نام پسر ایرانی با حرف جیم
لیست کامل اسامی پسر با ج. صفحه بعدی را نیز ببینید.
ردیف | اسم پسر | ریشه نام | معنی اسم |
۱ | جابر | اوستایی، پهلوی | تسکین دهنده، آرامش بخش،تسلی دهنده، از نام های حضرت حق، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق (ع). |
۲ | جادی | یونانی | طلب کننده بخشش، خواهنده عطا. |
۳ | جارالل | اوستایی، پهلوی | لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم که استاد سفیر، حدیث، نحو، لغت و علوم بلاغی بود. |
۴ | جاسم | اسم عبری | شکل عامیانه اسم قاسم است. |
۵ | جالینوس | عبری | نام پزشکی یونانی. |
۶ | جاماسب | فارسی | جاماسپ، از شخصیت های شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی. |
۷ | جاماسپ | فارسی | معادل جاماسب است که در بالا اشاره شد، از شخصیتهای کتاب شاهنامه فردوسی هم هست. |
۸ | جامشید | فارسی | جمشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی و دارای فره ایزدی. |
۹ | جان افروز | فارسی | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین. |
۱۰ | جان افزا | فارسی | حیات بخش، زندگی بخش، او که وجودش سبب طولانی شدن عمر است. |
۱۱ | جان بخشان | فارسی | اسم پسرانه به معنی جان بخش. |
۱۲ | جان محمد | عربی | ترکی جان (روان) + محمد (ستوده شده) |
۱۳ | جان مهر | فارسی | = جانمهر یعنی مهربان جان، مجازا مهربان دوست داشتنی. |
۱۴ | جانعلی | عربی | جان ( بلند مرتبه) + علی (عربی). |
۱۵ | جانلی | فارسی ترکی | جان (فارسی) + لی (ترکی) جاندار، زنده. |
۱۶ | جانوسیار | جانوشیار، نام وزیر دارای داراب در زمان اسکندر مقدونی. | |
۱۷ | جانوشیار | معادل جانوسیار. | |
۱۸ | جانی | عربی | جاندار. |
۱۹ | جهانیار | فارسی | آنکه جهان یار اوست. مجازا قدرتمند. |
۲۰ | جاهد | عربی | کوشا، ساعی. |
۲۱ | جاوید | فارسی | همیشگی، ابدی، جاویدان. |
۲۲ | جبار | عربی، فارسی | نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد، دارای سلطه و قدرت. |
۲۳ | جندل | فارسی، ترکی | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه فریدون پادشاه پیشدادی. |
۲۴ | جنید | عربی | نام عارفی معروف در قرن سوم هجری. |
۲۵ | جواد | عربی | بخشنده، از نام های خداوند، لقب امام نهم شیعیان. |
www.NameFarsi.com |
تبادل نظر درباره اسم