نام سامان
معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم سامان در ثبت احوال ایران
هم چیز درباره اسم سامان
همانطور که در قسمت اسم پسر با س و همچنین اینستاگرام نام فارسی گفتیم، اسم سامان اسم فارسی پسرانه است. نامی تاریخی که همیشه اسمی خاص برای ایرانیان بوده و هست. سامان یک اسم خوش آوا، یک نام پسر ۵ حرفی زیبا با معنی زیبا برای پسران که ریشه پارسی دارد. در ادامه درباره اسم سامان بیشتر بخوانید.
در ادامه می بینید: معنی، تعداد اسم سامان در ایران، طراحی سامان به فارسی و انگلیسی، اسمنوشته نام سامان و …
توضیحات تکمیلی درباره نام سامان:
معنی سامان
اسم سامان یعنی چه؟ معنای اسم سامان Saman name meaning
برای نام سامان معانی مختلفی آمده است:
- سرزمین، ناحیه، محل، مکان
- ترتیب و روش چیزی یا کاری
- ثروت، دارایی، قوت، توانایی
- صبر، آرام و قرار
ریشه اسم سامان
ریشه نام سامان فارسی است و یک نام پسرانه اصیل ایرانی محسوب می شود.
تاریخچه اسم سامان
نام مؤسس سلسله سامانیان، جد خاندان سامانی که او را “سامان خدا” می نامیدند.
سامان خدا که بود؟
سامان خدا (سامان خدات) از مُغان زرتشتی بود که در دهستان سامان اطراف بلخ فرمانروایی داشت و سامان خدات به معنای «صاحب سامان» نامیده میشد. سامانخدا همراه با ابومسلم خراسانی مردم را به عباسیان دعوت میکرد. در اواخر دوره بنیامیه سامان خدا مسلمان شد و بعدها به دربار مأمون که در زمان پدرش هارون الرشید در مرو میزیست راه یافت. مأمون پس از رسیدن به خلافت، چهار پسر وی را به حکومت شهرهای بزرگ ماوراءالنهر و خراسان منصوب کرد.
اسم سامان در ثبت احوال ایران
معنی اسم سامان در ثبت احوال
سامان یعنی:
- سرزمین، ناحیه، محل، مكان. ترتیب و روش چیزی یا کاری.
- ثروت، دارایی، قوت، توانایی.
- (در قدیم) صبر، آرام و قرار.
- جدِ خاندان سامانی كه او را «سامان خدات» میگفتند.
- نام شهری در شهرستان شهرکرد، در استان چهارمحال و بختیاری.
اسم سامان با فونت زیبا
فونت اسم سامان
فراوانی اسم سامان در ثبت احوال ایران
تعداد اسم سامان در ایران: ۷۲۴۲۷ نفر است. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور که البته این رقم از سال ۱۳۹۶ بروزرسانی نشده است.
اسم سامان در لغت نامه دهخدا
برای نام سامان در کتاب لغتنامه دهخدا، ۱۱ معنی آمده است که ۱۰ مورد اول به عنوان اسم خاص (نام شخص و یا مکان) است و مورد ۱۱ ام به عنوان اسم معنا شده است:
- سامان (اِخ) ابن لافخ بن منوشائیل بن متوخائیل بن عیرازبن قابیل بن آدم و برادر یافال برقال اول کسی بعلم طب شروع کرده. (تاریخ گزیده ص ۸۶).
- سامان (اِخ) ابن عبدالملک سامانی. محدث است. (منتهی الارب).
- (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کشیت بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در ۵۷هزار گزی جنوب خاوری شهداد سر راه مالرو کشیت به شهداد دارای ۱۰تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
- (اِخ) قصبه ای است از دهستان لار بخش حومهٔ شهرستان شهرکرد. واقع در ۱۲هزار گزی شمال شهرکرد متصل به راه فرعی نجف آباد به شهرکرد. هوای آن معتدل و دارای ۵۲۰۰ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود.
- سامان (اِخ) دهی است از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در ۳۱ هزار گزی جنوب خاوری هرسم و ۱۳ هزارگزی شاه بداغ. هوای آن معتدل و دارای ۳۶۵ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. از محصولات آن غلات است.
- سامان (اِخ) محله ای است به اصفهان از آن محله است احمدبن علی صحاف. (معجم البلدان) (منتهی الارب). و در تقسیمات جغرافیایی امروز جزو چهار محال خاک بختیاری است و هنوز قریه ای آبادان است و عمان سامانی و دهقان سامانی …
- (اِخ) قریه ای از توابع بلخ. (معجم البلدان) (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص ۳۱۴).
- (اِخ) نام قصبه ای است به هرات. (دمشقی). قریه ای است بنواحی سمرقند. (معجم البلدان). رجوع به احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص ۳۱۳، ۳۱۴، ۳۱۵ شود.
- سامان (اِخ) دیهی بزرگ است در حوالی خرقانین. هوایش بسردی مایل است و آبش هم از آن کوه و با آب مزدقان پیوسته بساوه رود. حاصلش غله و انگور و اندکی میوه بود حقوق دیوانیش یک هزار و دویست دینار است.
- (اِخ) نام شخصی است که آل سامان که پادشاهان سامانیه اند به او منسوب اند. (برهان) (رشیدی). نام جد اعلی آل سامان که شهریاری داشته اند. (آنندراج). نام مردی که فرزندان پادشاهان بودند و ایشان را سامانیان گفتندی. (صحاح الفرس).
- سامان (اِ) پهلوی سامان، ارمنی سَهْمَن از شکل قدیمی پهلوی ساهمان؟ اشتقاق آن از ریشهٔ سانسکریت سد (به معنی اعتناکردن، نزول) قطعی نیست: بوقت دولت سامانیان و بلعمیان چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود.
در ادامه توضیح معنی یازدهم سامان نیز نوشته شده که:
- شهر و قصبه و بلاد.
- چنانکه سزد. چنانکه سزاوار است. بشایسته. که از این حیث مشابه اسم شایان و شایا هست.
- شانه و اندازه. (برهان). اندازه. (شرفنامهٔ منیری) (صحاح الفرس). اندازهٔ کار.
- آرام و سکون و قرار. (برهان) (رشیدی). آرام و راحت.
- قدرت و قوت
- نشانه گاه مرز و آن بلندیهای کنار زمین همواری است که در آن زراعت کرده باشند.
- میسر، چنانکه هر گاه گویند «سامان شد» مراد آن باشد که میسر شد و بفعل آمد.
- عاقبت. سرانجام.
- درخور. (شرفنامهٔ منیری). – بسامان تر؛ نیکو تر. بهتر. سامان در بوستان سعدی: چو برکندی از چنگ دشمن دیار رعیت بسامان تر از وی بدار.
- بسامان شدن؛ سر و سامان یافتن : معشوقه بسامان شد تا باد چنین بادا کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا. مولوی.
- نظم و ترتیب یافتن (امور)
اسم شبیه سامان و هماهنگ با نام سام و سامان
هم اسم سامان
اسامی پسرانه مشابه سامان و اسم پسر که به سامان بیاد:
سام، سامیار، آریا، آرسام، ارسلان، سلیمان، هرمان، شایان، آران، ماهان، ماکان، نیما، سالار و قسمت اسم پسر با س را ببینید.
اسم های دخترانه مشابه سامان و اسم دختر که به سامان بیاد:
یسنا، سارا، سارینا، پرنیان، سمیرا، سمیرامیس، مرسانا، مهسا، جانان، مینا، مهرسا، مهبان، سلنا، سنا و قسمت اسم دختر با س را ببینید.
طراحی اسم سامان به انگلیسی
اسمنوشته و عکس نوشته نام سامان Saman برای پروفایل. نوشتن اسم سامان به انگلیسی:
برخی سوالات همراهان نام فارسی درباره اسم سامان:
- ریشه اسم سامان در ثبت احوال: فارسی.
- معنی اسم سامانتا چیست؟ ارتباطی به اسم سامان ندارد و نامی لاتین و دخترانه است.
اسم سامان به خط میخی
اسم سامان به ژاپنی
سامان در ژاپنی به صورت サマン نوشته می شود.
نظرسنجی اسم سامان
اسم سامان قشنگه؟
به نظر شما اسم سامان قشنگه؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را درباره نام سامان بنویسید.
منابع
- وبلاگ نام فارسی، نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۱۰۵
- لغت نامه دهخدا: سامان.
- ویکی پدیا: سامان خدات.
دقيقا چقد معني اسم سامان شبيه ادمي كه من ميشناسم هست
صبور، خيلي صبور، ……..
نامی آرامش بخش است ♡
عالیییی بیست نامی اصیل برای ایرانی اصیل
اسم خیلی خوشگلیه اسم پسر منم سامان هست اتفاقا خیلی صبوره
پسرم، فرزند اولم که از ۱۶ سالگیم بدنیا آمد و الان ۲۱ساله است نامش سامان و خداییش آرام صبور بخدا همچین بچه ای نبوده ماشاالله یا هول و آله قوت اله بله و هو العلی العظیم خدا را شکر که بهترین پسر دنیا رو بهم دادی بتونی سپارمش
اسم بهترين آدم زندگي من كه عاشقشم
سامان من بسیار دوست داشتنی است
سامان صوقدی