اسم دختر با ک

نام دختر با ک

اسم دختر فارسی با حرف ک

خیلی از اسم های زیبای دخترانه ایرانی با حرف “ک” آغاز می شوند. البته نام های محبوب خارجی نیز در صفحه بعدی قرار گرفته اند. از اسم های زیبای دختر با ک می توان به اسم های کیمیا، کتایون و کمند اشاره کرد. در ادامه لیست کامل اسم دختر با ک قرار گرفته است.

Girl name with K

اسم دختر با ک
اسم دختر فارسی با ک

لیست کامل اسم دختر با حرف ک

اسامی دخترانه با ك به همراه معنی و توضیحات کامل

ردیف نام فارسی  معنی اسم
۱ کاشین   نام محلی در شمال ایلام.
۲ کامه  خواسته، آرزو، مراد، هدف، خواهش.
۳ کامیشا  خوشحال، سرزنده، خوش بیان، ترکیب مغلوب و تغییر یافته “شادکام”.
۴ کاناز   چوب ریشه خوشه خرما اسم ایرانی
۵ کانی   (اسم فارسی – کردی) چشمه آب، کنایه از تازگی و نشاط و طراوت است.
۶ کتایون   = کسایون، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، اسم یکی از دختران قیصر روم و نیز همسر گشتاسپ پادشاه کیانی.
۷ کرا   اسم همسر مولانا جلال الدین بلخی. اسم های دخترانه در اشعار مولانا را ببینید.
۸ کرانه   ساحل، گوشه، کنار، سو، جهت.
۹ کرشمه   ناز، غمزه، عشوه.
۱۰ کسایون   = کتایون، از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی.
۱۱ کشم   اسم دختر فرهاد پادشاه اشکانی.
۱۲ کشور   سرزمینی دارای مرزهای مشخص که از سایر سرزمین ها جدا شده است. معنی اسم کشورهای جهان را بدانید.
۱۳ کلاله   بخشی از گل که برای جذب دانه های گرده، نگه داشتن و رویاندن آنها و تولید میوه است، زلف، کاکل.
۱۴ کمانه  منسوب به کمان.
۱۵ کمند  دام، کنایه از گیسو. گیسو خود نام دخترانه است.
۱۶ کوشانه  مونث کوشان، دختر ساعی، بانوی تلاشگر.
۱۷ کوشک   کاخ، قصر، اسم دختر ایرج (پسر فریدون پادشاه پیشدادی).
۱۸ کوهینه   پونه. پودنه. قسمی گیاه معطر از احرار بُقول شبیه به نعناع در تداول امروزی. و در قدیم پودنه به معنی نعنع و نعناع، (دهار) و پودنه بستانی مستعمل بوده است. و این گیاه را که امروز پودنه میخوانیم در قدیم پودنه لب جوی و پودنهٔ جویباری (ذخیرهٔ خوارزمشاهی) و نعناع وحشی میگفتند.
۱۹ کهربا   نام صمغی سخت شده و زرد رنگ که خاصیت جاذبه دارد.
۲۰ کهسار   کوهسار، جایی که دارای کوههای متعدد است.
۲۱ کی آفرید   مرکب از کی (پادشاه) + آفرید (آفریده) = کسی که شاه آفریده شده.
۲۲ کی آفرین   آفریننده پادشاه.
۲۳ کی بانو   بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند.
۲۴ کی دخت   دختر پادشاه
۲۵ کیادخت   دختر پادشاه
۲۶ کیارا  اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات. که البته این معانی برای یک اسم کمی بعید به نظر می آید. توضیح بیشتر: معنی اسم کیارا.
۲۷ کیان بانو   ملکه.
۲۸ کیاندخت   دختری از نسل شاهان، شاهزاده.
۲۹ کیانه   منسوب به کیان، پادشاهی.
۳۰ کیمیا   اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون. بررسی کامل: اسم کیمیا.
۳۱ کیناز  به کسر کاف، موجب افتخار پادشاه، دختری که پادشاه نازکش اوست، بانویی که در بین بزرگان عزیز است.
۳۲ کیوان دخت   مرکب از کیوان (نام ستاره ای) + دخت (دختر).
۳۳ کیهان دخت   مرکب از کیهان (دنیا) + دخت (دختر). کیهان خود به تنهایی اسم پسرانه است.
۳۴ کیهانه   = کیهان، جهان هستی، دنیا، گیتی.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر ایرانی با ک

لینک بالا شامل نام های دختر (فرانسوی، لاتین، کردی، عربی و …) با حرف کاف است. همانطور که می دانید خیلی از اسم های مرسوم در ایران زمین همانند واژگان از سایر ریشه ها هستند. اسم های فارسی دختر با ک در جدول بالا ارائه شدند.

نظرسنجی اسم دختر با ك

به نظر شما زیباترین اسامی دخترانه با حرف ک کدام نام ها هستند؟ در قسمت نظرات بنویسید.

اسم دختر با ف

اسم دختر با ف

لیست نام دختر ایرانی با حرف ف

شامل اسم های دختر ایرانی زیبا (اسم های مذهبی عربی و …) با ف

اسم دخترانه با ف
نام دختر با ف
ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم
۱ فائحه عربی فایحه.
۲ فائزه عربی فایزه، رستگار، نایل.
۳ فائضه عربی فایضه، فيض رسان، فايده بخش، سودمند.
۴ فائقه عربی فایقه، آنکه به هدفش فائق آمده.
۵ فاتیما عربی فاطیما، نام شهری است در اروپا که به اعتقاد برخی مسلمانان حضرت فاطمه در آنجا ظاهر شده است. برای اطلاعات بیشتر اینجا را ببینید: اسم فاطیما.
۶ فاخته عربی پرنده ای از خانواده کبوتر، کوکو.
۷ فارهه عربی دختر زیبا و با نمک.
۸ فاطمه عربی زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر (ص). بررسی کاملتر: اسم فاطمه.
۹ فاطیما عربی = فاتیما.
۱۰ فایحه عربی مؤنث فایح.
۱۱ فایزه عربی = فائزه، مؤنث فائز، نایل، رستگار.
۱۲ فایضه عربی مؤنث فائض.
۱۳ فایقه عربی مؤنث فائق.
۱۴ فتانه عربی بسیار زیبا و دل فریب.
۱۵ فتنه عربی شورش، طغیان، آشوب، همچنین به معنای مفتون، عاشق و دلداده.
۱۶ فخرآفاق عربی باعث سرافرازی آسمان.
۱۷ فخرالزمان عربی شخص برجسته، آنکه مایه مباهات عصر و زمان خود است.
۱۸ فخرالسادات عربی سبب سربلندی سادات، مایه افتخار خانم ها.
۱۹ فخرالملوک نام عربی مایه سربلندی و افتخار پادشاهان.
۲۰ فخرالنسا اسم عربی سبب سربلندی زنان. ترکیب فخر (مایه افتخار) و نسا به معنی زن.
۲۱ فخرایران عربی، فارسی فخر (عربی) + ایران (فارسی) مایه سربلندی ایران.
۲۲ فخرجهان عربی، فارسی فخر (عربی) + جهان (فارسی)، سبب سربلندی و افتخار دنیا، نام همسر فتحعلی شاه قاجار.
۲۳ فخرگل عربی، فارسی فخر (عربی) + گل (فارسی) مایه نازش گل.
۲۴ فخری عربی، فارسی فخر (عربی) + ی (فارسی) منسوب به فخر، منسوب به افتخار.
۲۵ فخیمه عربی مؤنث فخیم.
۲۶ فراهت عربی شأن، شکوهمندی و زیبایی، شوکت.
۲۷ فرح اسم عربی شادمانی، سرور.
۲۸ فرح انگیز عربی، فارسی فرح (عربی) + انگیز (فارسی) شادی بخش، مفرح اسم اصیل ایرانی
۲۹ فرح بانو عربی، فارسی فرح (عربی) + بانو (فارسی) بانوی شادمان.
۳۰ فرح بخش عربی، فارسی فرح (عربی) + بخش (فارسی) شادی بخش.
۳۱ فرح دخت عربی، فارسی فرح (عربی) + دخت (فارسی) دختر شادمان.
۳۲ فرح نوش فارسی، عربی فرح (عربی) + نوش (فارسی) شادنوش، خوشگذران.
۳۳ فرحانه اسم عربی مؤنث فرحان. فرحان و فرهان اسم پسرانه هستند، با معانی متفاوت.
۳۴ فرحتاج عربی، فارسی فرح (عربی) + تاج (فارسی) مرکب از فرح (شادمانی) + تاج.
۳۵ فرحناز عربی، فارسی فرح (عربی) + ناز (فارسی) صاحب شادی و ناز.
۳۶ فرخ لقا فارسی، عربی فرخ (فارسی) + لقا (عربی)، خوش صورت، زیبارو، نام زنی در کتاب امیرارسلان.
۳۷ فرسیما فارسی، عربی فر (فارسی) به معنای شکوه + سیما (عربی) : آنکه صورتی باشکوه دارد.
۳۸ فرمیسک کردی اشک چشم.
۳۹ فرهت اسم عربی فراهت صورت دیگری از فراهت.
۴۰ فرهناز فارسی، اوستایی
– پهلوی
مرکب از فره (شکوه و بزرگی) + ناز= بانوی بزرگمنش و نازنین.
۴۱ فریده نام عربی مؤنث فرید.
۴۲ فریضه عربی عمل واجب، امر واجب.
۴۳ فصیحه عربی مؤنث فصیح.
۴۴ فضه عربی نقره سیم.
۴۵ فضیلت عربی برتری در دانش، هنر و اخلاق، ارزش و اهمیت، شرف.
۴۶ فلامک اسم دختر هلندی نوعی الماس.
۴۷ فلک تاج فارسی، عربی فلک (عربی) + تاج (فارسی) مرکب از فلک (آسمان) + تاج.
۴۸ فلک وش فارسی، عربی فلک (عربی) + وش (فارسی) مانند آسمان بلند و رفیع.
۴۹ فلکناز فارسی، عربی فلک (عربی) + ناز (فارسی)، آن که موجب نازش آسمان است، بسیارزیبا، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۵۰ فلور اسم فرانسوی گل.
۵۱ فلورا لاتین فلوریا، در رم باستان، الهه گل ها و بارآوری. فلورا در اساطیر رومی، فلورا الهه یا ایزدبانوی گل‌ها و همچنین ایزدبانوی فصل بهار بود.
۵۲ فلوریا لاتین = فلورا.
۵۳ فوزیه عربی رستگار.
۵۴ فهیمه عربی مؤنث فهیم، زن دانا و با شعور.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

نام دختر فارسی با ف

شامل اسم های پارسی اصیل ایرانی با حرف ف

نام دختر با ف
اسم های دخترانه به ف

منابع

  1. وبلاگ نام فارسی، نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۲۹
  2. ویکی پدیا فارسی: فاخته.
  3. ویکی پدیا: فلورا.

زیباترین اسم ها با حرف ف به نظر شما کدام اسم ها هستند؟

در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

Girl name with F

نام دختر با ف

اسم دختر فارسی با حرف ف

شامل اسم های دخترانه اصیل فارسی با حرف ف

اسم دختر با ف
اسم دخترانه با ف

اسم دخترانه فارسی با ف

برای دوستانی که به دنبال اسم با ف برای فرزند دختر خود هستند. اسم های پارسی زیبایی از حرف ف وجود دارند که می توانند برای انتخاب اسم دختر استفاده شوند. در زیر فهرست نام های فارسی دخترانه با ف با معنی قرار گرفته اند و در صفحه بعدی نام های دخترانه با ف با ریشه های دیگر لیست شده اند.

ردیف اسم فارسی  معنی نام
۱ فاتن   فتنه انگیز، آنکه آشوب بپا می کند.
۲ فارا   نام کوهی است که در غرب فلات ایران واقع شده است.
۳ فاسیروس   نام دختر اردشیر دراز دست پادشاه هخامنشی.
۴ فام گل   به رنگ گل.
۵ فانیذ   قند، شکر.
۶ فایدیم   به معنای گل نیلوفر است، نام همسر کبوجیه پادشاه هخامنشی.
۷ فرآذر   شکوه آتش.
۸ فراچهر   مرکب از فرا (بالاتر) + چهر (صورت) = آنکه صورتی زیباتر از دیگران دارد.
۹ فرارنگ   فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین.
۱۰ فرازنده   بالابرنده و افرازنده.
۱۱ فرانک   پروانه، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین. از نام های کتاب شاهنامه.
۱۲ فرانه   فرانک.
۱۳ فربو   مرکب از فر (شکوه) + بو = بو و عطر شکوه و منزلت.
۱۴ فرپرک   شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می نامند.
۱۵ فرتوک   پرستو.
۱۶ فرجهان   شکوه دنیا.
۱۷ فرخ بانو   بانوی بزرگوار و فرخنده
۱۸ فرخ بخش   بخشنده بزرگوار، نام یکی از بهدینان یزد که در سال هشتاد و هشت یزگردی می زیسته است.
۱۹ فرخ تاج   فرخ (فارسی) + تاج (فارسی) مرکب از فرخ (مبارک) + تاج.
۲۰ فرخ چهر   دارای چهره فرخنده و مبارک.
۲۱ فرخ ماه   ماه خجسته و مبارک.
۲۲ فرخ ناز   مرکب از فرخ (مبارک) + ناز (غمزه).
۲۳ فرخروز   نام یکی از الحان باربد.
۲۴ فرخنده   مبارک، میمون، خجسته، آنکه یا آنچه وجودش سبب شاده و آرامش است.
۲۵ فرخنده چهر   دارای چهره مبارک و خجسته.
۲۶ فردخت   مرکب از فر (شکوه) + دخت (دختر).
۲۷ فردوس   معرب از فارسی، پردیس بهشت. یعنی صورت عربی “پردیس” است. پس فردوس واژه ای عربی محسوب می شود.
۲۸ فردیس   پردیس = بهشت.
۲۹ فرزان دخت   دختر فرزانه و دانا.
۳۰ فرزانه   خردمند، دانا.
۳۱ فرستو   پرستو.
۳۲ فرشته   موجودی آسمانی، عاقل و برتر از انسان، مَلک.
۳۳ فرشیده   فر+ شیده = نور آفتاب، شکوه آفتاب
۳۴ فرغانه   نام شهری در ترکستان قدیم
۳۵ فرگل   دارای شکوه و زیبایی گل
۳۶ فرمهر   کسی که شکوه و عظمتی چون خورشید دارد.  اسم دختر
۳۷ فرناز   دارای ناز و غمزه، زیبا و باشکوه.
۳۸ فرنگار   دارای نقش و نگار، با شکوه و زیبا.
۳۹ فرنگیز   فرنگیس.
۴۰ فرنگیس   از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی.
۴۱ فرنواز   مرکب از فر (شکوه) + نواز (ریشه نواختن).
۴۲ فرنوشا   شکوه و عظمت ابدی.
۴۳ فرنیا   اصیل، دارنده اصل و نسب.
۴۴ فرنیان   پرنیان، ابریشم و حریر، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست.
۴۵ فروردین   نام ماه اول از سال شمسی، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم.
۴۶ فروز   تابش و روشنی و فروغ.
۴۷ فروزا   تابان، درخشان.
۴۸ فروزاتون   فروز (فارسی) + خاتون (فارسی) بانوی روشنایی
۴۹ فروزان   شعله ور، روشن، مشتعل، درخشنده.
۵۰ فروزجهان   روشنایی جهان.
۵۱ فروزنده   روشن، تابان، روشن کننده، افروزنده.
۵۲ فروزینه   آتش زنه، چخماق.
۵۳ فروشنک   نام نتیجه ایرج پسر فرویدن پادشاه پیشدادی.
۵۴ فروغ   روشنی که از آتش، پرتو، خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد، شعله آتش.
۵۵ فروغ بانو   بانوی روشنایی.
۵۶ فروغ دخت   دختر روشنایی.
۵۷ فروهنده   نیکوسیرت و خوبروی، نام فرشته ای است.
۵۸ فره وش   مرکب از فره (شکوه) + وش (پسوند شباهت)، شکوهمند.
۵۹ فرهور   دارای شکوه و جلالی چون خورشید.
۶۰ فریار   دارنده شکوه و جلال.
۶۱ فریال   دارای اندام و هیکل باشکوه، قوی و باشکوه، مرکب از فر (شکوه) + یال (گردن، بالای بازو). بررسی کامل: اسم فریال.
۶۲ فریانه   نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی.
۶۳ فریبا   بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند.
۶۴ فریدخت   دختر زیبا و محبوب نام های اصیل پارسی
۶۵ فریر   گیاهی خوشبو.
۶۶ فریرخ   زیبارخ.
۶۷ فریرو   دارای چهره زیبا و با شکوه.
۶۸ فریسا   پریسا، زیبا چون پری. بررسی کامل: اسم پریسا.
۶۹ فریشا   = فریسا = پریسا، دختری که چون پری زیباست.
۷۰ فریما   زیبا و دوست داشتنی.
۷۱ فوژان   بانگ بزرگ، فریاد عظیم.
۷۲ فولاد   پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد.
۷۳ فیروزخاتون   بانوی پیروز.
۷۴ فیروزه   پیروزه، نام سنگی قیمتی که به رنگ آبی یا سبز می باشد.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر ایرانی با ف

نظرسنجی اسم  دختر با ف

به نظر شما زیباترین اسم های دخترانه فارسی با ف کدام نام ها هستند؟ در قسمت نظرات بنویسید.

Girl names with Sh

اسم دختر با ش

نام دختر ایرانی با حرف شین

شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (عربی، سنسکریت، گیلکی و …) با حرف ش

اسم دخترانه با شین
نام دختر با ش
ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم
۱ شاخ نبات فارسی، عربی ترکیب شاخ (فارسی) + نبات (عربی)، شاخ شکر، نام افسانه ای معشوقه حافظ شیرازی شاعر گرانقدر ایرانی.
۲ شالیزار گیلکی برنجزار، کشتزار برنج.
۳ شامیرام آشوری نامش بلند باد.
۴ شاه صنم فارسی، ترکی شاه (فارسی) + صنم (عربی)، شاه زیبارویان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار.
۵ شاه نبات فارسی، عربی شاه (فارسی) + نبات (عربی): نام همسر فتحعلی شاه قاجار.
۶ شایلی ترکی اسم دختر ترکی به معنی بی همتا.
۷ شراره عربی جرقه، درخشش، روشنی.
۸ شرافت عربی بزرگ منشی، ارزشمندی، بزرگی.
۹ شریفه عربی مؤنث شریف، عالی، ارجمند، ارزشمند.
۱۰ شعری عربی نام ستاره ای است.
۱۱ شعله عربی زبانه و درخشش آتش، فروغ، روشنی.
۱۲ شفیعه عربی مؤنث شفیع، شفاعت کننده.
۱۳ شفیقه اسم عربی مؤنث شفیق، مهربان.
۱۴ شقاقل یونانی گیاهی پایا با برگ های معطر و ریشه های ضخیم و خوراکی.
۱۵ شقایق اسم عربی گل سرخ رنگ با چهار گلبرگ که در قاعده گلبرگ هایش لکه سیاهی هست.
۱۶ شکر سنسکریت ماده بلوری شیرین و سفید رنگ، زیبارو، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظومه خسرو و شیرین.
۱۷ شکرانه فارسی، عربی شکر (عربی) + انه (فارسی) شکرگزاری، سپاسگزاری.
۱۸ شکربانو سنسکریت، عربی (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + بانو (فارسی) بانوی شیرین و زیبا.
۱۹ شکردخت سنسکریت،
فارسی
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + دخت (فارسی) دختر شیرین.
۲۰ شکرناز سنسکریت،
فارسی
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر.
۲۱ شکرین سنسکریت،
فارسی
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) = هر چیز شیرین.
۲۲ شکیلا فارسی، عربی شکیل (عربی) + ا (فارسی) دارای شکل زیبا، دختر زیباروی.
۲۳ شلاله اسم ترکی آبشار.
۲۴ شمایل نام عربی فضایل اخلاقی نیکو، خوبی ها و خصلت های نیکو و پسندیده، محاسن، شکل و صورت.
۲۵ شمس الملوک عربی خورشید شاهان، نام یکی از پادشاهان ایلک خانی ترکستان.
۲۶ شمس ایران عربی، فارسی شمس (عربی) + ایران (فارسی) خورشید ایران.
۲۷ شمسا عربی، فارسی شمس (عربی) + ا (فارسی)، منسوب یه خورشید.
۲۸ شمسی عربی، فارسی شمس (عربی) + ی (فارسی) مرکب از شمس (خورشید) + یای نسبت فارسی.
۲۹ شمیس عربی مصغر شمس.
۳۰ شمیسه عربی مؤنث شمیس، مصغر شمس.
۳۱ شمیلا عربی، فارسی شمیل (عربی) + ا (فارسی)، منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال.
۳۲ شمیم عربی بوی خوش.
۳۳ شمیمه عربی واحد شمیم، یک بوی خوش.
۳۴ شمیمه آشوری بوی خوش.
۳۵ شوانه نام کردی گله بان، چوپان. شوان نیز معادل شبان است و نام پسر به معنی چوپان.
۳۶ شهره عربی مشهور، نامدار و نامور.
۳۷ شهلا اسم عربی دارای رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، رنگ میشی، زیبا و فریبنده (چشم)، نوعی نرگس که حلقه وسط آن سرخ یا بنفش است.
۳۸ شیدا آرامی عاشق، دلداده، شیفته.
۳۹ شیرات آشوری آواز، ترانه.
۴۰ شیلا اسم هندی از نام های متداول هندی نام فارسی
۴۱ شیلان کوردی و مغولی شیلان در زبان کردی به معنی گل نسترن کوهی است و در مغولی به معنی مهمانی، سور.
۴۲ شیما عربی زنی که روی چانه اش خال دارد، نام دختر حلیمه سعدیه دایه پیامبر (ص)، زن زیبای عرب. بررسی کامل: اسم شیما.
۴۳ شایلین اسم ترکی بی همتا. بررسی کاملتر: اسم شایلین.
۴۴ شینا اسم کردی قدرتمند. شینا در برخی منابع معادل شنا و آب ورزی، شیناب، شناوری و هم چنین سعی و كوشش و جِد و جَهد نیز آمده است.
۴۵ شرمیلا سنسکریت، هندی محافظت، نوعی گل (به فتح ش). متاسفانه در حال حاضر از اسم های مورد تایید ثبت احوال کشور نیست.
۴۶ شارمین سنسکریت خجسته فرخنده.
۴۷ شارمینا سنسکریت،
فارسی
خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی).
۴۸ شانا اسم کردی باد ملایم
۴۹ شاران اسم ترکی گردنبند مروارید. البته اسم شاران در فارسی و در برخی منابع این چنین معنی شده است: شاران = شار + ان. شار = شهر + ان (پسوند مکان). پس شاران یعنی شهرستان. همچنین نام جایی که کراسوس (kerāsus) از اشکانیان شکست خود. شاران مرکز استان پَکتیا در شرق افغانستان. علاوه بر این شاران نام روستایی در شهرستان کرمانشاه نیز هست.
۵۰ شمه عربی بوی خوش.
۵۱ شامان هندی اندازه و پیمانه، نام دهی در شهر دامغان.
۵۲ شلیر کردی به فتح شین، شلیل، میوه ای خوشبو، گوارا و آبدار شبیه شفتآلو و هلو.
۵۳ شمیسا اوستایی، پهلوی شمسا، خورشید، نور و روشنایی در زند و پازند.
۵۴ شاین کردی بر وزن فاعل، شاهدانه. شاینا هم اسم دخترانه است.
۵۵ شیلر کردی ناحیه ای مرزی در شمال شرقی عراق در مجاورت استان کردستان ایران.
۵۶ شهیره عربی بانوی مشهور، دختر نامدار، معروف.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر با ش

شامل اسم های دخترانه فارسی با حرف شین. برای دوستانی که به دنبال اسم پارسی دختر با ش هستند.

اسم دخترانه با ش
اسم دختر ایرانی با ش

زیباترین اسم های دختر با حرف ش به نظر شما کدام اسم ها هستند؟

در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

Girl name with Sh

نام دختر با ش

اسم دختر فارسی با ش

شامل اسم های زیبای دخترانه فارسی با حرف ش

لیست کامل اسم دختر فارسی با حرف شین. اسامی ایرانی دخترانه با ش که ریشه پارسی دارند. از اسم های پر کاربرد در دهه ۶۰ و ۷۰ مثل شیوا، شبنم، شهرزاد، شیما و شیدا گرفته تا اسم های به اصطلاح جدیدتر. که البته شیما ریشه عربی دارد و در صفحه بعدی اسامی با ش قرار دارد. به نظر شما کدام اسم با ش زیباترین اسم دختر با حرف شین است؟

اسم دختر با ش
اسم دخترانه با حرف شین

Girl name with Sh

ردیف اسم فارسی  معنی نام
۱ شاپرک   نوعی پروانه بزرگ که معمولا در شب پرواز می کند.
۲ شاپری   شاه پری.
۳ شاخ شمشاد   کنایه از قد بلند و رعنا.
۴ شاخسار   محل انبوهی شاخه های درخت  نام زیبای دخترانه
۵ شادآفرید   شاد آفریده شد، آفریده شاد.
۶ شاداب   با طراوت، تازه، شاد.
۷ شادان بانو   بانوی شاد. شادان به تنهایی نیز به عنوان اسم دختر مورد تایید ثبت احوال ایران است.
۸ شادانه   شاهدانه. معنی شاد و همراه با شادی و شادمان نیز می دهد.
۹ شادبانو   بانوی شاد.
۱۰ شادبهر   آن که از شادی بهره دارد، شاد، خوشحال.
۱۱ شادپری   پری شاد.
۱۲ شادخاتون  بانوی شاد.
۱۳ شاددخت   دختر شاد.
۱۴ شادرخ   کسی که چهره ای شاد و متبسم دارد، خنده رو.
۱۵ شادرو   شادرخ، آنکه سیمای شاد دارد.
۱۶ شادروز   نیکروز، خوشبخت.
۱۷ شادفر   آن که دارای شکوه و شادی است. ترکیب شاد + فر.
۱۸ شادک   نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
۱۹ شادکامه   کامروا، خوشحال، شادمان
۲۰ شادگل   آن که چون گل شاداب است.
۲۱ شادگون   شاد و خوشحال.
۲۲ شادلین   مرکب از شاد + لین، نرمی و ملایمت، آرام و خوش چهره، شاد روی نرمخو.
۲۳ شادمانه   خشنود، شاد.
۲۴ شادناز   مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور.
۲۵ شادنوش   نوشنده شادی، شاد و خوشحال.
۲۶ شادور   شادمان، خوشحال. معادل شاد آور هم هست. یعنی آورنده شادی. به عنوان نام خانوادگی نیز کاربرد دارد و زیباست.
۲۷ شادی   خوشحال، شادمانی.
۲۸ شادیا  بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی.
۲۹ شادیان  از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور. در حال حاضر در ثبت احوال ایران به عنوان اسم پسر مورد تایید است. شادیان (شادیانه) یعنی از روی شادی. آهنگ و نوای شادی آور.
۳۰ شادیانه  = شادیان، از سر شادی و خوشی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور.
۳۱ شارک   سار (پرنده).
۳۲ شارمینا  خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی). شاید بهتر باشد بگوییم این نام یک اسم هندی و سانسریت است تا نامی فارسی.
۳۳ شاریس  نام یکی از توابع قزوین.
۳۴ شارین  متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت)، نام دهی در قزوین.
۳۵ شارینا  معادل شارین است. شارین + الف تانیث. متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت) + الف تانیث.
۳۶ شاسپرم  ریحان
۳۷ شانو   نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر خیابانی.
۳۸ شاه آذر   شاه آتش
۳۹ شاه آفرید   آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی.
۴۰ NameFarsi.com
۴۱ شاه بانگ   گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر.
۴۲ شاه پرک   شاپرک.
۴۳ شاه پرند   نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی.
۴۴ شاه پری   شاه پریان، عنبر.
۴۵ شاه پسند   گیاهی کاشتنی و زینتی که گل های رنگارنگ چتری دارد.
۴۶ شاه پونه   نام نوه یزدگرد پادشاه ساسانی.
۴۷ شاه جهان   مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند (تیموریان)، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری.
۴۸ شاه خاتون  بانوی پادشاه،نام دختر قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی.
۴۹ شاه فرید   شاه آفرید
۵۰ شاه ناز   نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
۵۱ شاهبانو   ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی
۵۲ شاهجان   عنوان مرو که از شهرهای قدیم خراسان بوده است.
۵۳ شاهدانه   نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند.
۵۴ شاهدخت   شاه دختر، دختر شاه.
۵۵ شاهفرند   شاه پرند.
۵۶ شایا  شایان.
۵۷ شایان دخت   دختر شایسته.
۵۸ شایسته   سزاوار، لایق و درخور.
۵۹ شب آرا   آراینده شب.
۶۰ شب افروز   ماه، زیباروی، درخشنده.
۶۱ شب بو   گلی معطر و زینتی در رنگ های متفاوت.
۶۲ شب پره   پروانه، خفاش.
۶۳ شب دخت   دختر شب.
۶۴ شب ناز   زیبایی شب، ناز شب.
۶۵ شباهنگ   مرغ سحر، بلبل، ستاره ای که پیش از صبح طلوع می کند. علاوه بر این شباهنگ معادل شب آهنگاست و در قدیم، در نجوم شِعرای یمانی، ستاره‌ بامدادی، ستاره‌ سهیل را نیز می گفتند. نام پرنده‌ای (بلبل)، شب آهنگ كننده، مرغ سحر، مرغ سحرخوان.
۶۶ شبدیس   مانند شب.
۶۷ شبگون   به رنگ شب، شبرنگ.
۶۸ شبنم   قطره ای که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند، ژاله.
۶۹ شرمین   با شرم، با حیا، محجوب.
۷۰ شرمین دخت   دختر باحیا و محجوب.
۷۱ شرمینه   شرمین.
۷۲ شروانه   نام دایه مه پری در داستان سمک عیار نام های اصیل فارسی
۷۳ شری  منطقه‌ای در همدان.
۷۴ شرین   در گویش سمنان شیرین.
۷۵ شکال   در گویش مازندران آهو.
۷۶ شکرناز  (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر.
۷۷ شکرین  (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین.
۷۸ شکفته   باز شده، شاداب، خندان، تازه.
۷۹ شکوفا   شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته.
۸۰ شکوفه   گل درخشان میوه دار.
۸۱ شکوه   شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار.
۸۲ شکوه دخت   دختر باوقار.
۸۳ شکوه ناز   آن که دارای شکوه و زیبایی است.
۸۴ شکوهنده   با شکوه، دارنده شکوه و جلال.
۸۵ شکوهه   جمال، زیبایی.
۸۶ شکیبا   صبور و بردبار.
۸۷ شکیبه   معادل شکیب و شکیبا، بردبار و صبور.
۸۸ شکیلا   (فارسی ، عربی) شکیل (عربی) + ا (فارسی) دارای شکل زیبا.
۸۹ شمشاد   درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت
۹۰ شمیرا   نام عمه شیرین در منظومه خسروشیرین  اسم دخترانه
۹۱ شمیلا   (فارسی، عربی) شمیل (عربی) + ا (فارسی)، منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال.
۹۲ شناز   شیناز، لطیف و نازنین، مرکب از شی (شبنم) + ناز.
۹۳ شناسا   آگاه و مطلع.
۹۴ شنبلید   نام گلی است، از شخصیت های شاهنامه، نام کوچکترین دختر برزین، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی.
۹۵ شوخ شنگ   نام دختری در رمان تبریز مه آلود.
۹۶ شورآفرین   ایجاد کننده هیجان و شوق.
۹۷ شورانگیز   هیجان انگیز.
۹۸ شوشا   نام قدیم شوش.
۹۹ شوق انگیز   شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می شود، اشتیاق آور.
۱۰۰ شوکا   در گویش مازندرانی: آهو. اسم دختر شمالی است.
۱۰۱ شه گل   شاهگل.
۱۰۲ شهبانو   شاه بانو ملکه، همسر شاه.
۱۰۳ شهپر   شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، شهبال.
۱۰۴ شهدخت   شاهدخت.
۱۰۵ شهددخت   شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین.
۱۰۶ شهدیس   درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است، شاهزاده خانم.
۱۰۷ شهرآرا   آراینده شهر، کسی که زیباییش شهره شهر است.
۱۰۸ شهراز   راز بزرگ، راز شکوهمند.
۱۰۹ شهربانو   ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر امام حسین.
۱۱۰ شهرزاد   زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است.
۱۱۱ شهرگل   گل شهر.
۱۱۲ شهرناز   از شخصیت های شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی.
۱۱۳ شهرو   نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی.
۱۱۴ شهرویه   نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۱۱۵ شهزاد شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه. لقب فرزندان پادشاه.
۱۱۶ شهناز موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی  انتخاب اسم
۱۱۷ شهنواز   مورد نوازش شاه قرار گرفته
۱۱۸ شهین   مرکب از شه (شاه) + ین (پسوند نسبت)
۱۱۹ شیبا   شیوا، پریشان، آشفته
۱۲۰ شیدخت   دختر خورشید
۱۲۱ شیدر   آن که چهره ای زیبا و درشان دارد.
۱۲۲ شیدرخ  خورشید رخ، زیبا رو، بانویی که چهره اش چون خوشید درخشان است.
۱۲۳ شیده   روشنایی، خورشید، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی.
۱۲۴ شیرزن   زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
۱۲۵ شیرین   مطبوع، دلنشین، عزیز، زیبا، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی. از اسامی دختر شاهنامه ای محسوب می شود.
۱۲۶ شیرین بانو   بانوی زیبا و دلنشین.
۱۲۷ شیرین جهان   مرکب از شیرین (مطبوع، دلنشین) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار.
۱۲۸ شیرین دخت   دختر زیبا.
۱۲۹ شیرین گل   گل زیبا.
۱۳۰ شیفته   عاشق، دیوانه، مجذوب، مجنون.
۱۳۱ شیلان  چیلان، عناب. باید اشاره کنیم که شیلان در زبان کردی نیز نام دختر است و معادل گل نسترن کوهی می باشد.
۱۳۲ شینا  شناوری، سعی و کوشش و تلاش.
۱۳۳ شیناب  شینا، شناوری، سعی و کوشش.
۱۳۴ شیناز  شناز، لطیف و نازنین، مرکب از شی (شبنم) + ناز.
۱۳۵ شیوا   فصیح، بلیغ، رسا.
۱۳۶ شیوه   روش، قاعده، حالت، وضع، طریقه.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر ایرانی با ش

شامل اسم های کردی، ترکی، لری، اوستایی، شمالی و … با حرف ش

زیباترین اسم ها با حرف شین به نظر شما کدام اسم ها هستند؟
در قسمت نظرات دیدگاه خود را بنویسید.

Girl names with S

اسم دختر با س

نام دختر ایرانی با حرف سین

شامل اسم های زیبای دختر ایرانی با حرف س

اسم دختر ایرانی با س

اسم دخترانه با سین که شامل نام های دخترانه عربی، ترکی، کردی و … با حرف س است. بیشتر این نام ها اسامی مذهبی دختر (عربی) هستند. در مجموع اسم های دختر با س همیشه از نام های محبوب پدر مادر ها برای انتخاب اسم دختر خود بوده و هست. این نام ها از تنوع زیادی برخوردار هستند و بسیاری از اسم های ترکی دختر خیلی محبوب در ایران و حتی بین فارسی زبانان است. اسم هایی مثل سوین، سلین و سلنا نمونه هایی از اسم های ترکی زیبا و بسیار محبوب در ایران هستند.

اسامی دخترانه با س
نام دختر با س اسم به سین
ردیف نام ایرانی ریشه اسم معنی نام
۱ سابرینا آشوری مژده، بشارت، پیام خوش.
۲ ساجده عربی مؤنث ساجد، سجده کننده، عابد.
۳ ساحر عربی سحرکننده، افسونگر، جادوگر.
۴ ساحره عربی = ساحر.
۵ ساحل عربی زمینی که در کنار دریا یا دریاچه واقع شده است.
۶ سارا عبری معنی اسم سارا را ببینید. شاهزاده خانم، نام همسر حضرت ابراهیم (ع) و مادر اسحاق (ع)، از محبوب ترین نام های دنیا.
۷ سارال اسم کردی نام روستایی در نزدیکی سنندج است که امروزه بخش نامیده می شود: سارال.
۸ سارالماز نام ترکی ناپژمردنی، بدون خزان. مشابه اسم سولماز که در ادامه قرار دارد.
۹ سارای اسم ترکی ماه زرد، مرکب از ساره (زرد) + آی (ماه)، ماه شب چهارده. اسم ترکی دخترانه.
۱۰ ساره عبری سارا.
۱۱ ساریسا کردی کوشا.
۱۲ ساطعه عربی مؤنث ساطع.
۱۳ ساعده عربی مؤنث ساعد، کمک کننده، مددکار.
۱۴ ساغر ترکی جام شراب.
۱۵ ساقی عربی آن که شراب در پیاله می ریزد و به دیگری می دهد.
۱۶ سالسا لاتین تند و تیز، نوعی سس و هم چنین رقص اسپانیایی. Salsa.
۱۷ سالمه عربی مؤنث سالم، فاقد بیماری، بدون عیب یا خرابی.
۱۸ سالومه عبری صلح و آرامش، صفا و دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی (ع) و همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ.
۱۹ سالویا لاتین نام گلی است.
۲۰ سامره اسم عربی مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است.
۲۱ سامیرا عربی سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، نام محلی در نزدیکی مکه، وسیله ای که با آن حجامت می کنند. اگر معادل سمیرا باشد، معنی داستان سرا و قصه گو نیز دارد.
۲۲ سامینه کردی ماهر. سامین نیز اسم پسرانه است.
۲۳ سامیه عربی مؤنث سامی، زن بلند قد، کسی که عازم شکار است.
۲۴ سان آی فارسی، ترکی زیبا و درخشان ماننده ماه نام ایرانی
۲۵ ساناز ترکی نوعی گل، نادر، کمیاب.
۲۶ سانای ترکی مهنام، بلند آوازه و گرامی، بی قرار.
۲۷ سانلی ترکی معروف، نامدار. اسم آدلی نیز در ترکی به همین معناست.
۲۸ ساورینا آشوری امید
۲۹ ساهره عربی مؤنث ساهر، چشمه روان.
۳۰ سایا ترکی، فارسی در ترکی یک رنگ و بی ریا و در فارسی به معنای ساینده است.
۳۱ سایان فارسی، کردی منسوب به سایه، رشته کوهی در آسیای مرکزی، نام روستایی در نزدیکی همدان (روستای سایان)
۳۲ سایره عربی ستاره گردنده، سیاره
۳۳ سایمان ترکی و کردی سایمان در کردی به معنی مانند سایه و در ترکی به معنی “خوان بزرگ محاسب” است. دقت شود که در حال حاضر ثبت احوال اسم سایمان را به عنوان اسم پسر می پذیرد. توضیح بیشتر نام سایمان: سای = سایه + ان (پسوند نسبت)، ۱- منسوب به سایه، مثل سایه؛ ۲- نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، بیشتر در سیبری جنوبی که شامل سایان خاوری و سایان باختری است.
۳۴ سبزه قبا فارسی، عربی سبزه (فارسی) + قبا (عربی) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز
۳۵ ستیا اوستایی، پهلوی جهان هستی دنیا روزگار، بانوی نجیب و بلندمرتبه، لقب حضرت معصومه، کلمه “گیتی” در فارسی معاصر تغییر یافته همین اسم است.
۳۶ ستیلا عربی از القاب حضرت مریم سلام الله علیها و نام دختر امام موسی کاظم.
۳۷ سحر عربی زمان قبل از سپیده دم، صبح.
۳۸ سحرناز فارسی، عربی اسم از تر کیب: سحر (عربی) + ناز (فارسی): سحر (زمان قبل از سپیده دم) + ناز (زیبا).
۳۹ سحرنوش فارسی، عربی سحر (عربی) + نوش (فارسی)، دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده.
۴۰ سدا ارمنی نام قهرمان یکی از داستان های ارمنی. اسم دخترونه
۴۱ سدن اسم عربی به فتح سین و کسر دال، پارچه ای که روی کعبه می کشند، خدمتکار کعبه.
۴۲ سدنا فارسی، عربی سجده کننده بر خانه خدا، مرکب از سدن (عربی) به معنای سجده کردن به کعبه + الف فاعلی (فارسی). در برخی از منابع این الف انتهایی به عنوان “الف اسم ساز” ذکر شده است. ضمنا معنی خدمت کردن کعبه نیز برای این اسم آمد. بررسی کاملتر: اسم سدنا.
۴۳ سرور عربی شادمانی، خوشحالی. معادل اسم شادی در فارسی.
۴۴ سروشا فارسی، اوستایی
، پهلوی
سروش + الف تانیث. در اوستا سروش به معنی اطاعت و فرمانبرداری امر خداوند و نام فرشته ای است که مظهر تسلیم و رضا در مقابل اهورا است.
۴۵ سریر عربی تخت پادشاهی، اورنگ. عرش.
۴۶ سعیده عربی مؤنث سعید، مبارک، خوشبخت، خجسته، سعادتمند.
۴۷ سکینه عربی آرامش، آهستگی، نام دختر امام حسین (ع).
۴۸ سلاله عربی فرزند، نسل.
۴۹ سلدا ترکی کوهستان.
۵۰ سلطنت عربی پادشاهی، فرمانروایی.
۵۱ سلما عربی نام زنان عرب. Selma. نام درختی است. در عربی مؤنث سِلم به معنی صلح، آشتی و زنِ صلح طلب است.
۵۲ سلماز ترکی سولماز ( پایین تر معنی اسم سولماز را بخوانید).
۵۳ سلمی عربی = سلما.
۵۴ سلنا ترکی سولنا، خدای ماه، مجازا ماه.
۵۵ سلوی عربی کبوتر بهشتی (بر وزن حلوا)
۵۶ سلیمه عربی مؤنث سلیم، دارای قدرت داوری و تشخیص درست، سالم.
۵۷ سلینا ترکی و یونانی به فتح سین، مرکب از سلین ترکی بعلاوه پسوند نسبت فارسی، خروشان، مانند سیل، نام رودخانه ای در آذربایجان که از قره داغ سرچشمه می گیرد. اسم سلینا Selina با کسر سین نیز یک اسم بین المللی با ریشه یونانی به معنی ماه است و در زبان های اسپانیایی و روسی نیز کاربرد دارد.
۵۸ سما عربی آسمان.
۵۹ سمانه عربی سُمانی بلدرچین.
۶۰ سمر عربی افسانه، داستان، مشهور. اسم های سمیرا و سمیر هم ریشه با این اسم و واژه هستند. اسم اصیل دختر
۶۱ سمیرا نام عربی هم صحبت شبانه. بررسی کاملتر: اسم سمیرا.
۶۲ سمیرا میس آشوری ملکه افسانه ای آشور که به زیبایی و دانایی معروف است و باغ های معلق را همسرش برای او ساخته بوده است. توضیح کاملتر: اسم سمیرامیس.
۶۳ سمین عربی چاق، فربه. در واقع به معنی ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود.
۶۴ سمینه عربی مؤنث سمین، چاق، فربه
۶۵ سندس عربی به فتح سین و دال، پارچه ای ابریشمی و لطیف، در قرآن آمده است که لباس ابرار از جنس سندس ساخته شده است.
۶۶ سنیا سنسکریت، هندی آزاده، رها (به ضم سین).
۶۷ سوتیام لری نور چشمانم مرکب از سو به معنای نور و روشنایی و تیام به معنای دو چشم است.
۶۸ سودا ترکی و عربی
معنی اسم سودا در عربی (به مجاز): فکر، خیال، شور و شوق؛ اسم سودا در زبان ترکی عشق، سودا معنی شده است.
۶۹ سوده عربی نام شهری در نزدیکی بغداد.
۷۰ سوره عربی هریک از بخش های صد و چهاردهگانه قرآن که شامل چند آیه است.
۷۱ سوریا آشوری ثریا.
۷۲ سوژا هلندی گیاه سویا.
۷۳ سوفی یونانی حکیم.
۷۴ سوگل ترکی سوگلی.
۷۵ سوگلی ترکی مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب.
۷۶ سولاف کردی آبشار کوچک.
۷۷ سولماز ترکی همیشه شاداب. معنی پژمرده نشدنی و گلی که هرگز پژمرده نمی شود نیز برای اسم سولماز (سلماز) آمده است.
۷۸ سولینا فرانسه، ترکی رسمی، محترم، موقر، مقدس، با احترام، با تشریفات.
۷۹ سومینا عربی
۸۰ سونا ترکی مرغ آبزی.
۸۱ سونا ترکی زیبای آب ها.
۸۲ سونای ترکی زیبا روی، ماه شب چهارده، قویی که پرهای سرش سبزرنگ است، تعلق به ماه داشته باشد.
۸۳ سونیا یونانی خرد، عقل.
۸۴ سویل ترکی دوست داشته شده.
۸۵ سویل آی ترکی دوست داشته شده، جذاب مانند ماه.
۸۶ سوین ترکی عشق، علاقه شدید، محبت. اسم ترکی دختر.
۸۷ سوینچ ترکی شادی
۸۸ سها عربی نام کوچکترین ستاره دب اصغر (یا خرس کوچک) که در قدیم چشم پزشکان از آن برای آزمون صحت بینایی استفاده می کردند.
۸۹ سهیلا عربی نرم و ملایم.
۹۰ سی بل اسم فرانسوی نام ربه النوع خاک.
۹۱ سی سام یونانی نام دختر مگابات.
۹۲ سیتا اسم هندی جهان، گیتی.
۹۳ سیلوانا نام ایتالیایی الهه جنگل، دختر جنگلی. علاوه بر این سیلوانا یا سیلوانه نام شهری در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی است.
۹۴ سیما عربی چهره، صورت.
۹۵ سینره فرانسه گیاهی زینتی با خاصیت دارویی با گلهایی که در اواخر زمستان و اوایل بهار شکوفا می شوند، پامچال فرنگی.
www.NameFarsi.com

Iranian girl name

اسم دختر فارسی با س

شامل اسم های دخترانه با حرف سین که ریشه پارسی (فارسی) دارند.

اسم دخترانه با س
نام دختر ایرانی به س