اسم پسر با ه شروع شود

نام پسر با ه

نام پسر ایرانی با حرف ه

لیست اسامی پسرانه کردی، عبری، اوستایی پهلوی با حرف ه

در جدول زیر اسم های پسر ایرانی با ه با معنی و توضیحات قرار گرفته است. ضمنا اسامی پارسی پسرانه با حرف ه نیز در جدول صفحه بعدی روی وبسایتمون قرار دارد. همچنین دوستان علاقمند به نام های اوستایی می توانند لیست اسم های اوستایی پسرانه را نیز ببینند.

اسم پسر از ه
نام پسرانه با ه
ردیف اسم ایرانی ریشه معنی اسم
۱ هابیل عبری  معرب از عبری نفس یا بخار، نام پسر آدم (ع)
۲ هاتف عربی  نوا دهنده ای که صدایش شنیده شود، اما خودش دیده نشود، سروش، نام شاعر معروف قرن دوازدهم، هاتف اصفهانی.
۳ هادان عبری  معرب از عبری نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع).
۴ هادی عربی هدایت کننده، راهنما، از نامهای خداوند،از القاب پیامبر (ص) و امام علی نقی (ع).
۵ هاران عبری  معرب از عبری، کوه نشین، برادر ابراهیم (ع).
۶ هارون عبری  معرب از عبری کوه نشین، نام برادر موسی (ع).
۷ هاشم عربی  نام جد پیامبر (ص).
۸ هامان یونانی  معرب از یونانی، مشهور، نام وزیر اخشویروش.
۹ هامر عربی  ابر باران زا.
۱۰ هامرز اوستایی، پهلوی  نام سردار ساسانی.
۱۱ هامین اوستایی، پهلوی  تابستان. بررسی کامل: اسم هامین.
۱۲ هانی عربی مرد دلسوز و مهربان، نام چندتن از مشاهیر عرب.
۱۳ هانیبال فنیقی  لاتین، نام سردار مشهور کارتاژ که با لشکر روم جنگید.
۱۴ هاوار کردی فریاد.
۱۵ هاوش اوستایی-پهلوی، فارسی امت، پیروان یک پیامبر. بررسی کامل: اسم هاوش.
۱۶ هاووش اوستایی-پهلوی، فارسی  = هاوش.
۱۷ هایکا اسم کردی پسر آرام، مرموز، از اسطوره های کردستان
۱۸ هبیهلله عربی  بخشیده شده از جانب خداوند،نام چندتن از شخصیتهای ادبی و تاریخی.
۱۹ هدایت عربی راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، نویسنده نامدار قرن چهاردهم، صادق هدایت.
۲۰ هدایت الله عربی  هدایت شده توسط خداوند.
۲۱ هرمان عبری دو بنا از بناهای نخستین که ادریس نبی در مصر آنها را بنا کرد. این دو بنا از دور مانند دو کوه به نظر می رسند. www.NameFarsi.com
۲۲ هرمان یونانی نام یکی از پادشاهان یونانی.
۲۳ هرمس یونانی  از خدایان اولمپی (المپی)، نام پسر زئوس و مایا.
۲۴ هستیار کردی احساس کننده، ادیب(نگارش کردی: ههستیار).
۲۵ هفال کردی  رفیق(نگارش کردی : ههڨاڵ).
۲۶ هلاکو مغولی  نام پسر تولوی و نوه چنگیزخان مغول.
۲۷ هلاکو مغولی  هولاکو.
۲۸ هلبژارده کردی انتخاب شده (نگارش کردی: ههڵبژارده).
۲۹ هلبژیر کردی انتخاب کننده (نگارش کردی: ههڵبژێر).
۳۰ هلبست کردی شعر (نگارش کردی : ههڵبهست).
۳۱ هلدیر کردی  آبشار (نگارش کردی : ههڵدێر)
۳۲ هلکو کردی کوهکوچک، تپه (نگارش کردی : ههڵکۆ)
۳۳ هلکوت کردی  فرصت، وقت (نگارش کردی : ههڵکهوت)
۳۴ هلگر کردی  بردارنده، حامل، بلند نگهدارنده (نگارش کردی: ههڵگر)
۳۵ هلگورد کردی بهترین جلودار (نگارش کردی : ههڵگورد)
۳۶ هلمت کردی  حمله، هجوم (نگارش کردی : ههڵمهت)
۳۷ هلموت کردی  کنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است (نگارش کردی: ههڵهموت)
۳۸ هلو کردی عقاب (نگارش کردی : ههڵۆ).
۳۹ هلورین کردی  ریختن چیزی از بالا به ‏پایین (نگارش کردی : ههڵوهرین).
۴۰ هلیوس عبری هلیون ، خورشید.
۴۱ همام عربی دارای مقام و منزلت و فضایل، ارجمند، نام یکی از شعرا و سخنگویان مشهور در آذربایجان.
۴۲ همام الدین عربی دارای مقام و منزلت در دین.
۴۳ همایون کردی مبارک، فرخنده، میمون، خجسته، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون).
۴۴ همایون کردی آهنگی است ،فرخنده، خجسته (نگارش کردی: هۆمایون).
۴۵ همت عربی  اراده، انگیزه و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف، بلند طبعی، بلندنظری، جوانمردی.
۴۶ هنرمند کردی  هنرمند (نگارش کردی : هونهرمهند).
۴۷ هنی عربی  گوارا، خوب، خوش.
۴۸ هوار کردی قشلاق، خیمهسلطان در قشلاق (نگارش کردی : ههوار).
۴۹ هوال کردی خبر، رفیق(نگارش کردی : ههواڵ).
۵۰ هوبر اوستایی – پهلوی  دربردارنده نیکی، نام میرآخور داریوش پادشاه هخامنشی.
۵۱ هوتخش کردی  صنعت گر (نگارش کردی : هۆتهخش).
۵۲ هود عربی  نام پیامبر قوم عاد، نام سوره ای در قرآن کریم.
۵۳ هوراز کردی دوست صمیمی (نگارش کردی : ههوراز).
۵۴ هورام کردی  مردم منطقه اورامان، هنگام طلوع آفتاب (نگارش کردی : ههورام). بررسی کامل: اسم هورام.
۵۵ هورامان کردی منطقه ای در کردستان نزدیک (نگارش کردی: ههورامان)
۵۶ هوران کردی مرغزار کوچک در کوهستان (نگارش کردی : ههوران)؛ در فارسی مرکب از هور + پسوند نسبت “ان” است. هوران می شود: ۱- منسوب به خورشید؛ ۲- (به مجاز) زیبا و درخشان؛توجه شود که در حال حاضر به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال کشور است.
۵۷ هورمک اوستایی، پهلوی  شبان.
۵۸ هوزان کردی بسیار دانا، شاعر قصیده سرا، شخصی که از حادثه ای باخبر است (نگارش کردی: هۆزان)
۵۹ هوسکر کردی  شنزار، کویر (نگارش کردی: هۆسکر).
۶۰ هوشمند اسم کردی  باهوش، زیرک (نگارش کردی: هوشمهند).
۶۱ هوشنگ کردی تنها، بیکس، از شاهان پیشدادی که بنیانگذار جشن سده می‏باشد، پسر سیامک نوه کیومرث (نگارش کردی: هوشهنگ).
۶۲ هوشیار کردی عاقل. خردمند، بیدار (نگارش کردی : هۆشیار).
۶۳ هوگر کردی انس گرفتن، عادت کردن (نگارش کردی : هۆگر).
۶۴ هولان کردی  چوگان بازی (نگارش کردی : هۆڵان).
۶۵ هیبت عربی رعب، جلال، شکوه.
۶۶ هیبت الله عربی  شکوه و جلال خداوند.
۶۷ هیدی کردی  آهسته، پاورچین (نگارش کردی: هێدی). در حال حاضر فقط به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال کشور است.
۶۸ هیرا کردی  فراخ، وسیع (نگارش کردی: هێرا).
۶۹ هیرش کردی فشار ، هجوم (نگارش کردی: هێرش).
۷۰ هیرو کردی گل ختمی (نگارش کردی: هێرۆ).
۷۱ هیژا کردی  محترم، بزرگوار.
۷۲ هیژا کردی ارجمند، شایسته، لایق (نگارش کردی: هێژا).
۷۳ هیمن کردی آرام، موقر، شکیبا (نگارش کردی : هێمن).
۷۴ هیوا کردی امید (نگارش کردی: هیوا). بررسی کامل: اسم هیوا.
۷۵ هیئت اسم عربی  شکل، ساختار و صورت ظاهری هر چیز یا هر کس.
www.NameFarsi.com

اسم های پسر ایرانی با حرف ه

شامل نام های کردی، عبری، اوستایی و اسامی عربی می باشند. در ادامه می توانید اسم های فارسی (پارسی اصیل) با حرف ه را مشاهده نمایید:

Iranian boy name

اسم پسر با ه

نظرسنجی اسم پسر

در میان اسامی پسرانه ایرانی با حرف ه، انتخاب شما کدام نام پسر هست؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

اسم پسر با ه

اسم پسر با ه

اسم پسر فارسی با حرف ه

لیست کامل اسامی پارسی پسر با ه

شامل نام های پسرانه فارسی اصیل ایرانی با معنی. حتما جدول دوم اسم های پسرونه با حرف هـ را نیز ببینید که اسم های اوستایی، کردی، عبری و … با حرف ه را در بر می گیرند.

اسم با ه
اسم پسر با ه
ردیف اسم معنی
۱ هارپاک   نام وزیر آستیاژ، آخرین پادشاه ماد
۲ هامن   هامون
۳ هامون   زمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه ای در سیستان
۴ هامویه   نام کارگزار یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی.
۵ هامی   سرگشته و حیران
۶ هباسپ   دارنده اسب اصیل.
۷ هجیر   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
۸ هخامنش   در پارسی باستان مرکب از هخا (دوست و یار) + منش (فهم و شعور)، نام سرسلسله خاندان هخامنشی.
۹ هرمز  نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم. نام ستاره مشتری و هم چنین نام یکی از پادشاهان ساسانی.
۱۰ هرمزد  هرمز،نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
۱۱ هرواک   نام دیگر خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۲ هزاره   از شخصیت های شاهنامه، لقب کوت از سرداران رومی سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
۱۳ هزبر  هژبر، شیر
۱۴ هژبر  معادل هزبر.
۱۵ هژیر  هجیر خوب، پسندیده، زیبا، چابک و چالاک، نام پسر گودرز
۱۶ هماوند   از نامهای امروزی زرتشتیان.
۱۷ همایون   خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی.
۱۸ همنواد   از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
۱۹ هوتک   نام روستایی در نزدیکی کرمان
۲۰ هوتن   نیرومند، خوش اندام، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی.
۲۱ هوداد  نیک آفریده، داده خوب، داده نیک
۲۲ هوراد  جوانمرد و با خدا، مرد نیکنام
۲۳ هورمز  هرمز
۲۴ هورمزد   هرمز
۲۵ هوریار   یار و دوست خورشید
۲۶ هوشمند   دارای هوش و توانیی ذهنی و بسیار با هوش،عاقل، خردمند.
۲۷ هوشنگ   از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند سیامک پادشاه پیشدادی.
۲۸ هوشیار   دارای هوش، باهوش، خردمند، عاقل.
۲۹ هوفر مرکب از هو به معنای خوب بعلاوه فر به معنای شأن و شکوه و شوکت، شأن و شکوه نیک، شان و شوکت خوب.
۳۰ هوم

هومهر

 نام گیاهی مقدس نزد ایرانیان باستان، ازشخصیت های شاهنامه، نام مردی پرهیزکار و عابدی کوه نشین از نژاد فریدون، در زمان افراسیاب تورانی.

اسم هومهر: (هو = خوب + مهر = محبت، دوستی و عشق). پس هومهر یعنی دارای عشق و محبت خوب، نیک مهر، دارای دوستی و محبت نیک.

۳۱ هومان   از شخصیت های شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و از سپهسالاران افراسیاب تورانی.
۳۲ هومن   نیک اندیش
۳۳ هونام   خوشنام، نیک نام.
۳۴ هونیاک   پهلوی با اصل و نسب.
۳۵ هویدا   روشن، آشکار، نمایان.
۳۶ هیتاسب  از فرماندهان داریوش اول.
۳۷ هیراب   نام فرشته باد.
۳۸ هیراد  کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد.
۳۹ هیربد  شاگرد، آموزنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پاکدل و کلیددار سراپرده کیکاووس پادشاه کیانی
۴۰ هیرسا   پارسا
۴۱ هیرمند   نام رودی بزرگ در سیستان، لقب گشتاسپ پادشاه کیانی
۴۲ هیرود   نام مردی از اهالی سارد در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
۴۳ هیشنگ  هوشنگ، پسر سیامک پادشاه پیشدادی ایران
۴۴ هیشوی  از شخصیتهای شاهنامه، نام مرزداری در مرز ایران و روم در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
NameFarsi.com

Iranian boy name

اسم پسر ایرانی با ه

نظرسنجی اسم پسرانه

در میان اسامی پسرانه فارسی با حرف ه، انتخاب شما کدام نام پسر پارسی هست؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

اسم پسرانه با حرف ل

نام پسر با ل

اسم پسر ایرانی با حرف لام

شامل اسامی پسرانه با ل که ریشه ای غیر از فارسی دارند. همانطور که می بینید بیشتر اسم های پسر با لام غیر پارسی ریشه عربی دارند. اسامی پسر فارسی با ل را نیز می توانید از طریق لینک زیر جدول این صفحه ببینید.

نام پسر با ل
نام های پسرانه با حرف لام
ردیف اسم ریشه معنی
۱ لابان عربی، عبری عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع).
۲ لاوان عربی لابان، عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع).
۳ لبیب عربی عاقل، خردمند.
۴ لسان الدین عربی زبان گویای دین.
۵ لطف الدین عربی لطف دین.
۶ لطف الله عربی مهربانی و لطف خدا.
۷ لطفعلی عربی آن که دارای لطف و مهربانی ای چون لطف و مهربانی علی (ع) است.
۸ لطیف عربی نرم و خوشایند. که البته در حال حاضر در ایران اسم دخترانه است.
۹ لقمان عربی نام مردی حکیم که بنا به روایت اسلامی حبشی بوده و در زمان داوود (ع) زندگی می کرده است، نام سوره ای در قرآن کریم.
۱۰ لنا سنسکریت، فارسی نمکین – مرکب از لن (نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسی. لنا اسم دخترانه محسوب می شود و در حال حاضر به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال کشور است. توضیحات کاملتر این اسم زیبا را بخوانید: اسم لنا.
۱۱ لیبرا لاتین آزاده ، رها (به کسر ب)
۱۲ لیث عربی شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری
www.NameFarsi.com

Iranian boy name

 ◄ ادامه در: نام پسر با ل

اسم با ل
اسم پسرانه با ل

همانطور که مشاهده می کنید اکثر اسم های ایرانی غیر فارسی با حرف لام، اسامی عربی هستند. به نظر شما زیباترین اسم پسرانه با ل کدام نام است؟ در قسمت نظرات بنویسید.

اسم پسر با ل

اسم پسر با ل

اسم پسر فارسی با حرف ل

اسم پسر با ل
اسم پسر با ل نام پسرانه با حرف لام
ردیف نام فارسی معنی اسم
۱ لار نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه.
۲ لاوین اسم منطقه ای مرزی در مغرب ایران. بررسی کامل: اسم لاوین. در حال حاضر اسم دخترانه است.
۳ لنا نمکین – مرکب از لن (نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسی. توجه شود که اسم لنا در حال حاضر فقط برای فرزند پسر مورد تایید ثبت احوال کشور است. بررسی کامل: اسم لنا.
۴ لنبک از شخصیت های شاهنامه، نام سقائی جوانمرد در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی.
۵ لواده از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام جد گروهی از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی.
۶ لهاک از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی.
۷ لهراسب لهراسپ، به معنی صاحب اسب تندرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی.
۸ لهراسپ صاحب اسب تندرو، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی.
۹ لیبرا طلا، سکه ای رایج در ایران باستان که وزن آن معادل ۶۵ مثقال یا ۳۲۸ گرم بوده است.
www.NameFarsi.com

Iranian boy name

اسم پسر ایرانی با ل

نظرسنجی اسم پسر با ل

به نظرتون زیباترین اسم پسر با حرف لام کدام نام است؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

اسم پسرانه با حرف ک

نام پسر با گ

نام پسر ایرانی با حرف گاف

تنها سه اسم غیر فارسی پسرانه با حرف گ در این لیست هستند. بیشتر نام های پسرونه با گ، فارسی هستند. حتما ادامه اسم ها را ببینید (لینک پایین جدول).

نام پسر با گ
نام پسرانه با حرف گ
ردیف اسم ریشه معنی
۱ گارنیک اسم ارمنی پری کوچک.
۲ گایار کردی  یار بزرگ. یار قدرتمند (نگارش کردی : گایار).
۳ گوزل ترکی  زیبا، پسر حوش چهره، پسر زیبا رو. گوزل در حال حاضر فقط برای فرزند دختر قابل ثبت در ثبت احوال ایران است. در کشورهای دیگر نیز نام دخترانه بوده است. جالب است بدانید این نام در کشور های روسیه، ازبکستان و تاجیکستان نیز کاربرد دارد.
NameFarsi.com

Iranian boy name

 ◄ ادامه: مشاهده نام پسر با گ

اسم با حرف گاف
اسامی پسر با گ
اسم پسر با گ

اسم پسر با گ

اسم پسر فارسی با حرف گ

اسامی فارسی پسرانه با حرف گاف

لیست کامل نام های پسر فارسی با گ را در ادامه می بینید. بسیاری از نام های پسرونه شروع شونده با حرف گاف، از شخصیت های شاهنامه هستند. پیشنهاد می کنیم قسمت اسم های شاهنامه ای پسرانه را ببینید.

در بین اسم های پسرانه با گ اسم های زیر نام های شناخته شده تری هستند:

  1. گشتاسب
  2. گرشا: بررسی کامل اسم گرشا.
  3. گیو
  4. گودرز
  5. گرگین
  6. گرامی: که بیشتر به عنوان نام خانوادگی و یا در اصطلاح عزیز شنیده شده است.
نام پسرانه با گ
اسم پسر با گ

لیست نام فارسی با حرف گ

ردیف اسم معنی
۱ گرازه   از نظر لغوی به نوعی هم معنی شعله است. گرازه آتش. گرازه یعنی زبانه کشیدن. واَرزَدَن. شعله ور شدن. از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی.
۲ گرامی   محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر جاماسپ وزیر گشتاسپ پادشاه
کیانی.
۳ گرانخوار   از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر اردشیر بابکان، پادشاه ساسانی.
۴ گراهون   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی.
۵ گردآزاد   پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران.
۶ گرداب   از شخصیتهای گرشاسب نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان
نامدار.
۷ گردگیر   از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از پسران افراسیاب تورانی.
۸ گردو   از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر بهرام چوبین سردار ساسانی.
۹ گرزم   از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی.
۱۰ گرزن   تاجی که شاهان بر سر می گذاشتند.
۱۱ گرستون   از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری.
۱۲ گرسیوز   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران
سپاه وی.
۱۳ گرشاسب   دارنده اسب لاغر،از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر نریمان جد رستم پهلوان
شاهنامه، نیز نام پسر زو، از پادشاهان پیشدادی.
۱۴ گرگین   از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس
پادشاه کیانی.
۱۵ گرمانک   از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران
ضحاک.
۱۶ گرمایل   گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست
ماران ضحاک.
۱۷ گروخان   از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه
کیانی.
۱۸ گروی   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زره از سپاهیان افراسیاب تورانی.
۱۹ گژدهم   از شخصیت های شاهنامه، نام دژدار ایرانی در زمان نوذر پادشاه پیشدادی.
۲۰ گستهم   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر نوذر پادشاه پیشدادی و برادر طوس سپهسالار
ایرانی و جزو سپاهیان کیسرو پادشاه کیانی.
۲۱ گشتاسب   گشتاسپ، دارنده اسب از کارافتاده. گشتاسب از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر لهراسپ پادشاه کیانی بوده است. جالب است که بدانید گشتاسب در برخی منابع دارنده‌ اسب آماده نیز معنی شده است. بر اساس لغت نامه دهخدا گشتاسب نام برزخی است که میان خلق و خالق باشد برای رسیدن فیض حق. منبع. علاوه بر این نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی نیز بوده است.
۲۲ گشتاسپ   معادل اسم گشتاسب است.
۲۳ گشسپ   از شخصیتهای شاهنامه، نام جد بهرام چوبین سردار ساسانی.
۲۴ گشواد   گشواد نام پهلوان ایرانی پایتخت کیکاوس پادشاه ایران و چهارم سپاه به گودرز گشواد سپرد. معادل کشواد است. نام پهلوان پایتخت کیکاووس پادشاه ایران. (برهان). نام پدر گودرز که پسر قارن (کارن) بن کاوه سپهسالار فریدون فرخ بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی): چو بشنید گودرز کشواد تفت شب تیره از کوه سویش برفت. فردوسی. قباد و چو کشواد زرین کلاه بسی نامداران گیتی پناه. فردوسی (شاهنامه ج ۱ ص ۸۷). چاکرانند بر در تو کنون برتر از طوس نوذر و کشواد. فرخی. منبع: لغت نامه دهخدا: گشواد.
۲۵ گل بالا  کسی که قد و قامتش مانند گل زیباست.
۲۶ گلباد   کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی.
۲۷ گلشاه   نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان.
۲۸ گلگله   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، از فرزندان تور و جزو سپاهیان
افراسیاب تورانی.
۲۹ گلینوش   از شخصیت های شاهنامه، نام سردار شیرویه پادشاه ساسانی. از نظر ترکیب واژه معنی گل جاودان و نامیرا نیز می دهد. گلینوش نام طبیب یونانی است که جالب است بدانید که معرب آن جالینوس است. اسم این شخص به یونانی کلدیوس گلینوس بوده است. گذشته از کتب اسلامی در اسکندرنامهٔ منثور هم از او داستان هایی آمده است. با نام گلنوش که اسم دخترانه است اشتباه نشود. باید اشاره کنیم که در حال حاضر در ثبت احوال ایران به عنوان اسم دختر به ثبت می رسد. گلینوش: (گُلی + نوش = جاوید)، یعنی سرخی ماندگار، گل گونه‌ پایدار. به مجاز زیبا رو و لطیف (همیشه).
۳۰ گودرز   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشواد، از پهلوانان نامدار شاهنامه و
همزمان با رستم پهلوان شاهنامه.
۳۱ گورنگ   نام برادر گرشاسپ و پدر نریمان.
۳۲ گوشیار   نام حکیمی از فارس.
۳۳ گهار   از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی.
۳۴ گیارنگ   کیارنگ، سردار و فرمانده.
۳۵ گیلو   نام وزیر و قهرمانی در منظومه ویس و رامین.
۳۶ گیو   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان
کیکاووس پادشاه کیانی. بررسی کامل: اسم گیو.
NameFarsi.com

Iranian boy name

اسم پسر ایرانی با گ

نظرسنجی اسم پسر با گ

به نظرتون زیباترین اسم پسر با حرف گاف کدام نام است؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.