ردیف | اسم ایرانی | ریشه نام | معنی اسم |
۱ | شادتگین | فارسی، ترکی | شاد (فارسی) + تگین (ترکی) = پهلوان شاد، از امیران دربار خوارزمشاه. |
۲ | شادلی | عربی | نام چندتن از بزرگان عرب |
۳ | شادن | عربی | اسم پسرانه به معنی بچه آهو، زیبا و لطیف مانند بچه آهو، بچه آهویی که کمی بزرگ شده و بی نیاز از مادر است. |
۴ | شار | عربی | عنوان عمومی پادشاهان غرجستان (منطقه ای در عربستان کنونی). |
۵ | شارایل | آشوری | خدای پادشاه. |
۶ | شارو | کردی | بازمانده یا پنهان. |
۷ | شاروسین | آشوری | پادشاه مقدس. |
۸ | شاعی | عربی | شیعی. |
۹ | شاکر | عربی | شکرگزار ، کسی که در حال شکرکردن است،معمولامنظور شکرگزاری در برابر خداوند است. |
۱۰ | شاکل | عربی | شبیه و مانند |
۱۱ | شامل | عربی | حاوی، دارنده ، کامل ، فراگیرنده ، نام یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز. |
۱۲ | شانلی | عربی، ترکی | شان (عربی) + لی (ترکی)، مشهور، پرافتخار، شایان تحسین و مایه افتخار. توجه کنید که در حال حاضر این اسم برای دختر قابل ثبت در ثبت احوال ایران است. شانلی یعنی افتخار آمیز. معروف. |
۱۳ | شانیا | هندی | اسم پسر به معنی کسی که در تصمیم و نظر خود پابرجاست، مصمم، ثابت قدم. |
۱۴ | شاویس | فارسی، عربی | شا (فارسی) + ویس (عربی) مرکب از شاه + اویس (نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است). |
۱۵ | شاه محمد | فارسی، عربی | شاه (فارسی) + محمد (عربی)، اسم نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه نیز بوده است. |
۱۶ | شاه مراد | فارسی، عربی | شاه (فارسی) + مراد (عربی) مهمترین و بزرگترین آرزو . |
۱۷ | شاه هژبر | فارسی، عربی | شاه (فارسی) + هژبر (از عربی: هزبر) نام پسر پادشاه یمن . |
۱۸ | شاهارا | آشوری | حافظ شب های روزه داران |
۱۹ | شاهد | عربی | زیبارو، محبوب، معشوق |
۲۰ | شاهر | عربی | مشهور، معروف، نامی |
۲۱ | شاهسون | اسم ترکی | شاه (فارسی) + سون (ترکی) = شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران. |
۲۲ | شاهقلی | فارسی، ترکی | شاه (فارسی) + قلی (ترکی) غلام شاه، نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه. |
۲۳ | شاهمیر | فارسی، عربی | شاه (فارسی) + میر (عربی)، امیرشاه، نام برادر میرک بیگ وزیر شاه اسماعیل صفوی. |
۲۴ | شایار | کردی | وزیر (نگارش کردی: شایار) |
۲۵ | شایرایا | آشوری | ستاره ناهید |
۲۶ | شبلی | عربی | نام عارف معروف قرن سوم و چهارم |
۲۷ | شبنا | عبری | جوان، نام یکی وکلای قصر حزقیا پادشاه یهودا |
۲۸ | شبیر | عربی | اسم پسر هارون از پیامبران بنی اسرائیل |
۲۹ | شجاع الدین | عربی | آن که در دفاع از دین شجاع است. |
۳۰ | شجاع الملک | عربی | آن که در دفاع از کشور شجاع است. |
۳۱ | شداد | عبری | نام فرزند عاد (ع) |
۳۲ | شرف | عربی | بزرگواری، برتری |
۳۳ | شرف الدین | عربی | موجب آبروی دین و آیین |
۳۴ | شرف الزمان | عربی | موجب بزرگی عصر و روزگار |
۳۵ | شریف | عربی | ارزشمند، عالی، سید، ارجمند، بزرگوار، نام کوهی در عربستان . |
۳۶ | شریف الدین | عربی | دارای دین و آیین پاک |
۳۷ | شعبان | عربی | نام ماه هشتم از سال قمری |
۳۸ | شعیب | عبری | توشه دان، نام پدر همسر موسی (ع)، نام کوهی در یمن |
۳۹ | شفا | عربی | بهبود یافتن از بیماری، تندرستی |
۴۰ | شفیع | عربی | شفاعت کننده، پایمرد |
۴۱ | شقیق | عربی | نام یکی از سرداران علی (ع) |
۴۲ | شکرالله | عربی | سپاس خد ارا |
۴۳ | شکرعلی | عربی | (به ضم شین) عربی مرکب از شکر (سپاس) + علی (بلندمرتبه) |
۴۴ | شکور | عربی | بسیار سپاسگزار، از نامهای خداوند |
۴۵ | شکیل | عربی | زیبا، پسر خوش چهره |
۴۶ | شلیخا | عبری | سریانی نام یکی از حواریون عیسی (ع) |
۴۷ | شماس | سریانی | خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پادشاهی نوشزاد فرزند انوشیروان پادشاه ساسانی. |
۴۸ | شمس | عربی | خورشید، اسم بتی در قدیم، نام سوره ای در قرآن کریم. |
۴۹ | شمس الدین | اسم عربی | آفتاب دین، نام دو تن از پادشاهان آل کرت. |
۵۰ | شمس الهدی | عربی | خورشید هدایت |
۵۱ | شمعون | عبری | شنونده، نام یکی از برادران یوسف (ع) |
۵۲ | شمیل | عربی | باد شمال، نام روستایی در نزدیکی بندرعباس. |
۵۳ | شمینه | آشوری | حاصلخیز، برکت یافته. |
۵۴ | شوان | کردی | گله بان، چوپان |
۵۵ | شورعلی | فارسی، عربی | شور (فارسی) + علی (عربی) مرکب از شور (هیجان ) + علی (بلندمرتبه) |
۵۶ | شوق علی | عربی | مرکب از شوق (هیجان) + علی (بلند مرتبه)، آنکه شوق دیدن حضرت علی (ع) را دارد. |
۵۷ | شهاب | عربی | شعله آتش، سنگ آسمانی، ستاره دنباله دار، شهاب معنی پادشاه آبها نیز میدهد. |
۵۸ | شهاب الدین | عربی | آن که چون ستاره روشنی در دین است، نام حکیم معروف قرن ششم، شهاب الدین سهره وردی. |
۵۹ | شهرتاش | فارسی، ترکی | شهر (فارسی) + تاش (ترکی) همسایه و همشهری. |
۶۰ | شهیر | عربی | معروف، نام آور، نامدار |
۶۱ | شیبان | عربی | از قبایل عرب |
۶۲ | شیبت | عربی | سفیدی مو، پیری |
۶۳ | شیث | عبری | نام سومین پسر آدم و حوا که به عقیده مسلمانان مقام نبوت داشت. |
۶۴ | شیراحمد | فارسی، عربی | شیر (فارسی) + احمد (عربی) مرکب از شیر (شجاع) + احمد (ستوده). |
۶۵ | شیرعلی | فارسی، عربی | شیر (فارسی) + علی (عربی) ، مرکب از شیر (شجاع) + علی (بلندمرتبه)، نام طایفه ای از طوایف کهگیلویه. |
۶۶ | شیرمحمد | فارسی، عربی | شیر (فارسی) + محمد (عربی) مرکب از شیر (شجاع) + محمد (ستوده). |
www.NameFarsi.com |
تبادل نظر درباره اسم