اسم گرشاسب

اسم گرشاسب

گرشاسب

معنی، ریشه و فراوانی تعداد اسم گرشاسب در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم گرشاسب

گرشاسب از جمله اسم های پسرانه شاهنامه است، نام جد رستم و همچنین نام آخرین پادشاه پیشدادیان (نخستین سلسلهٔ پادشاهان در شاهنامه و اساطیر ایرانیان) بوده است. برخی معتقدند که اسم گرشا صورت مخفف این نام هست که در منبع موثقی این چنین نیامده است. اگر گرشا معادل گرشاه (گلشاه) باشد معادل نام کیومرث هست و نه گرشاسب.

معنی اسم گرشاسب

Garshasb name meaning

گرشاسب بر اساس لغت نامه دهخدا معادل گوشاسب ذکر شده است. زمانی که به معنی گوشاسب در این فرهنگ لغت مراجعه می کنیم، معنی زیر را می بینیم:

گوشاسب: (اِ) به معنی خواب دیدن باشد که عربان رؤیا گویند. (برهان) (شعوری ج ۲ ص ۳۱۵). خواب دیدن. (لغت فرس). بوشاسپ. کوشاسب. (برهان): شنیدم که خسرو به گوشاسپ دید چنان کآتشی شد به دورش پدید.

اما در برخی منابع دیگر همچون سازمان ثبت احوال، گرشاسب معنی شده: دارنده اسب لاغر.

ریشه اسم گرشاسب

ریشه گرشاسب فارسی است. اما زمانی که این نام را دقیق تر بررسی می کنیم، ریشه اوستایی برای این نام ریشه دقیق تری خواهد بود. ادامه را ببینید.

تاریخچه اسم گرشاسب

یکی از اصیل ترین نام های ایرانی است که ریشه در تاریخ ایران زمین دارد. نام جد رستم اسطوره ادبیات و فرهنگ ایرانی و آخرین پادشاه پیشدادیان بوده است. حکیم اسدی طوسی فتوحات او را منظوم نموده و به گرشاسب نامه موسوم است. “اما بنا کردن سیستان به دست گرشاسب بن اثرت بن شهربن کورنگ بن بیداسب بن توربن جمشیدالملک…” (تاریخ سیستان ص ۲).

نام گرشاسب جهان پهلوان در اوستا (کتاب مقدس ایرانیان باستان) بارها یاد شده و او در کتاب مقدس مزدیسنا به منزلهٔ رستم در شاهنامه یا هرقل یونانیان است. پس شاید بر این اساس بهتر باشد بگوییم که گرشاسب ریشه اوستایی دارد و یک اسم اوستایی پسرانه است.

گرشاسپ نامه

منظومه‌ای حماسی است سرودهٔ اسدی طوسی در سدهٔ پنجم هجری قمری است. گرشاسپ نامه، به دلاوری‌های گرشاسپ، پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) می‌پردازد که نامش با پهلوان ایران باستان گرشاسب پسر تریتا از تبار سام یکی است، گرچه جدا از یکسان بودن این نام و اینکه اسدی وی را اژدهاکش شناسانده‌است همانندی دیگری میان اثر اسدی و دیگر نوشته‌های اوستایی و پهلوی پیدا نمی‌شود.

معنی اسم گرشاسب
معنی و ریشه اسم گرشاسب

اسم گرشاسب در ثبت احوال ایران

معنی اسم گرشاسب در ثبت احوال ایران

گرشاسب = کرشاسپ و گرشاشپ ۱- به معنی دارنده‌ی اسب لاغر؛ ۲- اَعلام ۱) (در شاهنامه) از پهلوانان ایرانی سپاه منوچهر در جنگ با سلم و تور و خزانه دار منوچهر. گرشاسبنامه سرگذشت اوست. ۲) آخرین شاه از سلسله‌ی پیشدادیان و پسر زو که نه سال پادشاهی کرد.

فراوانی اسم گرشاسب در ثبت احوال ایران

تعداد اسم گرشاسب ۳۹۱ نفر در ثبت احوال آمده است. این آمار از سال ۹۶ به روز نشده است، اما گرشاسب از نام های با فراوانی کم در ایران است.

اسم گرشاسب در لغت نامه دهخدا

  1. [ گِ ] (اِ) احتلام. (ناظم الاطباء). و آن مصحف گوشاسب (بوشاسپ) است. رجوع به گوشاسب و گوشاسپ و بوشاسب و بوشاسپ شود.
  2. گرشاسب [ گَ ] (اِخ) نام یکی از اجداد رستم زال است و او پسر اترد باشد که از نبائر جمشید است. (جهانگیری) (برهان). معاصر فریدون بود. ترکستان و خطا را مسخر کرده.
  3. گرشاسب [ گَ ] (اِخ) گرشاسپ نام زو پسر طهماسب است. او در حیات پدر در جنگ اسفندیار کشته شد. (جهانگیری) (برهان). نام پسر زوبن طهماسب که بدست افراسیاب کشته شد. صاحب تاریخ پارسی نوشته که مادر او نبیرهٔ بن یامین بن یعقوب بوده است.
  4. [ گَ ] (اِخ) آخرین پادشاه پیشدادیان است. (نخبةالدهر دمشقی) (مفاتیح). در شاهنامه نام برده شده و او پسر زو (زاب) و دهمین پادشاه پیشدادی بوده و نه سال پادشاهی کرد.

اسامی مشابه گرشاسب

اسم های دختر  و پسر که به گرشاسب بیاد

گرشا، لهراسب، راستین، مهراس، طهماسب، گشتاسب، سهراب و آرشا از اسم های پسرانه متناسب با نام گرشاسب هستند. اسم های گیلدا، گلایل، گیسو، رستا، آرشیدا و گلاره نیز از اسامی دخترانه مشابه با نام گرشاسب هستند.

اسم گرشاسب به انگلیسی

طراحی اسم گرشاسب عکس گرشاسب

نوشتن اسم گرشاسب (عکسنوشته و اسمنوشته نام گرشاسب به انگلیسی) برای پروفایل با فونت زیبا.

Garshasb
اسم گرشاسب به انگلیسی

نظرسنجی اسم گرشاسب

اسم گرشاسب قشنگه؟

نظر شما درباره اسم گرشاسب چیست؟ آیا این نام را می پسندید؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را درباره این اسم زیبا بنویسید.

منابع

  1. لغت نامه دهخدا: گوشاسب.
  2. وبلاگ نام فارسی، نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۸۸
  3. ویکی پدیا: پیشدادیان.
  4. لغت نامه دهخدا: گرشاسب.
  5. ویکی پدیا: گرشاسب نامه.
اسم پسر با گ

اسم پسر با گ

اسم پسر فارسی با حرف گ

اسامی فارسی پسرانه با حرف گاف

لیست کامل نام های پسر فارسی با گ را در ادامه می بینید. بسیاری از نام های پسرونه شروع شونده با حرف گاف، از شخصیت های شاهنامه هستند. پیشنهاد می کنیم قسمت اسم های شاهنامه ای پسرانه را ببینید.

در بین اسم های پسرانه با گ اسم های زیر نام های شناخته شده تری هستند:

  1. گشتاسب
  2. گرشا: بررسی کامل اسم گرشا.
  3. گیو
  4. گودرز
  5. گرگین
  6. گرامی: که بیشتر به عنوان نام خانوادگی و یا در اصطلاح عزیز شنیده شده است.
نام پسرانه با گ
اسم پسر با گ

لیست نام فارسی با حرف گ

ردیف اسم معنی
۱ گرازه   از نظر لغوی به نوعی هم معنی شعله است. گرازه آتش. گرازه یعنی زبانه کشیدن. واَرزَدَن. شعله ور شدن. از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی.
۲ گرامی   محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر جاماسپ وزیر گشتاسپ پادشاه
کیانی.
۳ گرانخوار   از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر اردشیر بابکان، پادشاه ساسانی.
۴ گراهون   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی.
۵ گردآزاد   پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران.
۶ گرداب   از شخصیتهای گرشاسب نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان
نامدار.
۷ گردگیر   از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از پسران افراسیاب تورانی.
۸ گردو   از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر بهرام چوبین سردار ساسانی.
۹ گرزم   از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی.
۱۰ گرزن   تاجی که شاهان بر سر می گذاشتند.
۱۱ گرستون   از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری.
۱۲ گرسیوز   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران
سپاه وی.
۱۳ گرشاسب   دارنده اسب لاغر،از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر نریمان جد رستم پهلوان
شاهنامه، نیز نام پسر زو، از پادشاهان پیشدادی.
۱۴ گرگین   از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس
پادشاه کیانی.
۱۵ گرمانک   از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران
ضحاک.
۱۶ گرمایل   گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست
ماران ضحاک.
۱۷ گروخان   از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه
کیانی.
۱۸ گروی   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زره از سپاهیان افراسیاب تورانی.
۱۹ گژدهم   از شخصیت های شاهنامه، نام دژدار ایرانی در زمان نوذر پادشاه پیشدادی.
۲۰ گستهم   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر نوذر پادشاه پیشدادی و برادر طوس سپهسالار
ایرانی و جزو سپاهیان کیسرو پادشاه کیانی.
۲۱ گشتاسب   گشتاسپ، دارنده اسب از کارافتاده. گشتاسب از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر لهراسپ پادشاه کیانی بوده است. جالب است که بدانید گشتاسب در برخی منابع دارنده‌ اسب آماده نیز معنی شده است. بر اساس لغت نامه دهخدا گشتاسب نام برزخی است که میان خلق و خالق باشد برای رسیدن فیض حق. منبع. علاوه بر این نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی نیز بوده است.
۲۲ گشتاسپ   معادل اسم گشتاسب است.
۲۳ گشسپ   از شخصیتهای شاهنامه، نام جد بهرام چوبین سردار ساسانی.
۲۴ گشواد   گشواد نام پهلوان ایرانی پایتخت کیکاوس پادشاه ایران و چهارم سپاه به گودرز گشواد سپرد. معادل کشواد است. نام پهلوان پایتخت کیکاووس پادشاه ایران. (برهان). نام پدر گودرز که پسر قارن (کارن) بن کاوه سپهسالار فریدون فرخ بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی): چو بشنید گودرز کشواد تفت شب تیره از کوه سویش برفت. فردوسی. قباد و چو کشواد زرین کلاه بسی نامداران گیتی پناه. فردوسی (شاهنامه ج ۱ ص ۸۷). چاکرانند بر در تو کنون برتر از طوس نوذر و کشواد. فرخی. منبع: لغت نامه دهخدا: گشواد.
۲۵ گل بالا  کسی که قد و قامتش مانند گل زیباست.
۲۶ گلباد   کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی.
۲۷ گلشاه   نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان.
۲۸ گلگله   از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، از فرزندان تور و جزو سپاهیان
افراسیاب تورانی.
۲۹ گلینوش   از شخصیت های شاهنامه، نام سردار شیرویه پادشاه ساسانی. از نظر ترکیب واژه معنی گل جاودان و نامیرا نیز می دهد. گلینوش نام طبیب یونانی است که جالب است بدانید که معرب آن جالینوس است. اسم این شخص به یونانی کلدیوس گلینوس بوده است. گذشته از کتب اسلامی در اسکندرنامهٔ منثور هم از او داستان هایی آمده است. با نام گلنوش که اسم دخترانه است اشتباه نشود. باید اشاره کنیم که در حال حاضر در ثبت احوال ایران به عنوان اسم دختر به ثبت می رسد. گلینوش: (گُلی + نوش = جاوید)، یعنی سرخی ماندگار، گل گونه‌ پایدار. به مجاز زیبا رو و لطیف (همیشه).
۳۰ گودرز   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشواد، از پهلوانان نامدار شاهنامه و
همزمان با رستم پهلوان شاهنامه.
۳۱ گورنگ   نام برادر گرشاسپ و پدر نریمان.
۳۲ گوشیار   نام حکیمی از فارس.
۳۳ گهار   از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی.
۳۴ گیارنگ   کیارنگ، سردار و فرمانده.
۳۵ گیلو   نام وزیر و قهرمانی در منظومه ویس و رامین.
۳۶ گیو   از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان
کیکاووس پادشاه کیانی. بررسی کامل: اسم گیو.
NameFarsi.com

Iranian boy name

اسم پسر ایرانی با گ

نظرسنجی اسم پسر با گ

به نظرتون زیباترین اسم پسر با حرف گاف کدام نام است؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.