Shahnameh girl name

اسم دختر شاهنامه ای

خیلی از دوستان عزیز فارسی زبان چه در ایران چه در خارج از ایران، با ما تماس می گیرند و درخواست نام های دخترانه ایرانی اصیل، اسامی شاهنامه ای دختر را دارند. کتاب شاهنامه فردوسی از قدیمی ترین آثار فاخر فارسی است. کتابی که خیلی ها آن را اولین کتاب دنیا در سبک ادبیات حماسی می دانند. خیلی ها اعتقاد دارند که اگر ایرانیان امروز به زبان فارسی سخن می گویند دلیلش شاهنامه فردوسی است. سخن کوتاه کنیم و در ادامه به معرفی اسم های دخترانه از کتاب شاهنامه بپردازیم.

اسامی دخترانه کتاب شاهنامه:

اسم دختر شاهنامه ای
اسم دختر از شاهنامه

اسم های شاهنامه ای دختر Shahnameh girl name

ارنواز

ز پوشیده رویان یکی شهرناز / دگر پاک دامن به نام ارنواز
به ایوان ضحاک بردندشان / بر آن اژدها فش سپردندشان
بپروردشان از ره جادویی / بیاموختشان کژی و بد خویی
ندانست جز کژی آموختن / جز از کشتن و غارت و سوختن

به آفرید

به آفرید نام دختر گشتاسپ، شخصیت زن اسطوره‌ای در اساطیر ایران است. منبع.

روشنک

دگر آنک از روشنک یاد کرد / دل ما بدان آرزو شاد کرد

و اسم روشنک در جای دیگر شاهنامه:

یکی مهد با چتر و با خادمان / نشست اندرو روشنک شادمان

دل آرای (دلارای، دلارا): نام مادر روشنک.

ببوسید پیران سر و پای او / همان خوب چهر دلارای او

و در بخش های دیگر می فرماید:

چو بر تخت بنشست و آن جای دید / بران سان بهشتی دلارای دید

به بهرام داد آن دلارای جام / بدو گفت میخواره را چیست نام

دلارام

همی داشت مادر چو شد سیر شیر / دلارام و گوینده و یادگیر

و در جای دیگر فردوسی می فرماید:

همه بند و نیرنگت از رنگ برد / دلارام بگرفت و گاهت سپرد

مهرک

به جهرم یکی مرد بد بدنژاد / کجا نام او مهرک نوش زاد

بزرگان لشکرش را پیش خواند / ز مهرک فراوان سخنها براند

مهرنوش

برادرش گریان و دل پر ز جوش / جوانی که بد نام او مهرنوش

و در جای دیگر فردوسی می فرماید:

بدین داستان زد یکی مهرنوش / پرستار با هوش و پشمینه پوش

بررسی کامل: اسم مهرنوش.

سودابه

غمی گشت و سودابه را پیش خواند / ز کاووس با او سخنها براند

و در دیگر بخش ها می فرماید:

بدو گفت سودابه کای شهریار / تو آتش بدین تارک من ببار

چنین پاسخ آورد سودابه پیش / که من راست گویم به گفتار خویش

نوش‌آذر

هم از کین نوش آذر و مهر نوش / دو شاه گرامی دو فرخ سروش

دو جنگی چو نوش آذر و مهرنوش / که از درد ایشان برآمد خروش

گردآفرید

گَردآفرید یا گُردآفرین پهلوان زن ایرانی و دختر گژدهم است. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند.

رودابه

دو خورشید بود اندر ایوان او / چو سیندخت و رودابه ماه روی

و در بخش های دیگر:

چو رودابه گفتار ایشان شنید / چو از باد آتش دلش بردمید

همان مام رودابه ماه روی / که دستان همی جان فشاند بروی

بدو گفت رودابه ای شاه زن / سزای ستایش به هر انجم

چهرزاد

همی خواندندی ورا چهرزاد / ز گیتی به دیدار او بود شاد

به تخت گرانمایگان بر نشاند / چنین گفت کاین پاک تن چهرزاد

پرتو

چنان آرزو خاست کز فر تو / بباشیم در سایه پرتو

سیندخت

سیندخت زن مهراب کابلی والی کابل و مادر رودابه و نیای مادری رستم است. نام وی در ابیات زیادی از شاهنامه آمده است، مثل:

دو خورشید بود اندر ایوان او / چو سیندخت و رودابه ماه روی

و در بخش های دیگر:

دلم گشت با دخت سیندخت رام / چه گوینده باشد بدین رام سام

سخنهای سیندخت گفتن گرفت / لبش گشت خندان نهفتن گرفت

فرنگیس

همه بندگان موی کردند باز / فرنگیس مشکین کمند دراز

فرنگیس رانیز خواهند کشت / مکن هیچ گونه برین کار پشت

ستوه آمد از چنگ یک تن سپاه / همی رفت گیو و فرنگیس و شاه

منیژه

منیژه کجا دخت افراسیاب / درفشان کند باغ چون آفتاب

و در بخش های دیگر می فرماید:

پیام منیژه به بیژن بگفت / همه روی بیژن چو گل بر شکفت

نیژه بدو گفت کز کاروان / یکی مایه ور مرد بازارگان

تهمینه

چنین داد پاسخ که تهمینه ام / تو گویی که از غم به دو نیمه ام

و در جای دیگر:

چو خندان شد و چهره شاداب کرد / ورا نام تهمینه سهراب کرد

آرزو

ز هر کام و هر خواسته بی نیاز / به هر آرزو دست ایشان دراز

و در جای دیگر از شاهنامه:

رسیدی به جایی که بشتافتی / سرآمد کزو آرزو یاف

آزاده

به سرخه نگه کرد پس پیلتن / یکی سرو آزاده بد بر چمن

و در خیلی از ابیات دیگر، چون:

فرستاد و دیده به دیده رسید / پس آزاده گشتاسپ شاه دلیر

به سر بر نهاد آن پدر داده تاج / که زیبنده باشد بر آزاده تاج

کجا نام آن رومی آزاده بود / که رنگ رخانش به می داده بود

شهرناز (خواهر ارنواز)

بدید آن سیه نرگس شهرناز / پر از جادویی با فریدون به راز

از این سه دو پاکیزه از شهرناز / یکی کهتر از خوب چهر ارنواز

پوران دخت

بوران‌دخت، پوران‌دخت یا بوران، نام شهبانوی ایران ساسانی بود. او دختر خسرو پرویز پادشاه ایران و مریم، شاهزادهٔ بیزانسی بود.

پوران

یکی دختری بود پوران بنام / چو زن شاه شد کارها گشت خام

چنین گفت پس دخت پوران که من / نخواهم پراگندن انجمن

خبر چون به نزدیک پوران رسید / ز لشکر بسی نامور برگزید

فرانک

که بر جفت او بر چنان بد رسید / فرانک بدش نام و فرخنده بود

فرانک نه آگاه بد زین نهان / که فرزند او شاه شد بر جهان

آزرمی دخت یا آزرم

آزرمی‌دخت یا آزرم در شاهنامه، شهبانوی ایران ساسانی بود. او دختر خسرو پرویز و دومین شهبانوی ساسانی بود.

یکی دختری داشت آزرم نام / ز تاج بزرگان شد او شادکام
همی بود بر تخت بر چار ماه / به پنجم شکست اندرآمد بگاه

آزرم در لغت هم به معنی شرم، حیا و ادب هست و در بسیاری از ابیات شاهنامه در این معنا آمده است:

یکی بیم و آزرم و شرم خدای / که باشد ترا یاور و رهنمای

مرا پیش خوانی ترا شرم نیست / خرد را بر مغزت آزرم نیست

کتایون

همسر گشتاسپ، از پادشاهان نامدار کیانی و مادر اسفندیار و سام بوده‌است که نام دیگرش را ناهید گفته‌اند. بنا بر شاهنامه فردوسی نام اصلی کتایون ناهید بود، که پدر او را به نام کتایون می‌خواند:

پس آن دختر نامور قیصرا /که ناهید بد نام آن دخترا

کتایونش خواندی گرانمایه شاه /دو فرزندش آمد چو تابنده ماه

و کتایون در بخش های دیگر شاهنامه فردوسی:

یکی بود مهتر کتایون به نام / خردمند و روشن دل و شادکام

کتایون چنان دید یک شب به خواب / که روشن شدی کشور از آفتاب

کتایون بدو گفت کای بدگمان / مشو تیز با گردش آسمان

چو آمد ز دریا به آرام خویش / کتایون بینادلش رفت پیش

ز قیصر ستم بر کتایون رسید / که مردی غریب از میان برگزید

کیمیا

ز گرگان بیامد به شهر نسا / یکی رهنمون پیش پر کیمیا

و در جای دیگر فردوسی می فرماید:

دگر سام کو بود ما را نیا / ببرد از جهان دانش و کیمیا

بررسی کامل: اسم کیمیا.

گردیه

تلفظ: گُردیه. گردیه از زنان اشراف‌زادهٔ ایرانی و زنی جنگاور از خاندان مهران بود. او خواهر سپهبد بهرام چوبین و همسر همسر بهرام سیاوشان بود.

چو شب تیره شد گردیه برنشست / چو گردی سرافراز و گرزی بدست

بشد گردیه تا به نزدیک شاه / زره خواست از ترک و رومی کلاه

ناهید

نام همسر داراب (کی‌داراب) از شاهان ایران در شاهنامه. ناهید از اسامی در منظومه شمسی نیز هست.

سپینود

سپینود را گفت بهرامشاه / که دانم که هستی مرا نیک خواه

و در ابیات دیگر فردوسي می فرماید:

سپینود را پیش او برد شاه /  بیاموختش دین و آیین و راه

سپینود را گفت اینت بهشت / برستی ز کاخ بت آرای زشت

چو خرم بهاری سپینود نام / همه شرم و ناز و همه رای و کام

هستی

خداوند هستی و هم راستی / نخواهد ز تو کژّی و کاستی

و اسم هستی در ابیات دیگر شاهنامه:

از اوی است پیدا مکان و زمان / پی مور بر هستی او نشان

به هستیّ یزدان گوایی دهند / روان تو را آشنایی دهند

شیرین

چگونه مر او را ندارم چو جان / کزو یافتم جفت و شیرین روان

غنیمت بدان بخش کو جنگ جست / به مردی دل از جان شیرین بشست

ماه آفرید

از آن خوب‌رخ شد دلش پر امید / به کین پسر داد دل را نوید
چو هنگامهٔ زادن آمد پدید / یکی دختر آمد ز ماه‌آفرید

ماهرخ

بیامد یکی موبدی چرب دست / مر آن ماه رخ را به می کرد مست

جریره

جريره در اسطوره‌های ایرانی دختر پیران است. او با سیاوش ازدواج کرد و ثمرهٔ این ازدواج فرود بود.

بدو گفت کار جریره بساز / به فر سیاووش خسرو به ناز

سیاوش چو روی جریره بدید / خوش آمدش خندید و شادی گزید

و در بخش های دیگر:

جریره زنی بود مام فرود / ز بهر سیاوش دلش پر ز دود

جریره بتخت گرامی بخفت / شب تیره با درد و غم بود جفت

همای

همای نام دختر بهمن. فردوسی همای را با عناوین هنرمند، با دانش، و نیک رای وصف می‌کند.

به پیش اندرون سام گیهان گشای / فرو هشته از تاج پر همای

کجا باشد او پیش تختم به پای / کجا راند او زیر فر همای

اسم های دختر محبوب شاهنامه

در میان اسم های شاهنامه ای دختر، اسامی آرزو، شیرین، روشنک، مهرنوش و مهرک محبوبیت بیشتری در نامگذاری فرزند دختر داشته اند و به طبع فراوانی شان بیشتر است. دلیل آن هم تقریبا مشخص است. این نام ها اسامی ای بوده اند که از نظر آوا، تلفظ روان تری داشته اند و اسامی خوش آوا تر و لطیف تری برای دختر بوده و هستند.

انتخاب شما از میان اسم های شاهنامه ای دختر کدام اسم ها هست؟ کدامیک را بیشتر می پسندید؟ در قسمت نظرات بنویسید.

شاد باشید و خوشنام | نام فارسی دات کام

منابع:

  1. کتاب شاهنامه فردوسی.
  2. لغت نامه دهخدا: آزرم.
  3. ویکیپدیا: گردیه.
  4. ویکیپدیا:کتایون.
4.5/5 - (60 امتیاز)

81 نظر برای “اسم دختر شاهنامه ای”

  1. اسم های ایرانی لاکچریترین اسامی جهان است چون ایران قدمت زیادی دارد

    113
    7
    1. اسامی اصیل ایرانی عالین. اما نظرات قدیمی تر رو خوندم برگام ریخت.. آقا چه خبره آخه!!!

      3
      0
  2. ما ایرانی هستیم و بهترین و اصیل ترین اسامی اسمهای زیبای شاهنامه هست مثل تهمینه ماه آفرید فرشید طهمورث

    4
    0
  3. آزاده آرزو شیرین هستی همای هنوز هم قدیمی نشدن واقعا اسامی شاهنامه اصیل هستند و هیچ موقع قدیمی نمیشن خوبیشون اینه

    4
    0
  4. خیلی قدیمی شدن اسم هاییکه اینجا هست…این اسم ها مال آدمای ۵۰ ساله هست….آخه کی اسم بچشو الان کتایون و شیرین میزاره!!

    0
    2
    1. کی گفته این اسم ها رو برای فرزندت بگذاری ؟ اسم آدم ۵۰ ساله این اسم ها باشه باعث افتخاره چون اسامی ایرانی اصیله .
      اگر عرب پرستی برو همون کوکب و فاطمه بذار رو اسم بچت ، به اسم های ایرانی اهانت نکن .

      2
      0
  5. برام جالبه دیدگاه های منفی رو نمیزارید و قبول نمی کنید. حتی تو سایتتون نمیشه منفی لایک داد!! یک بازبینی در سیاست هاتون داشته باشید اینطوری کارتون نمیگیره

    0
    1
    1. دیدگاه شما منتشر شده، گرچه بی ارتباط با موضوع این مطلب (اسم های شاهنامه ای) هست. از نظر ما دیدگاه شما منفی نیست اما مشخصه دید شما کلا منفی هست که دنبال لایک منفی و … هستید. ضمنا لایک یا دسیلایک برای هر فرد، یکبار کار می کند، نه چند بار!!!!

      0
      0

دیدگاه شما چیست؟ در کادر زیر بنویسید:

❤️دیدگاه شما تا دقایقی بعد از ارسال روی وبسایت قرار می گیرد.