اسم دختر فارسی با حرف ب
شامل اسم های دخترانه فارسی زیبا و شیک با حرف ب
لیست کامل اسم دختر با ب را در جدول زیر که به ترتیب الفبا لیست شده اند ببینید. البته در این صفحه اسم فارسی دختر با ب قرار گرفته است و حتما صفحه بعدی که شامل نام های ایرانی دخترانه با ب هست را نیز ببینید. خیلی از اسم های دخترانه با ریشه اوستایی، ترکی، کردی، لری، پهلوی و سایر ریشه ها در صفحه بعدی قرار گرفته اند.
زیباترین اسم های دخترانه با حرف ب
بر اساس نظرات و انتخاب های همراهان در این چندین سال اسم های دختر با ب که در ابتدا قرار دادیم، محبوب ترین اسامی دخترونه با ب بوده اند.
اسم های محبوب با ب:

در ادامه لیست کامل اسامی دخترانه با ب را با معنی می بینید.
لیست کامل اسم دختر فارسی با حرف ب
ردیف | اسم فارسی | معنای نام |
۱ | بادام | نام میوه ای مقوی کوچک و کشیده با دو پوسته که یکی نرم و سبز بوده و دیگری سخت و چوبی است و جزو آجیل های محبوب. |
۲ | بادامک | بادام کوچک، نوعی درخت بادام |
۳ | بارلی | بار (فارسی) + لی (ترکی) میوه دار، سودمند؛ اسم ترکی دختر را ببینید. |
۴ | بارنک | نام درختی می باشد. |
۵ | بافرین | بآفرین: لایق تحسین و تشویق، درخور آفرین |
۶ | بالنده | آن که یا آنچه در حال رشد یا ترقی و پیشرفت است. |
۷ | بالیده | رشد و نمو کرده |
۸ | بامک | بامداد، صبح |
۹ | بامی | درخشان، لقب شهر بلخ |
۱۰ | بامین | نام روستایی در نزدیکی هرات |
۱۱ | بانو | عنوانی احترام آمیز برای زنان، بصورت پسوند همراه با بعضی نام ها می آید و نام جدید می سازد، به معنی ملکه، خانم، مانند ماه بانو، گل بانو |
۱۲ | بانوگشسب | از شخصیت های شاهنامه، اسم دختر رستم پهلوان شاهنامه و همسر گیو و مادر بیژن اسم دخترانه |
۱۳ | باور | مجموعه اعتقاد هایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است، حالت یا عادتی که باعث اعتقاد یا یقین انسان می شود. |
۱۴ | بخت آفرید | آفریده بخت و اقبال. |
۱۵ | بدن گل | آن که بدنی لطیف و زیبا. |
۱۶ | برزآفرید | آفریده با شکوه، نام مادر فرود. |
۱۷ | برزین | در حال حاضر برزین به عنوان اسم پسر مورد تایید ثبت احوال است. برزین نام فارسی و کردی است به معنی باشکوه، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد و نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت (نگارش کردی: بهرزین). برای نام برزین ریشه پهلوی نیز آمده است بالنده (بالنده مهر) معنی شده و اشاره شده که شکل مختصر اسم آذر برزین مهر است. هم چنین برزين نام یکی از آتشکده های بزرگ ایران است. |
۱۸ | برشید | بر (میوه) + شید ( خورشید). |
۱۹ | برفی | همانند برف. سفید روی و زیبا. |
۲۰ | برفین | سفید و زیبا مانند برف. |
۲۱ | برگ | به ضم ب، ابرو. |
۲۲ | برهون | هاله، خرمن ماه. |
۲۳ | بلقیا | بلقیس. |
۲۴ | بلقیس | ملکه شهر سبا که معاصر سلیمان بود و به دیدن او رفت. |
۲۵ | بلوط | گیاهی درختی و جنگلی که میوه آن خوراکی است. |
۲۶ | بمانی | نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند. |
۲۷ | بنفشه | گلی که در فصل بهار می روید و دارای رنگهای گوناگون است. |
۲۸ | بنیتا | دختر بی همتای من. بررسی کامل: اسم بنیتا. |
۲۹ | بوران دخت | پوران دخت. |
۳۰ | بوژنه | شکوفه، غنچه. |
۳۱ | بوستان | بستان، باغ. |
۳۲ | بویه | آرزو. |
۳۳ | به آفرید | به (بهتر، خوبتر) + آفرید (آفریده)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی و خواهر اسفندیار. |
۳۴ | به آفرین | به (بهتر یا خوبتر) + آفرین (واژه تحسین). |
۳۵ | به آیین | دارای آیین بهتر. |
۳۶ | به خاتون | به (فارسی) + خاتون (سغدی) بهترین بانو. |
۳۷ | به گل | مرکب از به (زیباتر) + گل. |
۳۸ | بهار | (فارسی، کردی) نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان، شکوفه درختان خانواده مرکبات ، کنایه از لطافت و زیبایی، نام شهری در کردستان، لقب شاعر و نویسنده و محقق کرد “ملک الشعرای بهار” (نگارش کردی : بههار) persian girls name |
۳۹ | بهارآفرین | آفریننده بهار. |
۴۰ | بهارا | بهار. ای بهار. |
۴۱ | بهاران | هنگام بهار، موسم بهار. |
۴۲ | بهاردخت | دختر بهار. |
۴۳ | بهاررخ | آن که چهره ای زیبا و شاداب چون بهار دارد. |
۴۴ | بهارک | مثل بهار، مانند بهار. |
۴۵ | بهارگل | گلی که در بهار می روید. |
۴۶ | بهارناز | موجب فخر و نازش بهار. |
۴۷ | بهاره | منسوب به بهار، بهاری، متولد شده در بهار. |
۴۸ | بهارین | منسوب به بهار، بهاری. |
۴۹ | بهامین | اسم بهامین با فتح ب یعنی به صورت Bahamin اسم پسرانه است و بهامين در ثبت احوال برای پسر مورد تایید است. اما در منابعی بهامین به ضم ب یعنی به شکل Bohamin اسم دختر ذکر شده است. معنی اسم بهامین در هر دو شکل فصل بهار و بهار است. |
۵۰ | بهانه | دلیل، علت. |
۵۱ | بهاور | گرانبها، پر ارزش، مرکب از بها (ارزش) + پسوند دارندگی. |
۵۲ | بهتا | مرکب از به (بهتر، خوبتر) + تا (یار، همتا). |
۵۳ | بهدخت | مرکب از به (بهتر، خوبتر) + دخت (دختر). |
۵۴ | بهدیس | مانند به (به میوه ای خوش عطر و بو). |
۵۵ | بهرامه | ابریشم، بیدمشک. |
۵۶ | بهرانه | مرکب از بهر (فایده، سود) + انه (پسوند نسبت). |
۵۷ | بهرخ | کسیکه چهره ای خوب و زیبا دارد. |
۵۸ | بهرو | دختر زیبا، خوبرو، نیک منظر، خوش چهره. |
۵۹ | بهروزه | خوشبخت، سعادتمند، نام همسر شاه اسماعیل صفوی. |
۶۰ | بهسا | بانوی خوش چهره، دختر زیبا رو. |
۶۱ | بهشت | (فارسی، کردی) فردوس، جنت (نگارش کردی : بههشت). |
۶۲ | بهشته | بهشت. |
۶۳ | بهشید | مرکب از به (بهتر،خوبتر) + شید (روشنایی یا خورشید). |
۶۴ | بهکامه | مرکب از به (بهتر، خوبتر) + کامه (آرزو). |
۶۵ | بهمن دخت | دختری که در بهمن به دنطا آمده، دختر بهمن. |
۶۶ | بهناز | مرکب از به (زیباتر، خوبتر) + ناز (کرشمه، غمزه). |
۶۷ | بهنواز | مهربان ترین فرد، دختر مهربان، مرکب از به و نواز که به ترتیب به معنای بهترین و اسم فاعلی مرخم نوازنده به معنای نوازش کننده و مهربان است. |
۶۸ | بهنوش | مرکب از به (بهتر یا خوب) + نوش (عسل). |
۶۹ | بهی | به (میوه). |
۷۰ | بهین | مرکب از بهین (بهترین) + آفرین (آفریننده). |
۷۱ | بهین بانو | مرکب از بهین (بهترین) + بانو. |
۷۲ | بهین دخت | مرکب از بهین (بهترین) + دخت (دختر). |
۷۳ | بهینه | بهترین، خوبترین. |
۷۴ | بی بی گل | بی بی (ترکی) + گل (فارسی)، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده. |
۷۵ | بی بی ماه | بی بی (ترکی) + ماه (فارسی). |
۷۶ | بی بی ناز | بی بی (ترکی) + ناز (فارسی) نام دختر ایرانی |
۷۷ | بیتا | بی همتا، بی نظیر. |
۷۸ | بیدخت | نام ستاره زهره. با اسامی فارسی در منظومه شمسی آشنا شوید. |
۷۹ | بیدگل | شهرستان آران و بیدگل در شمال استان اصفهان واقع شده است و با ۶۰۵۱ کیلومتر مربع وسعت، از شمال به دریاچه نمک و استانهای سمنان و قم، از غرب به شهرستان کاشان، از جنوب به نطنز و از شرق به اردستان محدود و از طریق دو جاده اصلی به کاشان و شبکه راههای اصلی کشور مرتبط میشود. مرکز این شهرستان شهر آران و بیدگل است. هم چنین بیدگل نام دهی است از دهستان ابرج که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع شده است. برخی بیدگل را ترکیب بید + گل می دانند و آن را گل درخت بید (بید مجنون) می دانند. |
۸۰ | بیژه | ویژه، خالص |
www.NameFarsi.com |
◄ اسم دختر ایرانی با ب

تبادل نظر درباره اسم