نام پسر ایرانی با حرف و

همانطور که مشاهده می کنیم اکثر اسم های پسرانه با حرف واو ریشه کردی و عربی دارند. اسم های عربی که چند سالی است درست یا غلط دید مثبتی نسبت بهشان وجود ندارد. اما اسم های کردی تا حدودی محبوبیت دارند.
| ردیف | اسم | ریشه | معنی |
| ۱ | واتیار | کردی | سخنگو |
| ۲ | واثق | عربی | (در قدیم) دارای اطمینان، مطمئن؛ استوار. |
| ۳ | واجد | عربی | دارنده، دارا، از نامهای خداوند. |
| ۴ | واحد | عربی | یگانه، آن که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد است. |
| ۵ | وادا | آشوری | مکان مقدس |
| ۶ | وادیار | کردی | اینطور که پیداست، ظاهر امر |
| ۷ | واران | اسم یونانی | نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی می دادند. |
| ۸ | وارتان | ارمنی | نام پسر بلاش اول پادشاه اشکانی |
| ۹ | وارسته | رها شده از تعلقات، به ویژه تعلقات دنیوی، آزاده | |
| ۱۰ | وارش | کردی | بارش – باریدن باران |
| ۱۱ | وارونا | سنسکریت | نام یکی از خدایان هندو |
| ۱۲ | واسپور | ||
| ۱۳ | واسع | عربی | از نامها و صفات خداوند. (در قدیم) وسیع. گستراننده. |
| ۱۴ | واصف | عربی | توصیف کننده. |
| ۱۵ | واصل | عربی | از ریشه و ص ل. وصل کننده. |
| ۱۶ | وافی | عربی | به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، وفا کننده |
| ۱۷ | واقد | عربی | تابناک، مشتعل . |
| ۱۸ | واقف | عربی | آگاه، با خبر، مطلع؛ (در فقه، در حقوق) |
| ۱۹ | والا | اسم عربی | بالا، بالا مقام، عزیز، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت، اصیل. بررسی کامل: اسم والا. |
| ۲۰ | والاگهر | عربی، فارسی | والا تبار؛ دارای اصل و نسب عالی، اصیل. |
| ۲۱ | والی | عربی | حاکم، پادشاه،از نامهای خداوند. |
| ۲۲ | وامق | عربی | نام مردی که عاشق عذرا بود |
| ۲۳ | وانیار | نام پسرانه و دخترانه کردی | با سواد، فارغ التحصیل، اسم ایرانی این اسم در ثبت احوال ایران به عنوان اسم پسر کردی ثبت می شود. |
| ۲۴ | واهب | اسم عربی | عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند. |
| ۲۵ | وائل | عربی | طالب رستگاری. (در اعلام) نام چند تن از صحابه و تابعين. |
| ۲۶ | وتار | کردی | مقاله، سخنرانی |
| ۲۷ | وثوق | عربی | اعتماد، اطمینان |
| ۲۸ | وجیه الله | عربی | دارای قدر و منزلت خداوند |
| ۲۹ | وحدت | عربی | یگانگی، اتحاد و همچنین به معنی تنهایی |
| ۳۰ | وحید | عربی | یگانه، یکتا، بی نظیر. بررسی کامل: اسم وحید. |
| ۳۱ | وحیدالدین | عربی | بی نظیر و یگانه در دین، نام دانشمندی از معاصران |
| ۳۲ | وحیدرضا | ترکیب وحید و رضا | |
| ۳۳ | وخشور | (در قدیم) پیغمبر، رسول؛ | |
| ۳۴ | وداد | عربی | (در قدیم) دوستی، محبت . |
| ۳۵ | ودود | عربی | بسیار مهربان، از نامهای خداوند. |
| ۳۶ | ودیع | عربی | آرمیده – جوینده راحتی و آسایش-همچنین به معنای عهد |
| ۳۷ | ورجاوند | اوستایی، پهلوی | بلند پایه و برازنده و ارجمند |
| ۳۸ | ورد | معرب از پهلوی | (در قدیم) (در گیاهی) گلِ سرخ ؛ گل |
| ۳۹ | وردا | (ورد + ا (پسوند نسبت)) منسوب به وَرد ، ← وَرد . | |
| ۴۰ | وردان | شاگردان، مریدان. | |
| ۴۱ | وردین | آشوری | |
| ۴۲ | ورزان | کردی | محافظ، نگهبان، فصل ها. |
| ۴۳ | ورزمیار | کردی | حامی اهورا مزدا |
| ۴۴ | ورزنده | کار کننده، ممارست (تمرین) کننده، حاصل کننده. | |
| ۴۵ | ورزیار | کردی | |
| ۴۶ | ورزیر | کردی | برزگر |
| ۴۷ | ورشتاد | (= ورستاد)، کمک معاش که به طالبان علم و کارمندان. | |
| ۴۸ | ورشنگ | کردی | آفتاب خوشحال |
| ۴۹ | ورگر | اسم کردی | با دوام |
| ۵۰ | ورگیر | کردی | مترجم |
| ۵۱ | ورهران | پهلوی | بهرام، آتش بهرام، آتشی که در خانهها. |
| ۵۲ | وسام | ||
| ۵۳ | وشم | اسم مازندرانی و گیلکی | |
| ۵۴ | وصال | نام پسرانه و دخترانه عربی | رسیدن به چیزی یا کسی و به دست آوردن آن یا او، لقب. |
| ۵۵ | وفا | نام پسرانه و دخترانه عربی | پایدار بودن در قول و قرار، تعهد و دوستی. |
| ۵۶ | وفا اندیش | فارسی، عربی | وفا (عربی) + اندیش (فارسی)، وفاپرورد. |
| ۵۷ | وفادار | عربی، فارسی | آن که یا آنچه به تعهد، دوستی پایبند است. |
| ۵۸ | وقار | عربی | متانت، سنگینی، آهستگی، آرامی، شکوه، جلال. |
| ۵۹ | ولا | اسم عربی | دوستی، محبت. |
| ۶۰ | ولام | کردی | پیام، پاسخ. |
| ۶۱ | ولی | عربی | پدر، مادر یا کفیل، دوست و یار نیکان، بالاترین. |
| ۶۲ | ولی الله | عربی | دوست خداوند، لقب علی (ع). |
| ۶۳ | ولید | عربی | فرزند ، نام دوتن از خلفای اموی |
| ۶۴ | ولیداد | فارسی، عربی | ولی (عربی) + داد( فارسی) داده ولی |
| ۶۵ | وندا | آرامی | هزوارش است به معنی خورشید. در حال حاضر فقط به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال ایران است. |
| ۶۶ | ونداد | اوستایی، پهلوی | خواهش، امید، آرزو، نام پسر سوخر از خاندان قارن. بررسی کامل: اسم ونداد. |
| ۶۷ | وندیداد | ||
| ۶۸ | وهاب | عربی | بسیار بخشنده، از نامهای خداوند |
| ۶۹ | وهاج | عربی | (در قدیم) فروزان ، روشن ؛ (به مجاز) تیز |
| ۷۰ | وهاد | عربی | (جمع وهده)، جای مطمئن و هموار، زمین پست |
| ۷۱ | وهب | عربی | بخشش، عطا، نام پدر آمنه مادر پیامبر (ص) |
| ۷۲ | وهرز | ||
| ۷۳ | ویام | اوستایی | از واژهی اوستایی ‘ آئیویامَ |
| ۷۴ | ویرا | کردی | شجاع. بررسی کامل اسم وریا را نیز ببینید. |
| ۷۵ | ویریا | فارسی، لکی، سنسکریت | همت، یکی از کمالات ششگانه که یک بوداسف باید به آن برسد. در لکی به معنی باهوش و آگاه است. |
| ۷۶ | ویس | نام کردی | عشیره یکرنگ |
| ۷۷ | ویستور | اوستایی، پهلوی | گشوده و منتشر شده. |
| ۷۸ | ویکتور | نام پسرانه و دخترانه لاتین | پیروزی، پیروز شدن، ظفر یافتن. |
| ۷۹ | ویگن | اسم ارمنی | |
| NameFarsi.com | |||
اسم های پسر ایرانی با حرف و
شامل نام های پسرانه کردی، ارمنی، عربی و .. می باشند. در ادامه می توانید اسم های فارسی (پارسی اصیل) با حرف و را مشاهده نمایید:
◄ ادامه: مشاهده نام پسر با و

انتخاب اسم پسر با و
انتخاب یا پیشنهاد شما چه نام پسرانه ای با حرف “و” هست؟ در قسمت نظرات بفرمایید.





تبادل نظر درباره اسم