ردیف |
اسم ایرانی |
ریشه نام |
معنی اسم دختر |
۱ |
ماءالسماء |
عربی |
آب آسمان = باران، نام مادر منذر پسر امری القیس از پادشاهان عرب است. |
۲ |
مائده |
عربی |
خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم نیز می باشد. |
۳ |
ماجده |
عربی |
مؤنث ماجد، بزرگوار، صاحب مجد و بزرگی. |
۴ |
مارال |
مغولی |
آهو، زیبا. بررسی کامل: اسم مارال.
|
۵ |
مارگاریتا |
فرانسه |
نام جزیره ای در شمال کشور ونزوئلا. توضیح بیشتر: مارگاریتا. |
۶ |
مارگریت |
فرانسه |
گلی زیبا به رنگ سفید. |
۷ |
مارلین |
عبری |
برج، پناهگاه. |
۸ |
ماری |
عبری |
فرانسه از عبری، مریم. |
۹ |
ماریا |
عبری |
ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی. |
۱۰ |
ماریان |
عبری |
انگلیسی از عبری، مریم اسم ایرانی اصیل |
۱۱ |
مارینا |
ارمنی |
جویبار، آب |
۱۲ |
ماریه |
عربی |
زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر (ص) |
۱۳ |
ماسا |
کردی |
همانند ماه زیبا و درخشنده |
۱۴ |
ماشگانا |
ترکی |
مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است. اسم قدیمی آذری. |
۱۵ |
ماگنولیا |
فرانسه |
گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ. این نام مورد تایید ثبت احوال کشور نیست. |
۱۶ |
مالکه |
عربی |
مؤنث مالک، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از شخصیت های شاهنامه (اسم های شاهنامه ای را ببینید.) نام دختر طایر غسانی. |
۱۷ |
مامیثا |
سریانی |
گیاهی با برگ های پوشیده از کرک، و دارای گلهای نارنجی رنگ و میوه ای دراز. |
۱۸ |
مانترا |
اوستایی، پهلوی |
به سکون نون و فتح ت، سخن ایزدی، کلام مقدس، گفتار ورجاوند اهورایی. بررسی کامل: اسم مانترا.
|
۱۹ |
مانک |
اسم کردی |
مانگ، ماه |
۲۰ |
مانگ |
کردی |
= مانک |
۲۱ |
مانوشا |
کردی |
نام یکی از کوه های سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد. |
۲۲ |
مانوشاک |
کردی |
بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی |
۲۳ |
مانیوک |
فرانسه |
اسم گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار |
۲۴ |
ماورد |
عربی |
ماءالورد، گلاب |
۲۵ |
ماه بی بی |
فارسی، ترکی |
ماه (فارسی) + بی بی (ترکی) بانویی که چون ماه زیبا و نورانی است. |
۲۶ |
ماه جبین |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + جبین (عربی)، مه جبین |
۲۷ |
ماه خانم |
فارسی، ترکی |
ماه (فارسی) + خانم (ترکی) بانویی که چون ماه زیباست. |
۲۸ |
ماه سیما |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + سیما (عربی) آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست. |
۲۹ |
ماه صنم |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + صنم (عربی) دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش است. |
۳۰ |
ماه طلعت |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + طلعت (عربی)، ماه سیما |
۳۱ |
ماه لقا |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + لقا (عربی)، مه لقا مه لقا |
۳۲ |
ماه منظر |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + منظر (عربی) ماهرو، ماهچهر |
۳۳ |
ماه منیر |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + منیر (عربی) ماه نورانی، ماه درخشان |
۳۴ |
ماه نسا |
فارسی، عربی |
ماه (فارسی) + نسا (عربی) ان که در بین زنان چون ماه می درخشد. |
۳۵ |
ماهایا |
نام ارمنی |
|
۳۶ |
ماهنی |
ترکی |
ترانه |
۳۷ |
مایا |
یونانی |
در اساطیر یونان مادر هرمس، در اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی |
۳۸ |
مبارکه |
عربی |
مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از اسامی حضرت فاطمه (ع) |
۳۹ |
مبینا |
فارسی، عربی |
مبین (عربی) + ا (فارسی) آشکارا |
۴۰ |
مهترا |
کردی |
باران |
۴۱ |
متینه |
عربی |
مؤنث متین |
۴۲ |
مجذوب |
عربی |
شیفته |
۴۳ |
محبوب |
عربی |
دوست داشتنی، مورد محبت |
۴۴ |
محبوبه |
عربی |
مؤنث محبوب، دوست داشتنی، مورد محبت |
۴۵ |
محترم |
عربی |
قابل احترام، عزیز و گرامی |
۴۶ |
محدثه |
عربی |
مؤنث محدث، گوینده سخن نام دخترانه |
۴۷ |
محسنه |
عربی |
مؤنث محسن، نیکوکار، احسان کننده |
۴۸ |
محنا |
عربی |
به ضم میم و فتح ح و تشدید نون، به حنا خضاب کرده.
|
۴۹ |
محیا |
عربی |
زندگی، حیات. با اسم مهیا اشتباه نشود. بررسی کامل اسم محیا را ببینید. |
۵۰ |
محیصا |
فارسی، عربی |
رستگار شده، پاک و آمرزیده (به فتح میم). |
۵۱ |
مدینه |
اسم عربی |
شهر، نام شهری در عربستان که پایگاه حکومت حضرت محمد (ص) بود. |
۵۲ |
مرجان |
سریانی |
معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد. |
۵۳ |
مرجانه |
سریانی |
مروارید کوچک |
۵۴ |
مرحان |
عربی |
شادمانی و فرح نام عربی زیبا
|
۵۵ |
مرحمت |
عربی |
لطف و مهربانی |
۵۶ |
مرسانا |
عبری |
هدیه خداوند؛ بررسی کامل: اسم مرسانا. |
۵۷ |
مرسیا |
یونانی |
ریحان |
۵۸ |
مرصع |
عربی |
آنچه با جواهر تزیین شده است، جواهرنشان. |
۵۹ |
مرضیه |
عربی |
پسندیده، مرضی. |
۶۰ |
مروانه |
عربی |
نام همسر ساقی دربار ولید از خلفای اموی. |
۶۱ |
مریس |
عربی |
چیزی لغزان و تابان. |
۶۲ |
مریم |
عبری |
گلی سفید و خوشبو و دارای عطر بادوام، نام مادر عیسی(ع)، نام سوره ای در قرآن کریم، تالع آن با نام سجاد رقم خورده و با ان کامل می شود. معنی کامل: اسم مریم.
|
۶۳ |
مستوره |
عربی، کردی |
پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان. |
۶۴ |
مسلمه |
نام عربی |
مؤنث مسلم، پیرو دین اسلام، مسلمانان. |
۶۵ |
مشک |
سنسکریت |
ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید. تلفظ اسم به صورت ضمه روی حرف میم است. |
۶۶ |
مشکدانه |
فارسی، سنسکریت |
مشک (سنسنکریت) + دانه (فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد |
۶۷ |
مشکناز |
فارسی، سنسکریت |
مشک (سنسکریت) + ناز (فارسی) = زیبا و خوشبو، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی. |
۶۸ |
مشکین |
فارسی،
سنسکریت |
مشک (سنسنکریت) + ین (فارسی) از هر چیز خوشبو، مشک الود، معطر. |
۶۹ |
مشیانه |
اوستایی،
پهلوی |
نام نخستین زن در فرهنگ ایران باستان برابر با حوا در اسطوره های سامی. |
۷۰ |
مشیما |
عربی، فارسی |
به فتح میم، زیبا رو، دختر خال دار، بانویی زیبا با خالی در چهره. |
۷۱ |
مطهره |
عربی |
مؤنث مطهر، منزه، پاک و مقدس. |
۷۲ |
معصومه |
عربی |
مؤنث معصوم، بی گناه و پاک. |
۷۳ |
معظمه |
عربی |
معظم. |
۷۴ |
مقبله |
عربی |
مؤنث مقبل، خوش اقبال، خوشبخت. |
۷۵ |
مقدسه |
عربی |
مؤنث مقدس. |
۷۶ |
مقصوده |
عربی |
مؤنث مقصود، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر. |
۷۷ |
مکرمه |
عربی |
مؤنث مکرم. |
۷۸ |
مکینا |
سریانی |
بنفشه. |
۷۹ |
مکیناس |
سریانی |
مکینا، بنفشه. |
۸۰ |
مکیه |
عربی |
اهل مکه، مربوط یا متعلق به مکه. |
۸۱ |
ملاحت |
عربی |
حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند، نمکین بودن. |
۸۲ |
ملک |
عربی |
فرشته. |
۸۳ |
ملک آفرین |
فارسی، عربی |
ملک (عربی) + آفرین (فارسی) مرکب از ملک (سرزمین) + آفرین (آفریننده). |
۸۴ |
ملک بانو |
فارسی، عربی |
ملک (عربی) + بانو (فارسی) شاه بانو. |
۸۵ |
ملک تاج |
فارسی، عربی |
ملک (عربی) + تاج (فارسی). |
۸۶ |
ملک سیما |
اسم عربی |
دارای چهره ای زیبا چون چهره فرشتگان زیبا روی. |
۸۷ |
ملک ناز |
عربی، فارسی |
ملک (عربی) + ناز (فارسی) فرشته زیبا. |
۸۸ |
ملکه |
عربی |
همسر پادشاه، شهبانو. |
۸۹ |
ملوک |
عربی |
پادشاهان. |
۹۰ |
ملیحه |
عربی |
زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک. |
۹۱ |
ملیسا |
نام یونانی |
بادرنگبویه: گیاهی خوشبو است. |
۹۲ |
ملیسا |
یونانی |
زنبور عسل. همانطور که می بینید برای اسم ملیسا دو معنی وجود دارد. بررسی کامل: اسم ملیسا.
|
۹۳ |
ملیکا |
یونانی |
گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند. |
۹۴ |
ملیکا |
اسم یونانی |
زنبور عسل، ملیکا در اصل تغییر یافته ملیسا در مناطق هاوایی است. در افسانه های یونانی نام بانویی زیبا روی که عاشق زئوس شده بود. بررسی کامل: اسم ملیکا. |
۹۵ |
ملیکه |
عربی |
نام همسر عمر خطاب. |
۹۶ |
ملینا |
لاتین |
عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل. |
۹۷ |
منا |
عربی |
امیدها. اسم منا در لغت نامه دهخدا. |
۹۸ |
منا |
اوستایی، پهلوی،
فارسی |
شایسته شاهی، شایگان. |
۹۹ |
منال |
نام عربی |
رسیدن، دست یافتن، دارایی، همچنین یکی از توابع شهرستان قیر و کارزین فارس. |
۱۰۰ |
منجوق |
اسم ترکی |
نوعی زینت به شکل گوی کوچک که برای تزیین روی لباس، گل سر و مانند آنها دوخته یا چسبانده می شود. |
۱۰۱ |
منصوره |
عربی |
مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز. |
۱۰۲ |
منظر |
عربی |
صورت، آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، دید. |
۱۰۳ |
منوره |
عربی |
روشن، درخشان. |
۱۰۴ |
منیر |
عربی |
آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن. |
۱۰۵ |
منیره |
عربی |
مؤنث منیر، آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن. |
۱۰۶ |
موکا |
مغولی |
نام همسر اوکتای قاآن پسر چنگیزخان مغول. |
۱۰۷ |
مولود |
عربی |
آن که به دنیا آمده، زاده شده. |
۱۰۸ |
مونا |
عربی |
منا، امیدها اسم زیبا برای پسر |
۱۰۹ |
مونجوق |
اسم ترکی |
منجوق |
۱۱۰ |
مونس |
عربی |
همنشین و همراز، همدم |
۱۱۱ |
مونیکا |
اسم لاتین |
مشاور. اسم مونیکا در ثبت احوال ایران قابل ثبت نیست. |
۱۱۲ |
مه جبین |
فارسی، عربی |
مه (فارسی) + جبین (عربی) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیبارو. |
۱۱۳ |
مها |
سنسکریت |
سنگی مانند بلور، یاقوت کبود. |
۱۱۴ |
مهدا |
عربی |
اول شب، قسمتی از شب. |
۱۱۵ |
مهدیا |
عربی، فارسی |
بانوی هدایت شده ، منتسب به حضرت مهدی (عج) مرکب از مهدی + الف تانیث. |
۱۱۶ |
مهدیه |
نام عربی |
مؤنث مهدی، عروس |
۱۱۷ |
مهرمنیر |
فارسی، عربی |
مهر (فارسی) منیر (عربی) خورشید روشن و درخشان. |
۱۱۸ |
مهرنسا |
فارسی، عربی |
مهر (فارسی) + نسا (عربی) نورانی ترین زن در میان زنان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار. |
۱۱۹ |
مهستا |
اوستایی، پهلوی |
دختر سنگین، بانوی گرانسنگ،مرکب از مهست الف تأنیث، هم به کسر سین خوانده می شود و هم به فتح سین. |
۱۲۰ |
مهستی |
فارسی، عربی |
مه (فارسی، ماه) + سیتی (عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو. |
۱۲۱ |
مهنا |
عربی |
گوارا و خوش |
۱۲۲ |
مهیره |
عربی |
زن کدبانو، زن اصیل زاده نام زیبای دختر |
۱۲۳ |
مهیمنه |
عربی |
ایمن شده،یکی از صفات خداوند. |
۱۲۴ |
میرانه |
فارسی، عربی |
میر (ازعربی) + انه (فارسی) امیرانه، شاهانه. |
۱۲۵ |
میسا |
عربی |
زنی که با غرور و تکبر راه می رود. تلفظ اسم میسا به صورت مَیساء هست و به معنی زنی که با برازندگی و تکبّر راه میرود، متکبر و با تبختر راه میرود، هست. |
۱۲۶ |
میسان |
عربی |
ستاره ای در صورت فلکی جوزا. |
۱۲۷ |
میشانه |
اوستایی،
پهلوی |
مشیانه. |
۱۲۸ |
میلانا |
اسم عربی |
مونث میلان، میل، خواهش، آرزو. |
۱۲۹ |
میمنت |
عربی |
مبارکی، سعادت، فرخندگی. |
۱۳۰ |
میناز |
فارسی، گیلکی |
مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین) + نازنین من. |
www.NameFarsi.com |
تبادل نظر درباره اسم