لیست نام دختر ایرانی با حرف ن
شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (ترکی، یونانی، عربی و …) با حرف ن

| ردیف | نام ایرانی | ریشه اسم | معنی نام |
| ۱ | نائله | عربی | کسی که به مقصود رسیده و نائل آمده است، اسم همسر عثمان خلیفه سوم |
| ۲ | نادره | عربی | مؤنث نادر، کمیاب، بی همتا، آنچه به ندرت یافت شود. |
| ۳ | نادره گفتار | فارسی، عربی | نادره (عربی) + گفتار (فارسی) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند و کلامش بی همتاست. |
| ۴ | نادی | عربی | ندا دهنده، ندا کننده |
| ۵ | نادیا | فرانسه | امید، آرزو |
| ۶ | نادین | روسی، فرانسه | امید و آرزو |
| ۷ | نادیه | نام عربی | مؤنث نادی، ندادهنده، صدا کننده |
| ۸ | ناراین | سنسکریت | از خدایان هندوهاست و به دفع فساد میکوشد. |
| ۹ | ناردخت | فارسی، عربی | نار (عربی) + دخت (فارسی) دختر آتش. |
| ۱۰ | ناردیس | فارسی، عربی | مانند انار، نار (عربی) + دیس (فارسی) مانند آتش. |
| ۱۱ | نارسیس | اسم یونانی | لاتین از یونانی، = نرگس، نام جوانی زیباروی در اساطیر یونان که وقتی صورت خود را در آب دید عاشق خود شد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل به گل نرگس گردید. |
| ۱۲ | نارمیلا | ترکی، فارسی | غنچه، شکوفه، خصوصا شکوفه گل انار. |
| ۱۳ | ناریا | نام کردی | قاصدک |
| ۱۴ | ناریکا | اسم گیلکی | دختر مهربان لیست اسامی ایرانی |
| ۱۵ | نارینا | عربی، فارسی | مرکب از نارین بعلاوه پسوند تأنیث، دختر ظریف، بانوی تر و تازه، همچنین دختر بر افروخته و آتشین |
| ۱۶ | نارینه | ارمنی / فارسی- عربی |
معنی اسم نارینه (ارمنی): ظریف؛ هم چنین اسم نارینه را در برخی منابع ترکیب نار + اینه می دانند که “نار” هم به معنی آتش و هم مخفف انار معنی شده است و اینه: (پسوند نسبت)؛ لذا در این صورت اسم نارینه مرکب فارسی-عربی و فارسی هم معنی شده است که معنی اول: منسوب به آتش و معنی دوم منسوب به انار است و می توان (به مجاز) سرخ گون و نیز زیبارو معنی شود. |
| ۱۷ | ناریه | عربی | آتشی، آتشین |
| ۱۸ | نازانتا | آشوری | عشوه گر، طناز |
| ۱۹ | نازیک | ارمنی | نازی، منسوب به ناز |
| ۲۰ | نانسی | فرانسه | نام شهری در فرانسه |
| ۲۱ | نبات | عربی | ماده خوراکی سفت، بلورین و شیرین |
| ۲۲ | نجلا | عربی | زنی که دارای چشمان درشت است. |
| ۲۳ | نجم | عربی | ستاره، نام سوره ای در قرآن کریم |
| ۲۴ | نجمه | عربی | مؤنث نجم، ستاره |
| ۲۵ | نجوا | عربی | سخن آهسته |
| ۲۶ | نجیبه | عربی | مؤنث نجیب، شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن |
| ۲۷ | ندا | عربی | صدای بلند، فریاد، بانگ |
| ۲۸ | ندیمه | عربی | مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان |
| ۲۹ | نرجس | عربی | معرب از فارسی، نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع). |
| ۳۰ | نرگس | فارسی، یونانی | از یونانی، گلی خوشبو و زینتی با گلبرگ های سفید و زرد. |
| ۳۱ | نسا | عربی | زنان، نام سوره ای در قرآن کریم. |
| ۳۲ | نسیبه | عربی | دختر با اصل و نسب، بانوی اصیل، بانویی که در صدر اسلام در جنگ احد شرکت داشت و به آسیب دیدگان کمک می کرد. |
| ۳۳ | نسیم | عربی | بادملایم و خنک، باد بسیار آرام، بوی خوش |
| ۳۴ | نشمیل | کردی | زیبا |
| ۳۵ | نصیبه | عربی | سهم کسی از چیزی، بهره، سرنوشت، تقدیر. |
| ۳۶ | نظاره | عربی | نگریستن، تماشا، نگاه کردن. |
| ۳۷ | نعنا | عربی | نعناع، گیاهی کاشتنی و خوشبو. |
| ۳۸ | نعناع | عربی | معادل نعنا که در بالا معنا شد. |
| ۳۹ | نعیمه | عربی | مؤنث نعیم، نعمت، نرم و لطیف |
| ۴۰ | نغمه | عربی | آهنگ یا ملودی،آوازه |
| ۴۱ | نفیسا | عربی، فارسی | بسیار ارزشمند، گران مایه. |
| ۴۲ | نفیسه | عربی | مؤنث نفیس |
| ۴۳ | نکهت | عربی | بوی خوش |
| ۴۴ | نگینا | عبری | موسیقی، آواز |
| ۴۵ | نوال | عربی | عطا، بخشش، بهره، نصیب. |
| ۴۶ | نوبهار | سنسکریت | معشوق یا زن زیبارو. |
| ۴۷ | نور | عربی | روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم. |
| ۴۸ | نورآفرین | فارسی، عربی | نور (عربی) + آفرین (فارسی) آفریننده نور و روشنایی. |
| ۴۹ | نورا | فارسی، عربی | نور (عربی) + ا (فارسی)، مؤنث انور درخشان، تابان. |
| ۵۰ | نورافشان | فارسی، عربی | نور (عربی) + افشان (فارسی) آنچه از خود نور و روشنایی منتشر می کند، نورپاش اسم دختر ایرانی |
| ۵۱ | نوران | فارسی، عربی | نور (عربی) + ان (فارسی) مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل. |
| ۵۲ | نوری | فارسی، عربی | نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور |
| ۵۳ | نورین | فارسی، عربی | نور (عربی) + ین (فارسی) نورانی، نوری |
| ۵۴ | نوریه | عربی | منسوب به نور، درخشان |
| ۵۵ | نونا | سریانی | برج حوت، نام مادر ابراهیم(ع) |
| ۵۶ | نهضت | اسم عربی |
حرکت، عزیمت |
| ۵۷ | نیان | اسم کردی | نرم و لطیف |
| ۵۸ | نیر | عربی | روشن، منور |
| ۵۹ | نیروانا | سنسکریت | آخرین مرحله سلوک در نزد “بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است. |
| ۶۰ | نیره | عربی | مؤنث نیر، منور و روشن اسم دختر اصیل |
| ۶۱ | نیشا | نام کردی | نشانه |
| ۶۲ | نیک تاش | فارسی، ترکی | نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان |
| ۶۳ | نیکو لقا | فارسی، عربی | نیکو (فارسی) + لقا (عربی) زیبا رو، زیبا چهر |
| ۶۴ | نیلوفر | سنسکریت | گلی به رنگ سفید، کبود و زرد که مصرف دارویی دارد، همچنین نام یکی از جشن های باستانی ایرانیان (جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار می شد و هرکس که در این روز از پادشاه حاجتی می خواست برآورده میشد. |
| ۶۵ | نینا | نام عبری | زیبایی، خوش اندامی و ظرافت |
| www.NameFarsi.com | |||
◄ مشاهده ادامه: نام دختر فارسی با ن






تبادل نظر درباره اسم