Girl names with A

اسم دختر با آ

لیست اسم دختر ایرانی با حرف آ

شامل نام های زیبای دختر ایرانی (کردی، عربی و …) با حرف الف

اسم ایرانی با الف (آ) از سری نام های محبوب و زیبا برای انتخاب اسم دخترونه و پسرونه هستند. البته در این قسمت اسم های دخترانه ایرانی که ریشه کردی، ترکی، لری، عربی، اسم یونانی، عبری و … دارند را قرار داده ایم. هم چنین خیلی از نام ها در این لیست ریشه ترکیبی با فارسی دارند، مثل نام آتاناز که از نظر لغوی ترکیب آتا (ترکی) و ناز (فارسی) هست. همانطور که پیش از این نیز در وبسایت نام فارسی گفتیم چنین اسم هایی فقط در ایران استفاده دارند و نمی توان گفت اسمی غیر ایرانی و خارجی هستند. در ادامه فهرست کامل اسامی دخترانه با حرف الف به همراه معنی و ریشه دقیق را ببینید.

اسم دخترانه با الف
لیست نام دختر با آ

لیست کامل اسم دختر ایرانی با آ

ردیف اسم ایرانی ریشه نام
معنی اسم
۱ آب حیات فارسی، عربی آب (فارسی) + حیات (عربی) آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد. (همانطور که در شعر حافظ نیز آمده است.)
۲ آبرنگ اسم لری دختری که پوست لطیف و نرمی دارد.
۳ آپادیپا سنسکریت آتش افروز و گرما بخش، نورانی مانند خورشید
۴ آپگیا سنسکریت وجود فرخنده، نعمت، موهبت.
۵ آپگیتی سنسکریت ترانه، آواز دلنشین
۶ آتاناز ترکی، فارسی دختر نازنین بابا.
۷ آتلاز ترکی اطلس، حریر، پارچه نرم و لطیف اسم زیبای دختر ترکی.
۸ آتنا نام فرانسوی در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش و صنعت.
۹ آتنایا اسم یونانی آتنا، مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان.
۱۰ آتنه نام فرانسوی = آتنا.
۱۱ آتور اوستایی – پهلوی آذر، آتش.
۱۲ آتورینا آشوری تغییر دهنده، متحول کننده، مشتق از واژه آشور که با گذشت زمان ش به ت تبدیل شده است.
۱۳ آتوسا یونانی نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی و به معنی قدرت و توانمندی است. اسم ریشه یونانی دارد اما از گذشته دور در فرهنگ ایرانی بوده است.
۱۴ آتیه عربی آینده اسم عربی
۱۵ آدنیس فنیقی آدونیس،‌ گلی به زرد و قرمز رنگ که موقع تابش خورشید باز می شود.
۱۶ آدورینا آشوری آدور- مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، یاری دهنده، کمک کننده
۱۷ آدونیس فنیقی = آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود.
۱۸ آدیشه آتش – در گویش خراسان آتش کوچک
۱۹ آذار سریانی نام ماه سوم از سال شمسی عربی برابر با مارس یا فروردین ، بهار
۲۰ آذر اوستایی – پهلوی نام ماه نهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم.
۲۱ آرالیا انگلیسی نام عمومی گروهی از گیاهان علفی، درختی و درختچه ای که بعضی از آنها زینتی اند.
۲۲ آرامیس یونانی آرامش، راحتی.
۲۳ آرتمیس یونانی = آرتیمیس.
۲۴ آرتیمیس یونانی بررسی دقیق این اسم دختر اصیل را اینجا ببینید: اسم آرتمیس. نام دختر ایرانی که در اساطیر یونان، خدای شکار و خواهر دوقلوی آپولون نیز بوده است. همچنین نام شیرزنی که فرمانده نیروی دریایی کمبوجیه در جنگ بین ایران و یونان بود.
۲۵ آرسینه عبری زن مبارز.
۲۶ آرمیتا اوستایی – پهلوی الهه نعمت، آرامش یافته. معنی پارسا، پاک و فروتن نیز برای اسم آرمیتا آمده است.
۲۷ آرمینه اسم ارمنی ارمنی، دختر ارمنی.
۲۸ آروا نام کردی نام فرشته ای در آیین زرتشت.
۲۹ آرینا اسم کردی آریایی نژاد، از نسل آریایی.
۳۰ آزاله نام فرانسوی گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگ های سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود.
۳۱ آزالیا نام انگلیسی گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود.
۳۲ آساره اسم لری ستاره.
۳۳ آسکی کردی آهو،کنایه از زیبایی و دلفریبی.
۳۴ آسنا اوستایی – پهلوی روشنایی درونی، سرشت مادرزادی.
۳۵ آسنات یونانی نام همسر حضرت یوسف و دختر فوتی فارع کاهن شهر آون (یکی از مناطق مصر) بود.
۳۶ آسو کردی شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی در مسیرلار به لنگه.
۳۷ آسیمن اوستایی – پهلوی سیمین، نقره فام.
۳۸ آسیه عربی زن اندوهگین، ستون، نام همسر فرعون که موسی (ع) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
۳۹ آشورینا آشوری منسوب به آشور، برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد.
۴۰ آغابانو فارسی، مغولی آغا (مغولی) + بانو (فارسی)، بانوی بزرگ.
۴۱ آفاق عربی افقها،عالم آسمان، زمانه روزگار، نام همسر نظامی گنجوی.
۴۲ آفت عربی بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری.
۴۳ آق بانو فارسی، ترکی آق (ترکی) + بانو (فارسی)، بانوی سپید، کسی که چهره ای زیبا و سفید دارد.
۴۴ آق گل فارسی، ترکی آق (ترکی) + گل (فارسی) گل سفید.
۴۵ آگرین کردی آتشین، به رنگ آتش.
۴۶ آلاگل فارسی، ترکی آلا (ترکی) + گل (فارسی)، گل رنگی، نام بزرگترین تالاب جهان واقع در شمال آق قلا که در این اواخر نابود شده
۴۷ آلان قوا ترکی آلان گوا، زیبای وحشی.
۴۸ آلان گوا ترکی آلان قوا، زیبای وحشی نام دختر زیبا
۴۹ آلبا لاتین سحر سپیده روشنی صبح
۵۰ آلتنای ترکی زر، طلای ناب
۵۱ آلتون ترکی آلتنای، زر، طلای ناب
۵۲ آلتین ترکی آلتنای، زر، طلای ناب نام ایرانی
۵۳ آلتین گلین ترکی عروس طلایی
۵۴ آلما ترکی سیب، کنایه از زیبایی
۵۵ آلماز ترکی از اعلام زنان
۵۶ آلند کردی اولین پرتو خورشید
۵۷ آلنوش اسم ارمنی عروس جاودانی دریا، دختر زیبا و دلربا
۵۸ آلیس نام فرانسوی بانوی نجیب زاده، دختر اصیل، خانم با اصل و نسب
۵۹ آلیش ترکی شعله، شعله گیر
۶۰ آماتیس یونانی نوعی کوارتز شفاف به رنگ بنفش یا صورتی که در جواهرسازی به کار می رود.
۶۱ آمال عربی آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها
۶۲ آماندانا ترکی آماندا، در امان، در پناه تو
۶۳ آمنه عربی نام مادر پیامبر (ص)، مونث آمن به معنای بانوی نترس، زن دلیر، خانم استوار
۶۴ آمیتریس اوستایی – پهلوی ستاش کننده، شکر کننده، دختر داریوش سوم هخامنشی و همسر خشایارشا
۶۵ آنا ترکی مادر
۶۶ آنا عبری دوست داشتنی ظریف خوش اندام،برانگیزاننده لطف و محبت
۶۷ آناشید ترکی، فارسی مرکب از کلمه ترکی آنا به معنای مادر و کلمه فارسی شید به معنای خورشید = دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر.
۶۸ آنالی اسم ترکی برخوردار از محبت مادر، کنایه از نور چشمی مادر.
۶۹ آندیا بابلی نام همسر بابلی اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی.
۷۰ آنسه اسم عربی انس گیرنده، همنشین نیکو، مانوس، خو گیرنده.
۷۱ آنو بابلی در دین بابلی، نام خدای آسمان.
۷۲ آنوش اسم ارمنی از پایتخت های قدیم ارمنستان. آنوش را معادل اسم انوش که هم ریشه با اسم انوشه و انوشیروان نیز هست می دانند.
۷۳ آنیا اسپانیایی  بررسی کامل این اسم را ببینید: اسم آنیا.
۷۴ آنیس اسم یونانی انیسون، مقاومت و اعتراض
۷۵ آوات نام کردی آرزو، خواسته.
۷۶ آوادان ترکی زیبا، قشنگ.
۷۷ آوین نام کردی عشق. بررسی کامل: اسم آوین.
۷۸ آوینا اوستایی –
پهلوی، فارسی
دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است. مرکب از آو (آب) + ین نسبت + الف تانیث.
۷۹ آوینا کردی عشق. بررسی کامل: اسم آوینا.
۸۰ آی ترکی ماه
۸۱ آی اوز ترکی ماهرخ، ماهرو
۸۲ آی بی بی ترکی ماه بی بی
۸۳ آی پارا ترکی ماه پاره، ماه نو
۸۴ آی پری فارسی، ترکی آی (ترکی) + پری (فارسی) ماه پری
۸۵ آی خانم ترکی ماه بانو
۸۶ آی سا ترکی، فارسی آیسا، آی (ترکی) + سا (فارسی) زیبا، مانند ماه
۸۷ آی سودا نام ترکی ماه در آب، نام زیبای ترکی
۸۸ آی گل فارسی، ترکی آی (ترکی) + گل (فارسی) گلی چون ماه
۸۹ آی گوزل ترکی ماه زیبا
۹۰ آی گین ترکی، فارسی ماننده ماه، دارنده روی چون ماه، زیبارو، مرکب از آی به معنای ماه و گین پسوند شباهت.
۹۱ آی نشان فارسی، ترکی آی (ترکی) + نشان (فارسی) دارای نشان ماه
۹۲ آیا تای ترکی مثل ماه ، دختری که مانند ماه زیباست. بانوی درخشان
۹۳ آیتای ترکی مانند ماه.
۹۴ آیتک ترکی ماه تنها، ماه بی همتا. آیتک به مجاز یعنی زیبارو.
۹۵ آیتن فارسی، ترکی آی(ترکی) + تن (فارسی) مهوش، مه پیکر.
۹۶ آیجان اسم ترکی پاک و آراسته همچون ماه.
۹۷ آیدا نام ترکی شاد، خوش. بررسی دقیقتر در: اسم آیدا.
۹۸ آیدان اسم ترکی مانند ماه، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست.
۹۹ آیدک نام ترکی آیتک، ماه بی همتا. زیباروی بی مانند.
۱۰۰ آیدن اسم ترکی آیدین، روشن و آشکار، شفاف، صاف، معلوم، واضح، روشنفکر، از امرای ولایت لیدیا، نام شهری در جنوب شرقی ترکیه: شهر آیدین.
۱۰۱ آیدنگ نام ترکی مهتاب.
۱۰۲ آیرین اسم کردی آتشین. معادل اسم آگرين، آهرين. اسم آیرین در فارسی نیز معنی آتشين می دهد.
۱۰۳ آیسا فارسی، ترکی = آیسان
۱۰۴ آیسان فارسی، ترکی آی (ترکی) + سان ( فارسی) زیبا، مانند ماه
۱۰۵ آیسل ترکی زیبا و درخشان مانند ماه
۱۰۶ آیسو ترکی مرکب از آی به معنای ماه بعلاوه سو به معنای آب، باطراوت و درخشنده، ماه و آب، زیبارو.
۱۰۷ آیگل فارسی، ترکی درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل.
۱۰۸ آیگین کردی ایل زیبا
۱۰۹ آیلا ترکی هاله دور ماه
۱۱۰ آیلار ترکی زیبا رویان، خوبرویان، هاله دور ماه.
۱۱۱ آیلما ترکی تاب ماه
۱۱۲ آیلی ترکی مهتاب.
۱۱۳ آیلین ترکی اسم زیبای ترکی برای دختر بررسی دقیق اسم آیلین را ببینید.
۱۱۴ آیما ترکی، فارسی ماه من، مجازا عزیز من، زیبا رو بانوی زیبا دختر خوش چهره.
۱۱۵ آینا ترکی آینه، آبگینه، شیشه، دختر زیبارو، بانوی سپید چهره.
۱۱۶ آیناز فارسی، ترکی آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه.
۱۱۷ آینور ترکی، عربی آینور، نور ماه، روشنایی ماه، نورانی مثل ماه، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشان است.
۱۱۸ آیه عربی هر یک از پاره های مشخص سوره های قرآن و دیگر کتابهای آسمانی، نشانه.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با آ

Girl name with A

نام دختر با آ

اسم دختر فارسی با حرف آ

شامل اسم های دخترانه فارسی با حرف الف

اسم دختر با آ

اسامی دخترانه با الف همیشه  جزو اسم های محبوب برای نامگذاری فرزند دختر بوده و هستند. اسم های دختر با آ به دلیل شروع شدن با حرف آ، آوای زیبا و گوش نوازی دارند. اسم های به نسبت زیادی از حرف الف برای دختر وجود دارد. اسم های فارسی (پارسی) اصیل با معنی زیبا. در جدول زیر نام های فارسی دخترانه با آ قرار گرفته اند. در صفحه بعدی اسم های ایرانی دختر با الف لیست شده اند. یعنی اسم دختر ترکی با آ، اسم دختر کردی با آ و سایر نام های دختر با آ.

زیباترین اسم های دختر با آ

  1. آبان
  2. آپامه
  3. آتاناز
  4. آترا
  5. آتریسا
  6. آدرینا
  7. آذر
  8. آرزو
  9. آرشیدا
  10. آرشین
  11. آرمتی
  12. آریانوش
  13. آریستا
  14. آزاده
  15. آزیتا
  16. آفرین
  17. آلا
  18. آلیسا
  19. آمیتیس
  20. آناشید
  21. آناهیتا
  22. آوا
  23. آوانوش
  24. آوید
  25. آیتا

در ادامه لیست کامل اسم دختر با آ به همراه معنی و توضیحات کامل قرار گرفته اند.

اسم با آ
اسم دختر با آ

فهرست کامل اسم دختر با آ Girls’ name with A

ردیف اسم فارسی معنی اسم
۱ آب ناهید اسم زنی است در منظومه ویس و رامین.
۲ آبان آسا یعنی مانند آبان. آبان، ماه تغییر آب و هوا است. در نتیجه آبان آسا کنایه از کسی است که خلق و خوی متغیر دارد. آبان خود به تنهایی اسم دخترانه است.
۳ آبان داد داده آبان‎، کسی که در ماه آبان متولد شده است.
۴ آبان دخت دختری که در آبان به دنیا آمده، دختر آبان، نام همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی
۵ آبان دیس همانند آبان = کسی که به مثال ماه آبان که آب و هوایش متغیر است، خلق و خوی متغیری دارد.
۶ آبان سا مانند آبان
۷ آبان فام به رنگ آبان کسی که رنگ چهره اش زرد است.
۸ آبان مهر آن که محبت او چون فرشته آبان است.
۹ آباندخت دختر آبان، دختر متولد شده در ماه آبان،
همسر دارا پادشاه پیشدادی
۱۰ آبانک آبان کوچک
۱۱ آبانه منسوب به آبان
۱۲ آبتاب دختری با چهره زیبا و
درخشان، تابان
۱۳ آبدیس مانند آب زلال و شفاف
۱۴ آبرخ زیبا، روشن، لطیف، کسی که چهره ای مانند آب دارد.
۱۵ آبرود سنبل نیلوفر، دختری که مانند سنبل خوش نقش و زیباست.
۱۶ آبروشن خوشبخت، ارجمند
۱۷ آبرون گل همیشه بهار، شاد سرزنده
۱۸ آبسال باغ، بستان.
۱۹ آبسالان باغ ها.
۲۰ آبشار آبی که به طور طبیعی از بلندی به پستی فرو می ریزد.
۲۱ آبشن شکل دیگر آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گل های سفید یا صورتی. آیشن اسم دختر ترکی نیز هست به معنی شبیه ماه، زیباروی.
۲۲ آبگل گلاب مایعی خوشبو که از برگ گلها بدست می آید.
۲۳ آبگون به رنگ آب، آبی، گل نیلوفر.
۲۴ آبگینه شیشه، آینه، ظرف شیشه ای یا بلورین به ویژه جام شراب.
۲۵ آبلوج قند سفید، قند مکرر
۲۶ آبناز نام زنی در منظومه ویس و رامین، مایه فخر آب، کنایه از لطافت پوست
۲۷ آبنوس درختی که چوب آن سیاه رنگ است و میوه ای بسیار شیرین و به شکل انگور دارد.
۲۸ آبنوش آب گوارا، نام زنی در منظومه ویس و رامین.
۲۹ آبیژ صورت دیگر آیید، شراره، اخگر، آتش، کنایه از افراد پر جنب و جوش.
۳۰ آپام  معادل آپامه و آپامه هست که در ادامه می بینید. اسم دختر با آ که در اصل ریشه اوستایی دارد.
۳۱ آپاما اسم دختر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی.
۳۲ آپامنه نام دختر یکی از فرماندهان ایرانی در زمان سلوکیان.
۳۳ آپامه نام دختر سپیتامن یکی از سرداران ایرانی و همسر سلوکوس.
۳۴ آپیشن گویش کرمانی آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی.
۳۵ آتاناز دختر نازنین بابا. در اصل اسم دختر ترکی است.
۳۶ آتبین آبتین،روح کامل و نیکو کار،‌ از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی.
۳۷ آتر آذر، آتش، اخگر.
۳۸ آترا آذر، آتش، نام یکی از ماه های پاییز. توضیح بیشتر: اسم آترا.
۳۹ آتریسا آذرگون مانند آتش، دختری با چهره ای زیبا و برافروخته مرکب از آتری (تغییر یافته آذر، آتر، آتری) + پسوند مشابهت (سا).
۴۰ آترین آذرین مانند آتش، زیبا و پر انرژی
۴۱ آتسا آتوسا
۴۲ آتش از شخصیت های شاهنامه، مخفف نام نوش آذر، یکی از چهار پسر اسفندیار.
۴۳ آتشپاره اخگر، شرار آتش، چابک.
۴۴ آتشدخت دختر آتش یا دختری که چون آتش است، کنایه از دختر با شور و حرارت.
۴۵ آتشفام به رنگ آتش، دختران سرخ روی.
۴۶ آتشک کرم شب تاب ، نام یکی از شخصیت های داستان سمک عیار.
۴۷ آتشگون به رنگ آتش، ارغوانی، دختران سرخ روی.
۴۸ آتشه برق، آذرخش.
۴۹ آتشی نام نوعی گل، همچنین نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ.
۵۰ آتشیزه کرم شب تاب.
۵۱ آتشین نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
۵۲ آتیس نام خدای حاصلخیزی فریگیان
۵۳ آدا پاداش مینوی، فرشته توانگری
۵۴ آدرینا آتشین، سرخ رو، دختر زیبا رو، بانوی آتشین.
۵۵ آدنا نام روستایی در نزدیکی چالوس. این اسم در حال حاضر مورد تایید ثبت احوال نیست.
۵۶ آذربانو بانوی آتش، نورانی و زیبا مانند آتش.
۵۷ آذربو بته ای با گلهای تکی زرد رنگ که در نواحی کویری و کناره های آب های شور می روید.
۵۸ آذربویه بوته ای از تیره اسفناج با گلهای تکی زرد رنگ که در نواحی کویری و کناره های آبهای شور می روید.
۵۹ آذرجهان آتش جهنده، آتشخیز.
۶۰ آذرخاتون آذر+ خاتون، بانوی آتش.
۶۱ آذردخت دختر آتش.
۶۲ آذرک شراره آتش، اخگر، نام دختر یزگرد سوم پادشاه ساسانی.
۶۳ آذرگل گلی سرخ رنگ شبیه شقایق
۶۴ آذرگون گلی است از دسته شقایق ها که رنگش زرد است و میانش مشکی است، به رنگ آتش.
۶۵ آذرماه دختری که مانند ماه زیباست و مانند آتش، درخشنده.
۶۶ آذرمه رئیس و بزرگ آتش ها (آتشکده ها) اسم دختر فارسی
۶۷ آذرمینا لعلگون، سرخ رنگ
۶۸ آذرهمایون نام زنی از نسل سام و نریمان که در آتشکده سفاهان خدمت می کرد٠گویند زمانی که اسکندر خواست این آتشکده را خراب کند او خود را به شکل ماری مهیب درآورده و در مقابلش ایستاد.
۶۹ آذریاس صمغ سداب کوهی
۷۰ آذریون به رنگ آتش، معرب آذرگون، گل آفتابگردان.
۷۱ آذین دخت دختری که وجودش موجب آرایش و ارج بستگانش است.
۷۲ آذین گل زینت گل، زیورگل، کنایه از زیبایی بسیار زیاد.
۷۳ آرا مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت
۷۴ آراسته آن که دارای صفات خوب اخلاقی است، آنچه آرایش شده و زینت و زیور داده شده است.
۷۵ آراگل آراینده گلها، زیبا کننده گلها
۷۶ آرامدخت دختر آرام دختر ساکت دختر با وقار نام زیبای دخترانه
۷۷ آرایه آرایش زیبایی
۷۸ آرتا دخت دختر راست گفتار و درست کردار، دختر پاک و مقدس، نام بانویی اقتصاد دان که در زمان اشکانیان به به سمت خزانه داری یکی از شهریاران اشکانی منسوب شد.
۷۹ آرتادخت دختر راست گفتار و درست کردار، دختر پاک و مقدس، نام دختری فرهنگدار و اقتصاددان که به خزانه داری یکی از شهریاران اشکانی رسید.
۸۰ آرتیستون نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی
۸۱ آرزو میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر سلم پسر فریدون پادشاه پیشدادی
۸۲ آرشیدا بانوی درخشان آریایی، بانوی آراسته و درخشان. اسم آرشیدا مرکب از آر + شید + الف تانیس است. آر به دو معنی به کار می رود اول: مخفف آریایی و دیگری: مرخم آرا به معنای آراینده.
۸۳ آرشین آرشین نام یکی از زنان دوره هخامنشی می باشد که به کاردانی مشهور بوده و هم به معنای دوست داشتنی نیز می باشد.
۸۴ آرمانا امیدوار آرزومند، مرکب از آرمان + الف فاعلی
۸۵ آرمتی فروتنی، پاکی، فرشته محبت، فرشته نگهبان زمین (=آرمیتی)
۸۶ آرمیس هرمس، از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا.
۸۷ آرمین دخت دختر آرمین.
۸۸ آرمینا دختر همیشه پیروز، بانوی مقتدر ، الهه زیبایی.
۸۹ آرنوشا منسوب به آرنوش، آریایی جاویدان، ایرانی جاوید، مرکب از آر به معنای آریایی بعلاوه نوش به معنای جاویدان.
۹۰ آرنیکا آریایی نیک خو.
۹۱ آروشا درخشان، نورانی، باهوش، نام دختر داریوش سوم.
۹۲ آرویشه نام روستایی در نزدیکی بیرجند.
۹۳ آریادخت دختر آریایی، دختر ایرانی.
۹۴ آریانا نامی که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریایی ها داده بودند. آریانا یک اسم بین المللی است. Ariana که در ایتالیایی معنی خیلی مقدس برایش آمده است.
۹۵ آریاناز موجب فخر و مباهات قوم آریایی.
۹۶ آریانوش شادکننده و خوشحال کننده آریاییان.
۹۷ آریژه نام شهری در زمان اسکندر.
۹۸ آریسا اریسا، ایرسا، رنگین کمان، همچنین به ریشه بوته سوسن کبود هم آریسا گویند.
۹۹ آریسا مرکب از آری به معنای آریایی بعلاوه پسوند مشابهت، دختری که مانند آریاییان اصیل و نجیب است.
۱۰۰ آریسان معادل اسم آریسا است که در بالا معنی شد.
۱۰۱ آریستا زیبا و خوشکل مانند عروس. مرکب از آریس به معنای عروس و تا پسوند مشابهت.
۱۰۲ آریستا یعنی
دختری که مانند عروس زیباست، در گویش مردم خوانسار آریس همان عروس است.
۱۰۳ آریشیدا معادل اسم آرشیدا. اسم دخترانه زیبا با آ.
۱۰۴ آرین دخت دختر آریایی ، دختر ایرانی.
۱۰۵ آزاددخت دختر آزاده ، نام همسر شاپور اول پادشاه ساسانی.
۱۰۶ آزاده عاری از صفات ناپسند اخلاقی، رها و وارسته، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام همسر رومی بهرام گور پادشاه ساسانی.
۱۰۷ آزاده خوی دارای خلق و خوی آزاد، ساده، بی تکلف، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی.
۱۰۸ آزرم شرم وحیا، ملایمت، مهربانی،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۱۰۹ آزرم خاتون آزرم + خاتون، بانوی با حیا
۱۱۰ آزرمدخت دختر با حیا اسم اصیل ایرانی
۱۱۱ آزرمی دخت دختر پرویزبن هرمزبن انوشیروان معروف به عادله که ۴ ماه زمام حکومت را در اختیار داشت، دختر باحیا.
۱۱۲ آزرمیدخت آذرم + ی نسبت + دخت، دختر با حیا دختر سنگین و با وجاهت، نام دختر پرویز نوه انوشیروان که ۴ ماه بر ایران فرمانروایی کرد.
۱۱۳ آزیتا آزیتا یعنی آزاده و رها. الهه آتش. نام شاهزاده ایرانی. معنی سوزن کاری کردن و نقش زدن با قلم بر روی اشیا نیز برایش آمده است.
۱۱۴ آسا زیور مایه زیبایی و آرایش، وقار و ثبات و تمکین و آسودگی.
۱۱۵ آسادخت دختر زیبا، دختر با وقار، دختر آرام.
۱۱۶ آسمان فضای بالای سر ما که آبی رنگ به نظر می رسد، نام روز بیست وهفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام کوهی در نزدیکی بندر نخیلو در ساحل خلیج فارس.
۱۱۷ آسمان هور خورشید آسمان، کنایه از فردی که زیباییش نظیر ندارد.
۱۱۸ آسودا راحت و آرام، آسوده
۱۱۹ آسوده راحت و آرام
۱۲۰ آشتی دوستی و پیوند دوباره بعد از رنجش و آزردگی، سازش و صلح
۱۲۱ آشنا کسی که می شناسیمش، آن که یا آنچه به ذهن و خاطر می آوریم، آگاه به چیزی یا امری، عاشق، دلداده.
۱۲۲ آصفه مونث آصف، مشاور خردمند، بانوی مدبر.
۱۲۳ آطوسا معادل اسم آتوسا، نام دختر کورش بزرگ، نام همسر داریوش هخامنشی، این نام در تورات به عنوان “واستی” آمده است.
۱۲۴ آفتاب مرکب از آف (مهر،خور) + تاب (فروغ، نور)، نوری که از خورشید به زمین می تابد، کنایه از زیبایی و خیره کنندهگی
۱۲۵ آفتاب دخت دختر آفتاب، دختر خورشید، کنایه از زیبایی و خیره کنندگی.
۱۲۶ آفرین هنگام تحسین و تشویق به کار می رود، مرحبا، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه آفرین، آفرین دخت.
۱۲۷ آفرین دخت مرکب از آفرین (واژه تحسین) + دخت (دختر)، دختر تحسین برانگیز، دختری که تمام خوبی ها را دارد.
۱۲۸ آفرین گل مرکب از آفرین (واژه تحسین) + گل، گل تحسین برانگیز کنایه از دختر بسیار زیبا.
۱۲۹ آفرین ماه مرکب از آفرین (واژه تحسین) + ماه (قمر)، ماه تحسین برانگیز کنایه از دختری که زیباییش مانند ماه است.
۱۳۰ آفرین مهر مرکب از آفرین (واژه تحسین) + مهر (محبت یا خورشید)، کسی که از زیبایی مانند خورشید است یا بسیار با محبت.
۱۳۱ آفرین ناز مرکب از آفرین (وازه تحسین) + ناز (کرشمه، غمزه)، دختری که بسیار ناز دارد. کنایه از دختر زیبا و طناز.
۱۳۲ آفرین نوش شنونده آفرین، کسی که تحسین همه را بر می انگیزاند. معنی مایه افتخار جاودان نیز قابل تعبیر است.
۱۳۳ آفسانه افسانه، داستان، خیال، مشهور، کسی که بحدی زیبا ست که خیالی به نظر می آید.
۱۳۴ آفشید خورشید، روشنایی آفتاب.
۱۳۵ آگاه دخت دختر آگاه، دختر مطلع، بانوی باخبر
۱۳۶ آلا پروا احتیاط
۱۳۷ آلاگل آلا (ترکی) + گل (فارسی) ، گل رنگی، نام بزرگترین تالاب جهان واقع در شمال آق قلا که در این اواخر نابود شده.
۱۳۸ آلاله شقایق، گلی به رنگ زرد سفید یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد.
۱۳۹ آلاوه آتشدان، شعله آتش، جایی که در آن آتش روشن می کنند.
۱۴۰ آلوگونه نام همسر اردشیر اول پادشاه هخامنشی، کسی که سرخی گونه هایش به آلو می ماند، دختر زیبا و به اصطلاح سرخ و سفید.
۱۴۱ آلیسا ایرسا، رنگین کمان، به بوته سوسن کبود نیز بدان جهت که دارای گلهای زرد و سفید و کبود است ایرسا گویند.
۱۴۲ آمتیس آمیتیس، نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی که با بختنصر پادشاه بابل ازدواج کرد.
۱۴۳ آمستریس ملکه هخامنشی. برادرزاده داریوش سوم. دختر اتانس و خواهر فیدیما یکی از همسران خشایارشا بزرگ بود. او همچنین مادر اردشیر یکم پادشاه هخامنشی و آمیتیس (Amytis) بوده است.
۱۴۴ آمی تیس دختر هوخشتر پادشاه ماد که پس از صلح بین مادها و مصر به درخواست پدرش به عقد بخت النصر پادشاه مصر درآمد. در متون تاریخی آمده است که بخت النصر باغ های معلق مصر را برای آمیتیس ساخته است.
۱۴۵ آمیتیدا نام دختر آستیاک، همسر کوروش پادشاه هخامنشی.
۱۴۶ آمیتیس نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی.
۱۴۷ آن سبب علت دلیل، قصد عزم عقیده
۱۴۸ آناشید مرکب از کلمه ترکی آنا به معنای مادر و کلمه فارسی شید به معنای خورشید. دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر.
۱۴۹ آناهیتا ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است.
۱۵۰ آناهید معادلن آناهیتا است. اسم دختر
۱۵۱ آنوشا کیش و مذهب، دین و آیین.
۱۵۲ آنیتا آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است.
۱۵۳ آوا صدایی که به آواز خوانده می شود یا از آلات موسیقی به گوش می رسد.
۱۵۴ آوادخت مرکب از آوا (آواز) + دخت (دختر)، دختر آوازه خوان ، بانوی خوش صدا
۱۵۵ آوادیس مرکب از آوا (آواز) + دیس (مانند)، کنایه از کسی که دلنشین است یا صدای دلنشینی دارد.
۱۵۶ آوانوش ترکیب آوا + نوش. نوش معنی شنونده، شیرین و جاودان (جاوید) دارد. آوانوش به معنی شنونده آوا و هم چنین آوای شیرین و آوای جاودان است.
۱۵۷ آوشن آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی
۱۵۸ آون آونگ، نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را به آن می بندند، آویزان، آویخته.
۱۵۹ آونگ نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را به آن می بندند، آویزان، آویخته.
۱۶۰ آویده مشتاق، خواهان
۱۶۱ آویز گلی زینتی به شکل زنگوله و قرمز رنگ، هر چیز کوچک و قیمتی که به عنوان گردنبند، گوشواره، دستبند می آویزند.
۱۶۲ آویژه معشوق، دلبر، خاص، خالص.
۱۶۳ آویسا پاک و تمیز مانند آب.
۱۶۴ آویشن  همان آوشن هست که در بالا توضیح داده شد.
۱۶۵ آویشه شکل دیگر آویشن و آوشن.
۱۶۶ آهار گلی مرکب با گل برگهای پیوسته به رنگ های سفید، قرمز، نارنجی، صورتی، یا دو رنگ که انواع گوناگون کم پر و پُرپَر دارد.
۱۶۷ آهنگ قطعه موسیقی، اراده، قصد.
۱۶۸ آهو جانور معروف که نام دیگر آن غزال است، آهو به زیبایی چشم و خرامش در رفتار معروف است.
۱۶۹ آهید در گویش فارس آهوی صحرایی
۱۷۰ آی پری آی (ترکی = ماه) + پری (فارسی) ماه پری
۱۷۱ آی سا آیسا، آی (ترکی) + سا (فارسی) زیبا، مانند ماه، دختری که چون ماه زیباست.
۱۷۲ آی گل آی (ترکی) + گل (فارسی) گلی چون ماه
۱۷۳ آی گین آی (ترکی) + گین. ماننده ماه، زیبارو، دارنده روی چون ماه، مرکب از آی به معنای ماه و گین پسوند شباهت.
۱۷۴ آی نشان آی (ترکی) + نشان (فارسی) دارای نشان ماه
۱۷۵ آیتا مرکب از آی ترکی به معنی ماه و پسوند شباهت فارسی، دختر زیبا رو، مانند ماه، دختری که مانند ماه درخشان و زیباست.
۱۷۶ آیتن آی (ترکی) + تن (فارسی) مهوش، مه پیکر.
۱۷۷ آیسا آی (ترکی) + سا (فارسی) زیبا، مانند ماه
۱۷۸ آیسان آی (ترکی) + سان (فارسی) زیبا، مانند ماه persian girl names
۱۷۹ آیگل آی (ترکی) + درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل
۱۸۰ آیما آی (ترکی) + گل ماه من، مجازا عزیز من، زیبا رو بانوی زیبا دختر خوش چهره
۱۸۱ آیناز آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه
۱۸۲ آیید شراره، آتش، اخگر، کنایه از شخص پر جنب و جوش.
۱۸۳ آییژ شراره، شراره آتش
۱۸۴ آیین راه و روش. دین و عقیده. اسم مشترک دختر و پسر است. اما در حال حاضر فقط به عنوان اسم پسر مورد تایید ثبت احوال است.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر ایرانی با آ

شامل اسم های کردی، ترکی، لری، اوستایی، شمالی و … با حرف الف

به نظر شما زیباترین اسم های دخترانه با الف (آ) کدام نام ها هستند؟
در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.