معنی اسم سیاوش

سیاوش

معنی، ریشه، فراوانی و تعداد اسم سیاوش در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم سیاوش

سیاوش از جمله اسم های اصیل ایرانی، نامی که ریشه در ادبیات و فرهنگ ایران زمین دارد. از شخصیت های مهم کتاب شاهنامه است و به همین لحاظ از جمله اسم های پسرانه شاهنامه ای.

معنی سیاوش Siavash name meaning

سیاوش یعنی: دارنده اسم سیاه. در آفَرینِ زرتشت (نماز های زرتشتیان)، سیاوَرْشَنْ نمونهٔ یک مردِ زیباست. بر اساس متون پهلوی، او قلعهٔ کَنگ را ساخته است. سیاوَش به صورت سیاوُش هم تلفظ می شود و به شکل های سیاووش یا سیاوَخْش نیز در متون ادبی وجود دارد.

سیاوخش نیز در لغت نامه دهخدا این چنین معنی شده است:

  1. [ وَ ] (اِ) لذت عقلی را گویند. (برهان). از لغات دساتیر است.
  2. [ وَ ] (اِخ) نام پسر کیکاوس.

اولی سیاوخش واژه ای به عنوان اسم است و معنی جالبی دارد (لذت عقلانی). دساتیر نیز نام کتابی باستانی نوشته آذرکیوان از پارسیان هند است. ریشه بسیاری از واژگان به این کتاب ارجاع داده می شود. معنی دوم سياوخش نیز معادل همان سیاوش (اسم خاص) می باشد.

ریشه اسم سیاوش

ریشه نام سیاوش فارسی است و یک نام پارسی اصیل محسوب می شود.

داستان جالب سیاوش و چهارشنبه سوری

سیاوش، از پاک ترین و مظلومترین چهره های شاهنامه است که وقتی نامادریش، سودابه، به او دل بست هرگز به مکر او گرفتار نشد. تا اینکه این جسارت به گوش پدرش کیکاووس رسید و شدیدا سبب خشم او گردید…

سیاوش از پدر خواست تا برای اثبات بیگناهیش، آماده است تا از کوه آتش گذر کند و اگر سالم بیرون آمد، آنرا دلیل بى گناهیش بداند. این آزمون آتش، در آخرین سه شنبه (بهرام شید) سال انجامید و او که بی گناه بود، سرافراز از آن بیرون آمد… به دستور پدر قرار شد که در وسط میدان اصلی شهر، جشنی برگزار شود و سوری به کل مردم دهد که نامش شد چهارشنبه سوری و این روز جشن ملی شناخته شد.

ما نیز واپسین سه شنبه سال را به یاد پاکی و انسانیت جشن می گیریم. چهارشنبه سوری در حقیقت نشانی از پاکی ایرانیان است، جشنی زیبا که فلسفه زیبا و باستانی دارد.

معنی و ریشه اسم سیاوش
عکس معنی اسم سیاوش

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم سیاوش را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم های پسر در شعر حافظ

اسامی پسر در دیوان حافظ

اسم های پسرانه در اشعار حافظ

نام های زیبای پسر که در غزلیات و کتاب دیوان حافظ آمده اند.

در پست قبلی وبسایت نام‌فارسی، اسم های دخترانه که در شعر های حافظ آمده بودند را دیدید و در این پست اسامی پسرونه که در ابیات و اشعار حافظ شیرازی آمده اند را خواهید دید. همانطور که می دانید نام های ایرانی بخشی از زبان ما و زبان بخشی از فرهنگ ایران زمین است. بسیاری از اسم های ایرانی در کتب قدیمی، اشعار و متون باستانی سرزمین ما به چشم می خورند و این، اصالت آن اسامی را نشان می دهد. در اینجا باز به محضر حافظ می رویم و اسامی پسرانه موجود در دیوان حافظ و اشعار و غزلیاتش را در یک لیست می بینیم.

نام های پسر در غزلیات حافظ

بسیاری از این نام ها مربوط به داستان های کهن ایرانی که ریشه در فرهنگ ما دارند هستند، اسم هایی چون فرهاد، جمشید، خسرو، قباد و اسم های از این نظیر. سایر اسم ها در واقع واژگانی هستند که به عنوان اسم شخص نیز کاربرد دارند. از صفاتی چون پارسا تا واژگانی چون محراب و سروش و دیار که از نظر لغوی اسم هستند.

پارسا

خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند / ساقی بده بشارت رندان پارسا را

و در غزل دیگر می فرماید:

پارسایی و سلامت هوسم بود ولی / شیوه ای می کند آن نرگس فتان که مپرس

که اسم نرگس هم در این بیت آمده! بررسی کامل اسم پارسا را نیز ببینید.

سامان

ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن / وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس / که چنان ز او شده ام بی سر و سامان که مپرس

بررسی کامل اسم سامان را ببینید.

سپهر

مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر / بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد

رستم

در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است / تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

بله! رستم شخصیت اصلی کتاب شاهنامه، در اشعار حافظ آمده است. درباره رستم بیشتر بدانید.

شاهین

همای زلف شاهین شهپرت را / دل شاهان عالم زیر پر باد

که واژه شاهان نیز در این بیت هست.

شاهان

که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی / که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی

البته به عنوان جمع شاه به کار برده شده است. بررسی کامل: اسم شاهان.

محراب

محراب ابرویت بنما تا سحرگهی / دست دعا برآرم و در گردن آرمت

و در غزل دیگر می فرماید:

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی / بر می شکند گوشه محراب امامت

با اسم مهراب که فارسی است، اشتباه نشود. محراب مجازا یعنی عبادتگاه، قبله.

همایون

اگر طلوع کند طالعم همایون است / حکایت لب شیرین کلام فرهاد است

که اسم فرهاد هم در این بیت آمده است. بررسی کامل: اسم همایون.

فرهاد

جمله وصف عشق من بودست و حسن روی تو / آن حکایتها که بر فرهاد و شیرین بسته اند

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد / ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

که اسم امید نیز در این بیت آمده است. بررسی کامل: اسم فرهاد.

امید

زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من / بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست

و در غزلیات دیگر حافظ می فرماید:

که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است / دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال / به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح / داغ دل بود به امید دوا بازآمد

سعید

اسم سعید در اشعار حافظ نیامده است.

بهمن

قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش / ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد

که در این بیت اسم های جمشید و قباد نیز آمده است! در بیت دیگر که اسم بهمن آمده:

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم / طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد

جمشید

حافظ که هوس می کندش جام جهان بین / گو در نظر آصف جمشید مکان باش

واژه جهان نیز که اسم پسرانه هست، در این بیت آمده است. در بیت دیگر حافظ می فرماید:

ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام / جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش

جهان

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان / مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد / در خرابات بگویید که هشیار کجاست

مهراب

اسم مهراب در اشعار حافظ نیامده است.

حافظ

حافظ بارها از نام خود (یا بهتر است بگوییم تخلص خود) در اشعارش استفاده کرده و این امر بیشتر در ابیات پایانی غزلیات او به چشم می خورد. مثل ابیات زیر که از غرلیات مختلف انتخاب شده است:

حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان / باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

می‌کند حافظ دعایی، بشنو، آمینی بگو / روزی ما باد لعل شِکَّرافشان شما

یا به صورت حافظا:

حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه / هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا / من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

مهرزاد

اسم مهرزاد در اشعار حافظ نیامده است.

دوران

مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد / ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست

در کف غصه دوران دل حافظ خون شد / از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد

سهند

اسم سهند در اشعار حافظ نیامده است.

سپند

بر آتش رخ زیبای او به جای سپند / به غیر خال سیاهش که دید به دانه

و در غزل دیگر می فرماید:

حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا / که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند

پیمان

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش / حریف خانه و گرمابه و گلستان باش

و در غزل دیگر می فرماید:

یاد باد آن کو به قصد خون ما / عهد را بشکست و پیمان نیز هم

معراج

بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است / همت نگر که موری با آن حقارت آمد

دارا

آیینه سکندر جام می است بنگر / تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

نیازی عرضه کن بر نازنینی / ثوابت باشد ای دارای خرمن

کسری

سپهر برشده پرویزنیست خون افشان / که ریزه اش سر کسری و تاج پرویز است

پاکان

روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک / لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست / صفای همت پاکان و پاکدینان بین

اسم پسر در اشعار حافظ
اسم پسرانه در شعر حافظ

عرفان

اسم عرفان در ابیات و اشعار حافظ نیامده و فقط یکبار در مقدمه دیوان حافظ آمده:

“حمد بی حد و ثنای بی عد و سپاس بی قیاس خداوندی را که جمع دیوان حافظان ارزاق به پروانه سلطان ارادت و مشیت اوست بی مانندی که رفع بنیان سبع طباق نشانه عرفان حکمت بی علت اوست…”

نوید

بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب / نوید داد که عام است فیض رحمت او

که اسم سروش نیز در این بیت آمده است و در غزلیات دیگر می فرماید:

به مطربان صبوحی دهیم جامه چاک / بدین نوید که باد سحرگهی آورد

بیا که رایت منصور پادشاه رسید / نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

بررسی کامل اسم نوید را ببینید.

سروش

لطف الهی بکند کار خویش / مژده رحمت برساند سروش

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

شهاب

ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت / به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز

و در غزل دیگر آمده است:

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم / مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

کیان

کیان در اشعار حافظ نیامده است. اما بررسی کامل اسم کیان را می توانید ببینید.

کاوه

کاوه در اشعار حافظ نیامده است. اما از اسامی پسرانه شاهنامه ای است.

کیوان

کیوان در اشعار حافظ نیامده است.

یوسف

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

که از ابیات محبوب هست و در غزلیات دیگر حافظ می فرماید:

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور / پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو / بازآید و از کلبه احزان به درآیی

هاتف

ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت / با درد صبر کن که دوا می فرستمت

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد / که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

عارف

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد / عارف از خنده می در طمع خام افتاد

و اسم عارف در غزل دیگر حافظ:

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت / در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

شهریار

غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم / به شهر خود روم و شهریار خود باشم

یاران

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون / نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

که اسم یارا و نیکی نیز در این بیت به چشم می خورند.

در جای دیگر می فرماید:

خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز / شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید

فرخ

در غزل شماره ۹۹ حافظ، قافیه تمام مصراع های زوج “فرخ” هستند:

دلِ من در هوایِ روی فَرُّخ / بُوَد آشفته همچون مویِ فَرُّخ
بجز هندویِ زلفش هیچ کس نیست /که برخوردار شد از روی فَرُّخ
و …

فرخ در دیگر غزلیات حافظ:

مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام / خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام

خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری / فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن

کامیار

اسم کامیار در اشعار حافظ نیامده است.

کامیاب

اسم کامیاب در اشعار حافظ نیامده است.

شاهرخ

اسم شاهرخ در اشعار حافظ نیامده است.

شهروز

اسم شهروز در اشعار حافظ نیامده است.

خشایار

اسم خشایار در اشعار حافظ نیامده است.

پرویز

حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان / که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است

که اسم خسرو نیز در این بیت آمده است. و در جای دیگر می فرماید:

سپهر برشده پرویزنیست خون افشان / که ریزه اش سر کسری و تاج پرویز است

خسرو

خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفت / با همه پادشهی بنده تورانشاهم

که اسم های سحر و توران نیز در این بیت به چشم می خورند. در غزل دیگر اسم خسرو به صورت جمع “خسروان” آمده است:

رموز مصلحت ملک خسروان دانند / گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش

بامداد

خنک نسیم معنبر شمامه ای دلخواه / که در هوای تو برخاست بامداد پگاه

تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد / هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

دیار

آن پیک نامور که رسید از دیار دوست / آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست

بررسی کامل اسم دیار را ببینید. دیار در اشعار حافظ به معنی شهر و محل سکونت است، اما در کوردی و لری به معنی آشکار و پیدا هست.

در غزل دیگر می فرماید:

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست / چون من در آن دیار هزاران غریب هست

کامران

گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند / گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا / بر منتهای همت خود کامران شدم

توجه شود که ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار حافظ هستند. برای مثال اسم امید بیش از دو بار در اشعار حافظ آمده و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.

منابع:

  1. وبلاگ نام فارسی نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۱۰۵
  2. دیوان حافظ شیرازی.
اسم پویان

معنی اسم پویان

پویان

معنی، ریشه و فراوانی تعداد اسم پویان در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم پویان

معنی پویان Pouyan name meaning

پویان یعنی: پویا و پوینده. مجازا یعنی فعال و پیشرو. متضاد ایستا و ساکن. پویان از نظر معنا هم معنی با نام پویا هست.

ریشه اسم پویان

ریشه نام پویان فارسی است و یک نام پارسی اصیل محسوب می شود.

معنی اسم پویان
معنی و ریشه اسم پویان

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم پویان را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم پویا

معنی اسم پویا

پویا

معنی، ریشه و فراوانی تعداد اسم پویا در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم پویا

معنی پویا Pouya name meaning

پویا یعنی: دارای حرکت، فعال، پیشرو و متضاد ایستا و ساکن هست. یک نام و واژه اصیل ایرانی.

ریشه اسم پویا

ریشه نام پویا فارسی است و همانطور که گفتیم یک اسم اصیل ایرانی و پارسی محسوب می شود. نامی چهارحرفی و کوتاه برای پسران.

معنی اسم پویا
معنی و ریشه اسم پویا

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم پویا را خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم های بهاری

اسم های بهاری

اسم های دارای معنا و مفهوم فصل بهار

بسیاری از نام های زیبای ایرانی به خصوص اسامی دخترانه، معنی بهار می دهند و یا به نوعی دارای مفهوم فصل بهار، اولین فصل سال هستند. اسم های ایرانی زیبا که مناسب برای نامگذاری فرزند دختر و پسر به خصوص متولدین فصل بهار یعنی دختران متولد فروردین، اردیبهشت و خرداد یا پسران این ماه ها هستند.

بهار نام نخستین فصل در سالنامه خورشیدی (تقویم ما ایرانیان) و دومین فصل در گاه‌شماری میلادی است. در نیمکرهٔ شمالی زمین، این فصل منطبق با سه ماه فروردین، اردی بهشت و خرداد (براساس تقویم گاه‌شماری خورشیدی یا شمسی) است.

اسامی بهاری دخترانه

اسم های دارای واژه بهار

بهار، بهاره، بهاردخت، بهارناز، بهارا، بهارسا، بهارین، بهاران و بهارک که همگی دارای واژه بهار در ابتدایشان هستند. اسم های نوبهار و گلبهار که در بخش دوم اسم واژه بهار است.

اسم های دارای مفهوم بهار

میشا (گیاه همیشه بهار)، شکوفه، مهیاز (نام ترکی دخترانه: مه = ماه + یاز = بهار، فصل بهار، مهیاز یعنی ماه بهاری، ماه فصل بهار و به مجاز یعنی زیباروی لطیف)، ربیع (عربی)، آذرگون (گل همیشه بهار)، شنیاز (اسم ترکی دخترانه، شنیاز یعنی بهار شاداب).

نوگل، گلناز، گلسا، گلبرگ، تیساگل، آیگل و مهگل، گل بهار، گلسانا، آراگل، گلچهر و گلچهره، گلبن، گلبو، شهگل و گلیتا که از اسم های دارای واژه “گل” هستند. شقایق، رز، نرگس، یاسمن، نسترن، رزا، یاس، بنفشه و کاملیا که خود اسم گل هستند.

اسم های قاصدک، شبنم، باران، بارانا، هیری، سولماز (اسم ترکی به معنی گل همیشه شاداب)، آرنیکا، نوژا، پریاس، سوریتا (مانند گل سرخ)، ژاله، شاداب، یاز، حیات و راشین نیز از اسم های دارای مفهوم بهار هستند.

اسامی بهاری پسرانه

بهامین (به معنی بهار است)، نوروز و ایلیاز (اسم پسر ترکی و به معنی سالی که سراسر بهار است، کسی که تمام فصل های سال برای او بهار است) از اسم های پسرانه دارای معنا و مفهوم فصل بهار هستند.

اسم یامور

معنی اسم یامور

یامور

معنی، ریشه و فراوانی تعداد اسم یامور در ثبت احوال ایران

همه چیز درباره اسم یامور

یامور اسمی با ریشه ترکی استانبولی، یک اسم مشترک بین دختر و پسر است که به عنوان نام خانوادگی نیز در ترکیه کاربرد دارد.

معنی یامور

یامور یعنی چه؟ Yamur / Yagmur name meaning

یامور یعنی باران.

ریشه اسم یامور

ریشه نام یامور ترکی (استانبولی) است.

❤️ در ادامه بررسی کامل اسم یامور را خواهید دید.

بیشتر بخوانید