زند و پازند

زند و پازند چیست؟

زند و پازند

در معنی بسیاری از نام های اصیل ایرانی و خیلی از واژگان به ترکیب دو واژه زند و پازند بر می خوریم. در این قسمت به بررسی کامل “زند و پازند” و هم چنین معانی هر کدام به طور جداگانه می پردازیم.

اسم های اوستایی در اوستا و زند و پازند

شاید بهتر باشد که بگوییم، در معنی بسیاری از اسم های اوستایی، به زند و پازند ارجاع داده می شویم. برای مثال در معنی اسم هاوش (که یک نام اوستایی هست)، در لغت نامه دهخدا درج شده است:

“هاوش: به لغت زند و پازند امت را گویند مطلقاً یعنی امت هر پیغمبر. هاوشت.”

یا مثلا نام های راسپینا (رسپینا)، وندا، آتین، تینا، شمسا و خیلی دیگر از نام ها در زند و پازند دیده می شوند. همانطور که می دانید، اوستایی زبان ایران باستان بوده است و اوستا کتاب مقدس ایرانیان باستان. در ادامه به بررسی کامل تر زند و پازند و معنی هر کدام می پردازیم.

زند

زند در اوستا به معنای شرح و تفسیر است، یعنی متن اوستا با تفسیر پهلوی آن. تصور اینکه زند زبان یا لهجه هست تصوری اشتباه است. گاهی در ادبیات این کمله به جای اوستا به کار رفته است.

زند در لغت نامه دهخدا

برای واژه زند در لغتنامه دهخدا معانی متعددی آمده است:

  1. نام کتابی است که ابراهیم زردشت دعوی می کرد که از آسمان برای من نازل شده است. تفسیر پازند و اوستا بود. (صحاح الفرس، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ( برهان). کتابی است که زردشت دعوی می کند.
  2. دهی است به بخارا. از آن ده است احمدبن محمدبن عازم و از آن است ثوب زندپیچی . (منتهی الارب) (آنندراج). دهی است در بخارا. (ناظم الاطباء). || کوهی است به نجد. (منتهی الارب) (آنندراج).
  3. دهی از دهستان گنجگاه است که در بخش سنجید شهرستان هروآباد واقع است و ۱۰۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
  4. نام پهلوانی بوده تورانی که وزیر سهراب بن رستم بود و رستم او را به یک مشت کشت و او را زنده هم می گویند. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
  5. نام طایفه ای از الوار که کریم خان و تنی چند از آن طایفه حکومت ایران یافتند و مردمانی دلیر بوده اند و آخرین ایشان لطفعلیخان زند بوده.
  6. (ص) بزرگ. عظیم. (از برهان) (غیاث). بزرگ مرادف زنده. (از فرهنگ رشیدی). عظیم. بزرگ. (ناظم الاطباء). بزرگ مانند زنده پیل… (از انجمن آرا) (از آنندراج). زنده. ژنده. بزرگ. عظیم. کلان. قوی. نیرومند. (فرهنگ فارسی معین). بزرگ. (از فهرست ولف): نهادم
  7. (اِ) آهنی را گویند که بر سنگ زنند و از آن آتش بجهد و به ترکی چخماق خوانند. (برهان). آهن چخماق را گویند. (فرهنگ جهانگیری)…. اما در عربی نیز بمعنی آتش زنه آمده.

پازند

پازند در اصطلاح یعنی ثبت تلفظ کلمات پهلوی با خط اوستایی. پازند کلمه‌ای مشتق از پا + زند است که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و عبارت است از پهلوی روان‌شده. پازند زبان مستقلی نبوده و صرفاً بیانگر این شیوه خاص نگارش متون پهلوی است و چون خط منبع اصلی آن (پهلوی) تلفظ صحیح کلمه را نشان نمی‌داد، بعضاً تفاوتهایی برحسب ویژگیهای لهجه ای نیز در آن دیده می‌شود.

پازند در لغت نامه دهخدا

پازند: [ زَ ] (اِخ) اصل کتاب است و ابستا گزارش. (فرهنگ اسدی). تفسیر زند باشد و زند کتاب زردشت است و برعکس این هم گفته اند یعنی زند تفسیر پازند است و بعضی دیگر گویند زند و پازند دو کتاب است از تصنیفات ابراهیم زردتشت در آئین آتش پرستی و دیگری میگوید که ترجمهٔ کتاب زند است و با زای فارسی هم آمده است.

زند، پازند و اوستا

در گذشته، بعضا سه اصطلاح «اوستا» و «زند» و «پازند» به جای یکدیگر به کار رفته‌اند. نویسندگان کتب پهلوی، اوستا را غالبا برای متن اصلی و زند را در مورد ترجمه و تفسیر آن به پهلوی به کار برده‌اند ولی گاهی هم این دو اصطلاح را با هم خلط کرده‌اند. همین اشتباه، به طور گسترده‌تر در آثار نویسندگان دوران اسلامی دیده می‌شود. معنی دقیق زند، ترجمه کتاب اوستا به زبان پهلوی است که غالبا با تفسیر همراه است.

در قرن های هجدهم و نوزدهم، شرق شناسان، زبان اوستایی را زبان زند می‌نامیدند و کتاب اوستا را زند – اوستا می‌نامیدند. مثلا کتاب ارزشمند یوستی درباره زبان اوستایی “راهنمای زبان زند” نام دارد. در قرن بیستم مفهوم دقیق زند مشخص شد و دیگر رواج نادرست زند به جای اوستا و زبان اوستایی پایان یافت.

منابع