ردیف |
اسم ایرانی |
ریشه نام |
معنی اسم |
1 |
سابق |
عربی |
پیشین، مقدم، مربوط به گذشته،
پیشی گیرنده، سبقت گیرنده، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی
از اصحاب حضرت پیامبر (ص) |
2 |
سابق الدین |
عربی |
پیشی گیرنده در
دین |
3 |
ساتکین |
ترکی |
ساتگین، پیاله بزرگی که با آن
شراب می خورده اند، شراب، محبوب، مطلوب |
4 |
ساتگین |
ترکی |
پیاله بزرگی که
با آن شراب می خورده اند ، شراب، محبوب، مطلوب |
5 |
ساجد |
عربی |
سجده کننده |
6 |
سارو |
آشوری |
ماه |
7 |
ساشا |
یونانی |
این نام در زبانهای روسی و فرانسه و
انگلیسی نیز بکاربرده میشود و به معنای مدافع و محافظ مردان است. |
8 |
ساعد |
عربی |
بخشی از دست
بین مچ و آرنج، کمک کننده، مددکار نام
زیبای ایرانی |
9 |
سالداش |
ترکی |
صخره |
10 |
سالم |
عربی |
فاقد بیماری،
بدون عیب یا خرابی |
11 |
سام |
سنسکریت، فارسی |
داستان خوشایند، حدیث خوش |
12 |
سامر |
عربی |
قصه گو، افسانه
سرا |
13 |
سامرند |
کردی |
نام کوهی است. |
14 |
سامی |
عربی |
عالی،
بلندمرتبه |
15 |
سانا |
کردی |
آسان و راحت، گویش محلی صنعا پایتخت
یمن که قهوه آن معروف است. |
16 |
سانان |
کردی |
بزرگ ایل |
17 |
ساوان |
کردی |
سامان نام روستایی در نزدیکی
سقز |
18 |
ساورا |
آشوری |
امید |
19 |
ساهر |
عربی |
بیدار |
20 |
سایر |
عربی |
سیرکننده،
رونده |
21 |
سایروس |
انگلیسی |
سیروس یا کوروش |
22 |
سبحان |
عربی |
پاک و منزه، از
نام های خداوند |
23 |
سبحان قلی |
عربی، ترکی |
سبحان (عربی) + قلی (ترکی) بنده
سبحان، بنده خداوند |
24 |
سبکتین |
ترکی |
نام مؤسس سلسله
غزنویان و پدر سلطان محمد غزنوی |
25 |
ستار |
عربی |
پوشاننده، از نامهای خداوند:
"ستار العیوب"، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت که به سردار ملی
ملقب گردید. |
26 |
سجاد |
عربی |
بسیار سجده
کننده، لقب امام چهارم شیعیان |
27 |
سحاب |
عربی |
ابر |
28 |
سدیدالدین |
عربی |
محکم و استوار
در دین |
29 |
سراج الدین |
عربی |
آن که چون چراغی در دین است. |
30 |
سرافیل |
عبری |
مخفف اسرافیل |
31 |
سعدالدین |
عربی |
موجب سعادت دین |
32 |
سعدی |
فارسی، عربی |
سعد (عربی) + ی
(فارسی)، خجستگی، فرخندگی، لقب شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم، مشرف الدین مصلح
بن عبدالله شیرازی |
33 |
سعید |
عربی |
مبارک، خجسته، خوشبخت،
سعادتمند |
34 |
سقراط |
یونانی |
نام فیلسوف
بزرگ یوانی و استاد افلاطون |
35 |
سکندر |
یونانی |
مخفف اسکندر |
36 |
سلجوق |
ترکی |
نام جد خاندان
سلجوقیان |
37 |
سلدوز |
مغولی |
نام یکی از امرای مغول در دوره
غازان خان |
38 |
سلطان |
عربی |
پادشاه، به
صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند
سلطان مراد، سلطانعلی، سکینه سلطان |
39 |
سلمان |
عربی |
نام یکی از صحابه پیامبر(ص) که
از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت
کرد |
40 |
سلیم |
عربی |
دارای قدرت
داوری و تشخیص درست ، سالم ، نام چندتن از پادشاهان عثمانی |
41 |
سلیمان |
عبری |
پر از سلامتی،نام یکی از پیامبران بنی
اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و
پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد |
42 |
سمک |
عربی |
ماهی، نام
قهرمان داستان سمک عیار |
43 |
سموئیل |
عبری |
مسموع از خدا ، نام یکی از
پیامبران بنی اسرائیل |
44 |
سمیر |
عربی |
قصه گو |
45 |
سمیع |
عربی |
شنوا، از نامهای خداوند |
46 |
سمیه |
عربی |
صدای خوش، آوازی که
در آن خیر باشد، نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر(ص) بود |
47 |
سناءالدین |
عربی |
آن که موجب روشنایی در دین است |
48 |
سنان الدین |
عربی |
آن که به منزله
نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند |
49 |
سنجر |
ترکی |
نام یکی از پادشاهان سلجوقی |
50 |
سوبیتای |
مغولی |
نام پسر
تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول |
51 |
سوشیانت |
اوستایی، پهلوی |
سوشیانس، نجات دهنده، هر یک از موعدان
دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند. |
52 |
سوشیانس |
اوستایی، پهلوی |
سوشیانت، نجات
دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند. |
53 |
سها |
عربی |
ستاره کم نوری در صورت فلکی دب
اکبر |
54 |
سهام |
عربی |
سهم ها، بهره
ها |
55 |
سهام الدین |
عربی |
بهره ها و نصیبهای دین |
56 |
سهیل |
عربی |
روشنترین ستاره
صورت فلکی سفینه |
57 |
سیامند |
کردی |
نام کوهی است |
58 |
سیروس |
فرانسه |
شکل فرانسوی
کوروش،کوروش |
www.NameFarsi.com |