اسم پسر فارسی با حرف س
اسم پسر با س
شامل اسم های زیبای پسرانه فارسی با حرف سین
اسم های پسرانه با س از نام های محبوب برای نامگذاری و انتخاب اسم فرزند هستند. اسامی پسر با حرف سین هم تعداد نسبتا زیادی دارند. در این قسمت اسم های فارسی پسر با س قرار گرفته است. در صفحه بعدی نام های پسرانه ایرانی از حرف س لیست شده اند. نام هایی مثل سینا، سپهر، سامان اسمهایی هستند که در دهه گذشته محبوب تر بودند و فراوانیشان متوسط است. از طرفی نام هایی مثل سام و سامیار در این سالها بسیار محبوب شده اند و فراوانی اسم های این چنینی بالا رفته است. برای دریافت نام های با فراوانی کمتر می توانید با مشاور اسم ما تماس بگیرید.

اسم فارسی پسر با س
لیست کامل نام پسرانه با حرف سین به همراه معنی دقیق:
ردیف | نام فارسی | معنی اسم |
۱ | ساتیار | اسم یکی از سرداران داریوش |
۲ | سارنگ | نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی |
۳ | سارین | اسم روستایی است که در نزدیکی رفسنجان واقع شده است. |
۴ | ساسان | تنها و گوشه نشین، درویش، اسم جد اردشیر مؤسس سلسله ساسانیان و هم چنین نام چندتن از شخصیت های شاهنامه |
۵ | سالار | بزرگ، حاکم، شاه، مهتر، سردار سپاه، فرمانده سپاه |
۶ | سام | آتش، اسم پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال و جهان پهلوان شاهنامه در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی. |
۷ | سام | (سنسکریت، فارسی) داستان خوشایند، حدیث خوش. |
۸ | سامان | سرزمین، ناحیه، ترتیب و روش کاری، نظام، آرام و قرار، صبر، اسم مؤسس سلسله سامانیان |
۹ | سامیا | نام ماه یازدهم از سال ایرانیان (بهمن) در زمان هخامنشیان |
۱۰ | سامیار | محافظ آتش، کمک کننده به آتش، یار آتش |
۱۱ | سامیان | نام روستایی در نزدیکی اردبیل |
۱۲ | سامین | اسم روستایی در نزدیکی همدان |
۱۳ | ساونگ | نام پدر باونگهه در فروردین یشت |
۱۴ | ساوه | نام چندتن از شخصیت های شاهنامه، اسم دلاور تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، نام منطقه ای در مسیر تهران و استان مرکزی |
۱۵ | سباک | از شخصیت های شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر پادشاه ساسانی |
۱۶ | سبلان | اسم کوهی در آذربایجان |
۱۷ | سپنتا | اسپنتا، اسم پسر به معنی مقدس قابل ستایش |
۱۸ | سپنتامن | مخفف سپیتامان، نام خانوادگی زرتشت، نام سرداری ایرانی |
۱۹ | سپند | اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند. |
۲۰ | سپندان | خردل |
۲۱ | سپنسار | از شخصیت های شاهنامه، اسم یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی. |
۲۲ | سپهر | آسمان |
۲۳ | سپهراد | مرکب از سپه (سپاه) + راد (بخشنده، جوانمرد) = جوانمرد سپاه |
۲۴ | سپهرار | کره آتش، برساخته فرقه آذرکیوان است. |
۲۵ | سپهرداد | نام داماد داریوش پادشاه هخامنشی |
۲۶ | سپهرم | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی |
۲۷ | سدرا | نام درختی در آسمان هفتم بهشت |
۲۸ | سدیف | به فتح سین، نام چندتن از صحابه حضرت رسول (ص). |
۲۹ | سرافراز | سرفراز |
۳۰ | سرخه | از شخصیت های شاهنامه، اسم پسر افراسیاب تورانی |
۳۱ | سردار | فرمانده یک گروه نظامی، پیشوا، رهبر |
۳۲ | سرکب | نام یکی از موسیقیدانان بزرگ در دوران ساسانیان |
۳۳ | سرکش | از شخصیتهای شاهنامه، اسم یکی از موسیقیدانان دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی |
۳۴ | سروشان | نام جد بایزید بسطامی |
۳۵ | سریتا | نام اولین پزشک ایرانی |
۳۶ | سفندارمذ | نام یکی از امشاسپندان در دین زرتشتی |
۳۷ | سلم | از شخصیتهای شاهنامه، نام بزرگترین پسر پیشدادی |
۳۸ | سمکنان | از شخصیت های شاهنامه، نام دلاور ایرانی در نبرد کیخسرو با افراسیاب |
۳۹ | سنباد | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی و از سرداران سپاه بهرام چوبینه. |
۴۰ | سنجه | از شخصیتهای شاهنامه، اسم یکی از دلاوران مازندرانی در سپاه مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، مرکب از سنج (ریشه سنجیدن) + هـ = وسیله سنجش. |
۴۱ | سورن | نام یکی از خاندانهای هفتگانه ممتاز در زمان اشکانیان |
۴۲ | سورنا | اسم سردار ایرانی در زمان اشکانیان |
۴۳ | سورین | توانا، دلیر |
۴۴ | سوشا | اسم ایرانی اصیل با ریشه اوستایی، سوشیانت، نجات دهنده، منجی، نام هریک از موعودهای دین زرتشتی که هر هزار سال یکی از آنها ظهور می کند. |
۴۵ | سوشیان | سوشیانت، سوشیانس، نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند. |
۴۶ | سوفرا | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری اهل شیراز |
۴۷ | سوما | در گویش مازندران نهر آب |
۴۸ | سهراب | گلگون، شاداب، از شخصیت های شاهنامه: نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه |
۴۹ | سهره | سرخه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی |
۵۰ | سهند | نام کوهی آتشفشانی در آذربایجان اسم زیبای پسرانه |
۵۱ | سی سیماک | نام یکی از سرداران پارسی داریوش هخامنشی |
۵۲ | سیامک | آن که موهایش سیاه است، از شخصیتهای شاهنامه، اسم پسر کیومرث پادشاه پیشدادی |
۵۳ | سیاوخش | سیاوش |
۵۴ | سیاوش | دارنده اسب سیاه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیکاووس پادشاه ایران و پدر کیخسرو پادشاه کیانی |
۵۵ | سیاووش | سیاوش |
۵۶ | سیبویه | سیب کوچک یا بوی سیب، اسم دانشمند نحوی نامدار در قرن دوم که در شیراز میزیسته است. |
۵۷ | سیتاک | نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی |
۵۸ | سیحون | از رودهای معروف در شمال ایران قدیم که به دریاچه آرال می ریزد، این رود اکنون در قرقیزستان و قزاقستان جاریست. |
۵۹ | سیرخ | نام یکی از سرداران سپاه وشمگیر |
۶۰ | سیکا | در گویش مازندران اردک |
۶۱ | سیمک | از نامهای باستانی ایرانی، به معنی سفید و درخشان |
۶۲ | سینا | اسم فارسی – عبری. صفت مشبه از سنبیدن، سوراخ کننده، گشایش دهندهٔ دل، مرد دانشمند، سینه، کوه طور سینا، اسم جد ابن سینا پزشک و دانشمند نامدار ایرانی، نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرت موسی (ع) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد. |
۶۳ | سینار | سنباد، نام یکی از بزرگان ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی و از سرداران سپاه بهرام چوبینه، از شخصیت های شاهنامه فردوسی. |
۶۴ | سیناک | اسم یکی از بزرگان فارسی در زمان اشک هجدهم پادشاه اشکانی. |
www.NameFarsi.com |
◄ مشاهده ادامه: اسم پسر ایرانی با س
شامل اسامی پسر با حرف س با ریشه ترکی، کردی، لری و …

تبادل نظر درباره اسم