  شکست دهنده، نام روستایی(نگارش کردی: به زان)
۶۶ بزین کردی  نگا “به زان” (نگارش کردی: به زێن)
۶۷ بژدار کردی  سهامدار، شریک (نگارش کردی: به ژدار)
۶۸ بژن کردی  قد و بالا، قامت (نگارش کردی: به ژن)
۶۹ بژوار کردی  نوعی درخت سخت و خیلی محکم شبیه ‏آبنوس (نگارش کردی: به ژوار)
۷۰ بژول کردی  نگا “برژانگ” (نگارش کردی: بژۆڵ)
۷۱ بژوین کردی  نگا “بژوار” (نگارش کردی: بژوێن)
۷۲ بژیو کردی  قوت، مایه، زندگی (نگارش کردی: بژێو)
۷۳ بسمه عبری   نام دختر اسماعیل (ع)
۷۴ بشدار کردی  سهیم، شریک(نگارش کردی: به شدار)
۷۵ بشرا اسم عربی  خبر خوب، دختر خوش خبر، بانوی خوش یمن
۷۶ بشری عربی   بشارت، مژده
۷۷ بشکو کردی  شرکت سهامی (نگارش کردی: به شکۆ)
۷۸ بفران کردی  معصوم و روپاک مانند برف (نگارش کردی: به فران)
۷۹ بفرانبار کردی   هنگام باریدن برف، نام اولین مه زمستان، دی ماه (نگارش کردی: به فرانبار)
۸۰ بکیل کردی  شخم زن (نگارش کردی: بکێڵ)
۸۱ بلار کردی  آدم شوخ طبع (نگارش کردی: به لار)
۸۲ بلالوک کردی  آلوبالو (نگارش کردی: به ڵاڵوک)
۸۳ بلنجه اسم کردی   صاحب خرام، خرامان، نوعی گل خوشبو و خوش رنگ (نگارش کردی: به له نجه)
۸۴ بلواژ کردی  آبگینه (نگارش کردی: به ڵواژ)
۸۵ بلور عربی   نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
۸۶ بلورین عربی، فارسی   بلور (عربی) + ین (فارسی) منسوب به بلور، شفاف و درخشان مانند بلور
۸۷ بلیسه کردی  لهیب، شراره (نگارش کردی: بڵێسه)
۸۸ بلین کردی  عهد، قرار (نگارش کردی: به ڵێن)
۸۹ بناز کردی  نازنین (نگارش کردی: به ناز)
۹۰ بنان کردی  عنفوان (نگارش کردی: به نان)
۹۱ بناو کردی  نوعی درخت محکم و سخت که  به  خاطر سنگینی به زیر آب فرو می ‏رود (نگارش کردی: بناو)
۹۲ بناوان کردی  کدبانو، خانه دار (نگارش کردی: بنه وان)
۹۳ بنرخ کردی  قیمتی(نگارش کردی: به نرخ)
۹۴ بنفش کردی  نگا “وه نه وش” (نگارش کردی: به نه وش)
۹۵ بنگین کردی  زندانی ابد(نگارش کردی: به نگین)
۹۶ بنن کردی   شه  کوه، جای سخت درکوه (نگارش کردی: به نه ن)
۹۷ بنیا عبری   تو فرزند منی
۹۸ بنین کردی  نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می‏روید (نگارش کردی: به نین)
۹۹ بورچین کردی  مرغابی ماده (نگارش کردی: بورچین)
۱۰۰ بوکان کردی   زیبارویان، عروس ها، نام شهری در کردستان (نگارش کردی: بوکان)
۱۰۱ بوکبویانی کردی  نو عروس (نگارش کردی: بوکێ)
۱۰۲ بوکین کردی  خیمه ‏شب بازی (نگارش کردی: بوکین)
۱۰۳ بونخوش کردی  خوشبو (نگارش کردی: بۆنخۆش)
۱۰۴ بوندار کردی  دارای بوی خوش (نگارش کردی: بۆندار)
۱۰۵ بوین کردی  خوشبو (نگارش کردی: بویان)
۱۰۶ بوین کردی  قانع (نگارش کردی: بوێن)
۱۰۷ بهار فارسی، کردی نام اولین فصل سال، شکوفه درختان خانواده مرکبات، کنایه از لطافت و زیبایی، نام شهری در کردستان که مرکز کردستان در دوره ‏سلجوقی بوده، لقب شاعر و نویسنده ‏و محقق کرد “ملک الشعرای بهار”، (نگارش کردی: به هار).
۱۰۸ بهجت نام عربی   شادمانی
۱۰۹ بهشت فارسی، کردی  فردوس، جنت (نگارش کردی: به هه شت)
۱۱۰ بی بی گل فارسی، ترکی   بی بی (ترکی) + گل (فارسی)، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده. خانم گل.
۱۱۱ بی بی ماه فارسی، ترکی   بی بی (ترکی) + ماه (فارسی). ماه خانوم.
۱۱۲ بی بی ناز فارسی، ترکی   بی بی (ترکی) + ناز (فارسی). مایه افتخار.
۱۱۳ بی توش نام کردی  همیشه ‏سایه (نگارش کردی: بێ‏توش).
۱۱۴ بی خال اسم کردی  بی نشان (نگارش کردی بێخاڵ).
۱۱۵ بی خم کردی  آرامش (نگارش کردی: بێخه‌م).
۱۱۶ بی نظیر فارسی، عربی   بی (فارسی) + نظیر (عربی) بی مانند، بی همتا.
۱۱۷ بی وینه کردی  بی نظیر (نگارش کردی: بێ‏وێنه).
۱۱۸ بیان کردی  بامداد، پگاه (نگارش کردی: به یان).
۱۱۹ بیانه کردی  نگا ” به یان” (نگارش کردی: به یانه).
۱۲۰ بیبون کردی  گلی وحشی که در کوهستان های کردستان فراوان سبز می‏شود، بابونه (نگارش کردی: به یبون).
۱۲۱
۱۲۲ بیچم کردی  هیئت، سیما (نگارش کردی: بیچم).
۱۲۳ بیرون کردی  پرنده‌ای که محل زندگی ندارد (نگارش کردی: بێرون).
۱۲۴ بیری کردی  زنی که شیر می دوشد (نگارش کردی: بێری).
۱۲۵ بیریفان کردی  دوشیدن شیر گوسفند توسط دختران در کوهستان هنگام بهار (نگارش کردی: بێریڨان)
۱۲۶ بیسان کردی  جالیز (نگارش کردی: بێسان). علاوه بر این با ریشه عربی نام دهی در منطقه فلسطین کنونی بوده است. دهخدا بیسان را این چنین معنی کرده است: بیت شان. شهر فلسطین قدیم بر ملتقای دره های اردن و یزرعیل. در اوایل عصر مفرغ مسکون بود (حدود ۳۰۰۰ – ۲۰۰۰ ق.م.)، و بقایای فراوان از دورهٔ پیش از بنی اسرائیل دارد. بیسان [ بَ ] (اِخ) دهی است به مروشاهجان. (منتهی الارب) (از مراصد الاطلاع). دهی است در شام و از آن ده است قاضی عبدالوضیم بن علی. (منتهی الارب) (از مراصد الاطلاع). ۴ بیسان [ بَ ] (اِخ) موضعی است به یمامة بین بصره و واسط و آن را میسان نیز گویند.
۱۲۷ بیستان کردی  جالیز (نگارش کردی: بێستان).
۱۲۸ بیسو کردی  بی گمان، کمین گاه ‏شکارچی (نگارش کردی: بێسۆ).
۱۲۹ بیشو کردی   بی حد، بی اندازه (نگارش کردی: بێشۆ).
۱۳۰ بیکژ کردی   هموار، صاف (نگارش کردی: بێکه ژ).
۱۳۱ بیکن کردی  بدون رقیب، یگانه (نگارش کردی: بێکن).
۱۳۲ بیگرد کردی  بی رقیب، کنایه ‏از بسیار زیبا (نگارش کردی: بێگه رد) نام دختر کردی
۱۳۳ بیگم ترکی   به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فاطمه بیگم، عنوان زنام منسوب به خانواده های سلطنتی و بزرگان.
۱۳۴ بیلو کردی   جویبار کوتاه ‏مدت (نگارش کردی: بێلو).
۱۳۵ بینور کردی  دیدنی (نگارش کردی: بینه وه ر).
۱۳۶ بینیار کردی  بیننده (نگارش کردی: بێنیار).
۱۳۷ بیور کردی  بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بێوه ر).
۱۳۸ بیوی کردی  انسان بی آزار، سلامت (نگارش کردی: بێوه ی).
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با ب

اسم دخترانه با حرف ب
نام دختر با ب
Girl names with P

اسم دختر با پ

نام دختر ایرانی با حرف پ

شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (اسم کردی، ترکی، اوستایی و …) با حرف پ

در این قسمت اسم های دخترانه ایرانی با پ که عموما ریشه ترکی، کردی و اوستایی دارند قرار دارند. باید اضافه کنیم که اوستایی زبان ایرانیان باستان بوده است و بسیاری از واژگان امروزی زبان ما برگرفته از آن زبان است. در این لیست نام های پانته آ، پارلا و پانیسا اسم های نسبتا محبوب دخترانه با پ هستند که با جستجو در قسمت جستجوی وبسایت نیز می توانید بررسی دقیق این اسم ها یا هر اسم مورد نظر خود را ببینید.

اسم دختر ایرانی با پ
اسم دختر با پ
ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم
۱ پارلا ترکی درخشنده و نورانی.
۲ پارلار ترکی = پارلا، درخشان، منور، نورانی، پخش کننده نور.
۳ پانته آ یونانی نام همسر آبرداتاس (پادشاه شوش در زمان کوروش کبیر).
۴ پانی هندی آب.
۵ پانیسا هندی، فارسی همانند آب، مرکب از پانی به معنای آب و سا پسوند شباهت.
۶ پرزین کردی پرچینی از گل های ریز به دور باغات
۷ پرشنگ کردی قطره های آب که پاشیده می شود.
۸ پرنگ کردی هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، نور و فروق گوهر، برق شمشیر، برق و تلألو هر چیز، هم نین نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج را گویند.
۹ پروچستا اوستایی، پهلوی سرشار از علم و دانش، نام سومین دختر زردشت (درباره زردشت)
۱۰ پروچیستا اوستایی، پهلوی = پروچستا. معنی اسم چیستا را نیز ببینید.
۱۱ پروشات اوستایی، پهلوی بسیار شاد، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی.
۱۲ پژال کردی جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درخت.
۱۳ پینار ترکی سرچشمه.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با پ

اسم دختر با پ
نام دخترانه با پ

شما کدام اسم دخترانه با پ را بیشتر می پسندید؟ در قسمت نظرات بنویسید.

Girl names with M

اسم دختر با م

نام دختر ایرانی با حرف م

شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (اسم دختر ترکی، عبری، کردی، عربی و …) با حرف م.

اسم با حرف م
اسم با میم

به طور کلی اسم های با م از نام های محبوب ایرانی هستند. تعداد اسامی دختر و پسر با حرف م نسبتا فراوان است. اسم مریم که صورت های مختلفی هم دارد از محبوب ترین نام های دختر به خصوص در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بوده است. در ادامه اسامی دختر با م که بیشتر اسمهای عربی (اسم دختر مذهبی) هست را مشاهده می فرمایید.

نام های دخترانه ایرانی با حرف میم

شامل نام های زیبای دخترونه عربی، کردی، فرانسوی، اوستایی با م و سایر اسامی با حرف م.

ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم دختر
۱ ماءالسماء عربی آب آسمان = باران، نام مادر منذر پسر امری القیس از پادشاهان عرب است.
۲ مائده عربی خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم نیز می باشد.
۳ ماجده عربی مؤنث ماجد، بزرگوار، صاحب مجد و بزرگی.
۴ مارال مغولی آهو، زیبا. بررسی کامل: اسم مارال.
۵ مارگاریتا فرانسه نام جزیره ای در شمال کشور ونزوئلا. توضیح بیشتر: مارگاریتا.
۶ مارگریت فرانسه گلی زیبا به رنگ سفید.
۷ مارلین عبری برج، پناهگاه.
۸ ماری عبری فرانسه از عبری، مریم.
۹ ماریا عبری ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی.
۱۰ ماریان عبری انگلیسی از عبری، مریم اسم ایرانی اصیل
۱۱ مارینا ارمنی جویبار، آب
۱۲ ماریه عربی زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر (ص)
۱۳ ماسا کردی همانند ماه زیبا و درخشنده
۱۴ ماشگانا ترکی مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است. اسم قدیمی آذری.
۱۵ ماگنولیا فرانسه گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ. این نام مورد تایید ثبت احوال کشور نیست.
۱۶ مالکه عربی مؤنث مالک، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از شخصیت های شاهنامه (اسم های شاهنامه ای را ببینید.) نام دختر طایر غسانی.
۱۷ مامیثا سریانی گیاهی با برگ های پوشیده از کرک، و دارای گلهای نارنجی رنگ و میوه ای دراز.
۱۸ مانترا اوستایی، پهلوی به سکون نون و فتح ت، سخن ایزدی، کلام مقدس، گفتار ورجاوند اهورایی. بررسی کامل: اسم مانترا.
۱۹ مانک اسم کردی مانگ، ماه
۲۰ مانگ کردی = مانک
۲۱ مانوشا کردی نام یکی از کوه های سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد.
۲۲ مانوشاک کردی بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی
۲۳ مانیوک فرانسه اسم گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار
۲۴ ماورد عربی ماءالورد، گلاب
۲۵ ماه بی بی فارسی، ترکی ماه (فارسی) + بی بی (ترکی) بانویی که چون ماه زیبا و نورانی است.
۲۶ ماه جبین فارسی، عربی ماه (فارسی) + جبین (عربی)، مه جبین
۲۷ ماه خانم فارسی، ترکی ماه (فارسی) + خانم (ترکی) بانویی که چون ماه زیباست.
۲۸ ماه سیما فارسی، عربی ماه (فارسی) + سیما (عربی) آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست.
۲۹ ماه صنم فارسی، عربی ماه (فارسی) + صنم (عربی) دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش است.
۳۰ ماه طلعت فارسی، عربی ماه (فارسی) + طلعت (عربی)، ماه سیما
۳۱ ماه لقا فارسی، عربی ماه (فارسی) + لقا (عربی)، مه لقا مه لقا
۳۲ ماه منظر فارسی، عربی ماه (فارسی) + منظر (عربی) ماهرو، ماهچهر
۳۳ ماه منیر فارسی، عربی ماه (فارسی) + منیر (عربی) ماه نورانی، ماه درخشان
۳۴ ماه نسا فارسی، عربی ماه (فارسی) + نسا (عربی) ان که در بین زنان چون ماه می درخشد.
۳۵ ماهایا نام ارمنی
۳۶ ماهنی ترکی ترانه
۳۷ مایا یونانی در اساطیر یونان مادر هرمس، در اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی
۳۸ مبارکه عربی مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از اسامی حضرت فاطمه (ع)
۳۹ مبینا فارسی، عربی مبین (عربی) + ا (فارسی) آشکارا
۴۰ مهترا کردی باران
۴۱ متینه عربی مؤنث متین
۴۲ مجذوب عربی شیفته
۴۳ محبوب عربی دوست داشتنی، مورد محبت
۴۴ محبوبه عربی مؤنث محبوب، دوست داشتنی، مورد محبت
۴۵ محترم عربی قابل احترام، عزیز و گرامی
۴۶ محدثه عربی مؤنث محدث، گوینده سخن نام دخترانه
۴۷ محسنه عربی مؤنث محسن، نیکوکار، احسان کننده
۴۸ محنا عربی به ضم میم و فتح ح و تشدید نون، به حنا خضاب کرده.
۴۹ محیا عربی زندگی، حیات. با اسم مهیا اشتباه نشود. بررسی کامل اسم محیا را ببینید.
۵۰ محیصا فارسی، عربی رستگار شده، پاک و آمرزیده (به فتح میم).
۵۱ مدینه اسم عربی شهر، نام شهری در عربستان که پایگاه حکومت حضرت محمد (ص‌) بود.
۵۲ مرجان سریانی معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد.
۵۳ مرجانه سریانی مروارید کوچک
۵۴ مرحان عربی شادمانی و فرح نام عربی زیبا
۵۵ مرحمت عربی لطف و مهربانی
۵۶ مرسانا عبری هدیه خداوند؛ بررسی کامل: اسم مرسانا.
۵۷ مرسیا یونانی ریحان
۵۸ مرصع عربی آنچه با جواهر تزیین شده است، جواهرنشان.
۵۹ مرضیه عربی پسندیده، مرضی.
۶۰ مروانه عربی نام همسر ساقی دربار ولید از خلفای اموی.
۶۱ مریس عربی چیزی لغزان و تابان.
۶۲ مریم عبری   گلی سفید و خوشبو و دارای عطر بادوام، نام مادر عیسی(ع)، نام سوره ای در قرآن کریم، تالع آن با نام سجاد رقم خورده و با ان کامل می شود. معنی کامل: اسم مریم.
۶۳ مستوره عربی، کردی پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان.
۶۴ مسلمه نام عربی مؤنث مسلم، پیرو دین اسلام، مسلمانان.
۶۵ مشک سنسکریت ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید. تلفظ اسم به صورت ضمه روی حرف میم است.
۶۶ مشکدانه فارسی، سنسکریت مشک (سنسنکریت) + دانه (فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد
۶۷ مشکناز فارسی، سنسکریت مشک (سنسکریت) + ناز (فارسی) = زیبا و خوشبو، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی.
۶۸ مشکین فارسی،
سنسکریت
مشک (سنسنکریت) + ین (فارسی) از هر چیز خوشبو، مشک الود، معطر.
۶۹ مشیانه اوستایی،
پهلوی
نام نخستین زن در فرهنگ ایران باستان برابر با حوا در اسطوره های سامی.
۷۰ مشیما عربی، فارسی به فتح میم، زیبا رو، دختر خال دار، بانویی زیبا با خالی در چهره.
۷۱ مطهره عربی مؤنث مطهر، منزه، پاک و مقدس.
۷۲ معصومه عربی مؤنث معصوم، بی گناه و پاک.
۷۳ معظمه عربی معظم.
۷۴ مقبله عربی مؤنث مقبل، خوش اقبال، خوشبخت.
۷۵ مقدسه عربی مؤنث مقدس.
۷۶ مقصوده عربی مؤنث مقصود، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر.
۷۷ مکرمه عربی مؤنث مکرم.
۷۸ مکینا سریانی بنفشه.
۷۹ مکیناس سریانی مکینا، بنفشه.
۸۰ مکیه عربی اهل مکه، مربوط یا متعلق به مکه.
۸۱ ملاحت عربی حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند، نمکین بودن.
۸۲ ملک عربی فرشته.
۸۳ ملک آفرین فارسی، عربی ملک (عربی) + آفرین (فارسی) مرکب از ملک (سرزمین) + آفرین (آفریننده).
۸۴ ملک بانو فارسی، عربی ملک (عربی) + بانو (فارسی) شاه بانو.
۸۵ ملک تاج فارسی، عربی ملک (عربی) + تاج (فارسی).
۸۶ ملک سیما اسم عربی دارای چهره ای زیبا چون چهره فرشتگان زیبا روی.
۸۷ ملک ناز عربی، فارسی ملک (عربی) + ناز (فارسی) فرشته زیبا.
۸۸ ملکه عربی همسر پادشاه، شهبانو.
۸۹ ملوک عربی پادشاهان.
۹۰ ملیحه عربی زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک.
۹۱ ملیسا نام یونانی بادرنگبویه: گیاهی خوشبو است.
۹۲ ملیسا یونانی زنبور عسل. همانطور که می بینید برای اسم ملیسا دو معنی وجود دارد. بررسی کامل: اسم ملیسا.
۹۳ ملیکا یونانی گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند.
۹۴ ملیکا اسم یونانی زنبور عسل، ملیکا در اصل تغییر یافته ملیسا در مناطق هاوایی است. در افسانه های یونانی نام بانویی زیبا روی که عاشق زئوس شده بود. بررسی کامل: اسم ملیکا.
۹۵ ملیکه عربی نام همسر عمر خطاب.
۹۶ ملینا لاتین عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل.
۹۷ منا عربی امیدها. اسم منا در لغت نامه دهخدا.
۹۸ منا اوستایی، پهلوی،
فارسی
شایسته شاهی، شایگان.
۹۹ منال نام عربی رسیدن، دست یافتن، دارایی، همچنین یکی از توابع شهرستان قیر و کارزین فارس.
۱۰۰ منجوق اسم ترکی نوعی زینت به شکل گوی کوچک که برای تزیین روی لباس، گل سر و مانند آنها دوخته یا چسبانده می شود.
۱۰۱ منصوره عربی مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز.
۱۰۲ منظر عربی صورت، آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، دید.
۱۰۳ منوره عربی روشن، درخشان.
۱۰۴ منیر عربی آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن.
۱۰۵ منیره عربی مؤنث منیر، آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن.
۱۰۶ موکا مغولی نام همسر اوکتای قاآن پسر چنگیزخان مغول.
۱۰۷ مولود عربی آن که به دنیا آمده، زاده شده.
۱۰۸ مونا عربی منا، امیدها اسم زیبا برای پسر
۱۰۹ مونجوق اسم ترکی منجوق
۱۱۰ مونس عربی همنشین و همراز، همدم
۱۱۱ مونیکا اسم لاتین مشاور. اسم مونیکا در ثبت احوال ایران قابل ثبت نیست.
۱۱۲ مه جبین فارسی، عربی مه (فارسی) + جبین (عربی) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیبارو.
۱۱۳ مها سنسکریت سنگی مانند بلور، یاقوت کبود.
۱۱۴ مهدا عربی اول شب، قسمتی از شب.
۱۱۵ مهدیا عربی، فارسی بانوی هدایت شده ، منتسب به حضرت مهدی (عج) مرکب از مهدی + الف تانیث.
۱۱۶ مهدیه نام عربی مؤنث مهدی، عروس
۱۱۷ مهرمنیر فارسی، عربی مهر (فارسی) منیر (عربی) خورشید روشن و درخشان.
۱۱۸ مهرنسا فارسی، عربی مهر (فارسی) + نسا (عربی) نورانی ترین زن در میان زنان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار.
۱۱۹ مهستا اوستایی، پهلوی دختر سنگین، بانوی گرانسنگ،مرکب از مهست الف تأنیث، هم به کسر سین خوانده می شود و هم به فتح سین.
۱۲۰ مهستی فارسی، عربی مه (فارسی، ماه) + سیتی (عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو.
۱۲۱ مهنا عربی گوارا و خوش
۱۲۲ مهیره عربی زن کدبانو، زن اصیل زاده نام زیبای دختر
۱۲۳ مهیمنه عربی ایمن شده،یکی از صفات خداوند.
۱۲۴ میرانه فارسی، عربی میر (ازعربی) + انه (فارسی) امیرانه، شاهانه.
۱۲۵ میسا عربی زنی که با غرور و تکبر راه می رود. تلفظ اسم میسا به صورت مَیساء هست و به معنی زنی که با برازندگی و تکبّر راه می‌رود، متکبر و با تبختر راه می‌رود، هست.
۱۲۶ میسان عربی ستاره ای در صورت فلکی جوزا.
۱۲۷ میشانه اوستایی،
پهلوی
مشیانه.
۱۲۸ میلانا اسم عربی مونث میلان، میل، خواهش، آرزو.
۱۲۹ میمنت عربی مبارکی، سعادت، فرخندگی.
۱۳۰ میناز فارسی، گیلکی مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین) + نازنین من.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با م

نام دخترانه با م
نام دختر با حرف م
Girl names with A

اسم دختر با آ

لیست اسم دختر ایرانی با حرف آ

شامل نام های زیبای دختر ایرانی (کردی، عربی و …) با حرف الف

اسم ایرانی با الف (آ) از سری نام های محبوب و زیبا برای انتخاب اسم دخترونه و پسرونه هستند. البته در این قسمت اسم های دخترانه ایرانی که ریشه کردی، ترکی، لری، عربی، اسم یونانی، عبری و … دارند را قرار داده ایم. هم چنین خیلی از نام ها در این لیست ریشه ترکیبی با فارسی دارند، مثل نام آتاناز که از نظر لغوی ترکیب آتا (ترکی) و ناز (فارسی) هست. همانطور که پیش از این نیز در وبسایت نام فارسی گفتیم چنین اسم هایی فقط در ایران استفاده دارند و نمی توان گفت اسمی غیر ایرانی و خارجی هستند. در ادامه فهرست کامل اسامی دخترانه با حرف الف به همراه معنی و ریشه دقیق را ببینید.

اسم دخترانه با الف
لیست نام دختر با آ

لیست کامل اسم دختر ایرانی با آ

ردیف اسم ایرانی ریشه نام
معنی اسم
۱ آب حیات فارسی، عربی آب (فارسی) + حیات (عربی) آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد. (همانطور که در شعر حافظ نیز آمده است.)
۲ آبرنگ اسم لری دختری که پوست لطیف و نرمی دارد.
۳ آپادیپا سنسکریت آتش افروز و گرما بخش، نورانی مانند خورشید
۴ آپگیا سنسکریت وجود فرخنده، نعمت، موهبت.
۵ آپگیتی سنسکریت ترانه، آواز دلنشین
۶ آتاناز ترکی، فارسی دختر نازنین بابا.
۷ آتلاز ترکی اطلس، حریر، پارچه نرم و لطیف اسم زیبای دختر ترکی.
۸ آتنا نام فرانسوی در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش و صنعت. از جمله اسم های دختر چهار حرفی.
۹ آتنایا اسم یونانی آتنا، مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان.
۱۰ آتنه نام فرانسوی = آتنا.
۱۱ آتور اوستایی – پهلوی آذر، آتش.
۱۲ آتورینا آشوری تغییر دهنده، متحول کننده، مشتق از واژه آشور که با گذشت زمان ش به ت تبدیل شده است.
۱۳ آتوسا فارسی، اوستایی،
یونانی
نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی و به معنی قدرت و توانمندی است. اگرچه غربی ها معتقدند که ریشه یونانی دارد اما از گذشته دور در فرهنگ ایرانی وجود داشته است.
۱۴ آتیه عربی آینده اسم عربی
۱۵ آدنیس فنیقی آدونیس،‌ گلی به زرد و قرمز رنگ که موقع تابش خورشید باز می شود.
۱۶ آدورینا آشوری آدور- مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، یاری دهنده، کمک کننده
۱۷ آدونیس فنیقی = آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود.
۱۸ آدیشه آتش – در گویش خراسان آتش کوچک
۱۹ آذار سریانی نام ماه سوم از سال شمسی عربی برابر با مارس یا فروردین ، بهار
۲۰ آذر اوستایی – پهلوی نام ماه نهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم.
۲۱ آرالیا انگلیسی نام عمومی گروهی از گیاهان علفی، درختی و درختچه ای که بعضی از آنها زینتی اند. این اسم از اسامی مورد تایید ثبت احوال ایران نیست.
۲۲ آرامیس یونانی آرامش، راحتی.
۲۳ آرتمیس یونانی = آرتیمیس.
۲۴ آرتیمیس یونانی بررسی دقیق این اسم دختر اصیل را اینجا ببینید: اسم آرتمیس. نام دختر ایرانی که در اساطیر یونان، خدای شکار و خواهر دوقلوی آپولون نیز بوده است. همچنین نام شیرزنی که فرمانده نیروی دریایی کمبوجیه در جنگ بین ایران و یونان بود.
۲۵ آرسینه عبری زن مبارز.
۲۶ آرمیتا اوستایی – پهلوی الهه نعمت، آرامش یافته. معنی پارسا، پاک و فروتن نیز برای اسم آرمیتا آمده است.
۲۷ آرمینه اسم ارمنی ارمنی، دختر ارمنی.
۲۸ آروا نام کردی نام فرشته ای در آیین زرتشت.
۲۹ آرینا اسم فارسی
و کردی
آریایی نژاد، از نسل آریایی.
۳۰ آزاله نام فرانسوی گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگ های سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود.
۳۱ آزالیا نام انگلیسی گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود.
۳۲ آساره اسم لری ستاره. از اسامی دخترانه لری زیبا.
۳۳ آسکی کردی آهو،کنایه از زیبایی و دلفریبی.
۳۴ آسنا اوستایی – پهلوی روشنایی درونی، سرشت مادرزادی.
۳۵ آسنات یونانی نام همسر حضرت یوسف و دختر فوتی فارع کاهن شهر آون (یکی از مناطق مصر) بود.
۳۶ آسو کردی شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی در مسیرلار به لنگه.
۳۷ آسیمن اوستایی – پهلوی سیمین، نقره فام.
۳۸ آسیه عربی زن اندوهگین، ستون، نام همسر فرعون که موسی (ع) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
۳۹ آشورینا آشوری منسوب به آشور، برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد.
۴۰ آغابانو فارسی، مغولی آغا (مغولی) + بانو (فارسی)، بانوی بزرگ.
۴۱ آفاق عربی افقها،عالم آسمان، زمانه روزگار، نام همسر نظامی گنجوی.
۴۲ آفت عربی بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری.
۴۳ آق بانو فارسی، ترکی آق (ترکی) + بانو (فارسی)، بانوی سپید، کسی که چهره ای زیبا و سفید دارد.
۴۴ آق گل فارسی، ترکی آق (ترکی) + گل (فارسی) گل سفید.
۴۵ آگرین کردی آتشین، به رنگ آتش.
۴۶ آلاگل فارسی، ترکی آلا (ترکی) + گل (فارسی)، گل رنگی، نام بزرگترین تالاب جهان واقع در شمال آق قلا که در این اواخر نابود شده
۴۷ آلان قوا ترکی آلان گوا، زیبای وحشی.
۴۸ آلان گوا ترکی آلان قوا، زیبای وحشی نام دختر زیبا
۴۹ آلبا لاتین سحر سپیده روشنی صبح
۵۰ آلتنای ترکی زر، طلای ناب
۵۱ آلتون ترکی آلتنای، زر، طلای ناب
۵۲ آلتین ترکی آلتنای، زر، طلای ناب نام ایرانی
۵۳ آلتین گلین ترکی عروس طلایی
۵۴ آلما ترکی سیب، کنایه از زیبایی
۵۵ آلماز ترکی از اعلام زنان
۵۶ آلند کردی اولین پرتو خورشید
۵۷ آلنوش اسم ارمنی عروس جاودانی دریا، دختر زیبا و دلربا
۵۸ آلیس نام فرانسوی بانوی نجیب زاده، دختر اصیل، خانم با اصل و نسب
۵۹ آلیش ترکی شعله، شعله گیر
۶۰ آماتیس یونانی نوعی کوارتز شفاف به رنگ بنفش یا صورتی که در جواهرسازی به کار می رود.
۶۱ آمال عربی آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها
۶۲ آماندانا ترکی آماندا، در امان، در پناه تو
۶۳ آمنه عربی نام مادر پیامبر (ص)، مونث آمن به معنای بانوی نترس، زن دلیر، خانم استوار
۶۴ آمیتریس اوستایی – پهلوی ستاش کننده، شکر کننده، دختر داریوش سوم هخامنشی و همسر خشایارشا
۶۵ آنا ترکی مادر
۶۶ آنا عبری دوست داشتنی ظریف خوش اندام،برانگیزاننده لطف و محبت
۶۷ آناشید ترکی، فارسی مرکب از کلمه ترکی آنا به معنای مادر و کلمه فارسی شید به معنای خورشید = دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر.
۶۸ آنالی اسم ترکی برخوردار از محبت مادر، کنایه از نور چشمی مادر.
۶۹ آندیا بابلی نام همسر بابلی اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی.
۷۰ آنسه اسم عربی انس گیرنده، همنشین نیکو، مانوس، خو گیرنده.
۷۱ آنو بابلی در دین بابلی، نام خدای آسمان.
۷۲ آنوش اسم ارمنی از پایتخت های قدیم ارمنستان. آنوش را معادل اسم انوش که هم ریشه با اسم انوشه و انوشیروان نیز هست می دانند.
۷۳ آنیا اسپانیایی  بررسی کامل این اسم را ببینید: اسم آنیا.
۷۴ آنیس اسم یونانی انیسون، مقاومت و اعتراض
۷۵ آوات نام کردی آرزو، خواسته.
۷۶ آوادان ترکی زیبا، قشنگ.
۷۷ آوین نام کردی عشق. بررسی کامل: اسم آوین.
۷۸ آوینا اوستایی –
پهلوی، فارسی
دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است. مرکب از آو (آب) + ین نسبت + الف تانیث.
۷۹ آوینا کردی عشق. بررسی کامل: اسم آوینا.
۸۰ آی ترکی ماه
۸۱ آی اوز ترکی ماهرخ، ماهرو
۸۲ آی بی بی ترکی ماه بی بی
۸۳ آی پارا ترکی ماه پاره، ماه نو
۸۴ آی پری فارسی، ترکی آی (ترکی) + پری (فارسی) ماه پری
۸۵ آی خانم ترکی ماه بانو
۸۶ آی سا ترکی، فارسی آیسا، آی (ترکی) + سا (فارسی) زیبا، مانند ماه
۸۷ آی سودا نام ترکی ماه در آب، نام زیبای ترکی
۸۸ آی گل فارسی، ترکی آی (ترکی) + گل (فارسی) گلی چون ماه
۸۹ آی گوزل ترکی ماه زیبا
۹۰ آی گین ترکی، فارسی ماننده ماه، دارنده روی چون ماه، زیبارو، مرکب از آی به معنای ماه و گین پسوند شباهت.
۹۱ آی نشان فارسی، ترکی آی (ترکی) + نشان (فارسی) دارای نشان ماه
۹۲ آیا تای ترکی مثل ماه ، دختری که مانند ماه زیباست. بانوی درخشان
۹۳ آیتای ترکی مانند ماه.
۹۴ آیتک ترکی ماه تنها، ماه بی همتا. آیتک به مجاز یعنی زیبارو.
۹۵ آیتن فارسی، ترکی آی(ترکی) + تن (فارسی) مهوش، مه پیکر.
۹۶ آیجان اسم ترکی پاک و آراسته همچون ماه.
۹۷ آیدا نام ترکی شاد، خوش. بررسی دقیقتر در: اسم آیدا.
۹۸ آیدان اسم ترکی مانند ماه، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست.
۹۹ آیدک نام ترکی آیتک، ماه بی همتا. زیباروی بی مانند.
۱۰۰ آیدن اسم ترکی آیدین، روشن و آشکار، شفاف، صاف، معلوم، واضح، روشنفکر، از امرای ولایت لیدیا، نام شهری در جنوب شرقی ترکیه: شهر آیدین.
۱۰۱ آیدنگ نام ترکی مهتاب.
۱۰۲ آیرین اسم کردی آتشین. معادل اسم آگرين، آهرين. اسم آیرین در فارسی نیز معنی آتشين می دهد.
۱۰۳ آیسا فارسی، ترکی = آیسان
۱۰۴ آیسان فارسی، ترکی آی (ترکی) + سان ( فارسی) زیبا، مانند ماه
۱۰۵ آیسل ترکی زیبا و درخشان مانند ماه
۱۰۶ آیسو ترکی مرکب از آی به معنای ماه بعلاوه سو به معنای آب، باطراوت و درخشنده، ماه و آب، زیبارو.
۱۰۷ آیگل فارسی، ترکی درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل.
۱۰۸ آیگین کردی ایل زیبا
۱۰۹ آیلا ترکی هاله دور ماه
۱۱۰ آیلار ترکی زیبا رویان، خوبرویان، هاله دور ماه.
۱۱۱ آیلما ترکی تاب ماه
۱۱۲ آیلی ترکی مهتاب.
۱۱۳ آیلین ترکی اسم زیبای ترکی برای دختر بررسی دقیق اسم آیلین را ببینید.
۱۱۴ آیما ترکی، فارسی ماه من، مجازا عزیز من، زیبا رو بانوی زیبا دختر خوش چهره.
۱۱۵ آینا ترکی آینه، آبگینه، شیشه، دختر زیبارو، بانوی سپید چهره.
۱۱۶ آیناز فارسی، ترکی آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه.
۱۱۷ آینور ترکی، عربی آینور، نور ماه، روشنایی ماه، نورانی مثل ماه، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشان است.
۱۱۸ آیه عربی هر یک از پاره های مشخص سوره های قرآن و دیگر کتابهای آسمانی، نشانه.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با آ