نام دختر ایرانی با حرف م
شامل اسم های زیبای دختر ایرانی (اسم دختر ترکی، عبری، کردی، عربی و …) با حرف م.
به طور کلی اسم های با م از نام های محبوب ایرانی هستند. تعداد اسامی دختر و پسر با حرف م نسبتا فراوان است. اسم مریم که صورت های مختلفی هم دارد از محبوب ترین نام های دختر به خصوص در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بوده است. در ادامه اسامی دختر با م که بیشتر اسمهای عربی (اسم دختر مذهبی) هست را مشاهده می فرمایید.
نام های دخترانه ایرانی با حرف میم
شامل نام های زیبای دخترونه عربی، کردی، فرانسوی، اوستایی با م و سایر اسامی با حرف م.
ردیف | اسم ایرانی | ریشه نام | معنی اسم دختر |
۱ | ماءالسماء | عربی | آب آسمان = باران، نام مادر منذر پسر امری القیس از پادشاهان عرب است. |
۲ | مائده | عربی | خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم نیز می باشد. |
۳ | ماجده | عربی | مؤنث ماجد، بزرگوار، صاحب مجد و بزرگی. |
۴ | مارال | مغولی | آهو، زیبا. بررسی کامل: اسم مارال. |
۵ | مارگاریتا | فرانسه | نام جزیره ای در شمال کشور ونزوئلا. توضیح بیشتر: مارگاریتا. |
۶ | مارگریت | فرانسه | گلی زیبا به رنگ سفید. |
۷ | مارلین | عبری | برج، پناهگاه. |
۸ | ماری | عبری | فرانسه از عبری، مریم. |
۹ | ماریا | عبری | ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی. |
۱۰ | ماریان | عبری | انگلیسی از عبری، مریم اسم ایرانی اصیل |
۱۱ | مارینا | ارمنی | جویبار، آب |
۱۲ | ماریه | عربی | زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر (ص) |
۱۳ | ماسا | کردی | همانند ماه زیبا و درخشنده |
۱۴ | ماشگانا | ترکی | مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است. اسم قدیمی آذری. |
۱۵ | ماگنولیا | فرانسه | گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ. این نام مورد تایید ثبت احوال کشور نیست. |
۱۶ | مالکه | عربی | مؤنث مالک، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از شخصیت های شاهنامه (اسم های شاهنامه ای را ببینید.) نام دختر طایر غسانی. |
۱۷ | مامیثا | سریانی | گیاهی با برگ های پوشیده از کرک، و دارای گلهای نارنجی رنگ و میوه ای دراز. |
۱۸ | مانترا | اوستایی، پهلوی | به سکون نون و فتح ت، سخن ایزدی، کلام مقدس، گفتار ورجاوند اهورایی. بررسی کامل: اسم مانترا. |
۱۹ | مانک | اسم کردی | مانگ، ماه |
۲۰ | مانگ | کردی | = مانک |
۲۱ | مانوشا | کردی | نام یکی از کوه های سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد. |
۲۲ | مانوشاک | کردی | بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی |
۲۳ | مانیوک | فرانسه | اسم گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار |
۲۴ | ماورد | عربی | ماءالورد، گلاب |
۲۵ | ماه بی بی | فارسی، ترکی | ماه (فارسی) + بی بی (ترکی) بانویی که چون ماه زیبا و نورانی است. |
۲۶ | ماه جبین | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + جبین (عربی)، مه جبین |
۲۷ | ماه خانم | فارسی، ترکی | ماه (فارسی) + خانم (ترکی) بانویی که چون ماه زیباست. |
۲۸ | ماه سیما | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + سیما (عربی) آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست. |
۲۹ | ماه صنم | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + صنم (عربی) دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش است. |
۳۰ | ماه طلعت | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + طلعت (عربی)، ماه سیما |
۳۱ | ماه لقا | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + لقا (عربی)، مه لقا مه لقا |
۳۲ | ماه منظر | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + منظر (عربی) ماهرو، ماهچهر |
۳۳ | ماه منیر | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + منیر (عربی) ماه نورانی، ماه درخشان |
۳۴ | ماه نسا | فارسی، عربی | ماه (فارسی) + نسا (عربی) ان که در بین زنان چون ماه می درخشد. |
۳۵ | ماهایا | نام ارمنی | |
۳۶ | ماهنی | ترکی | ترانه |
۳۷ | مایا | یونانی | در اساطیر یونان مادر هرمس، در اساطیر روم الهه بهار و حاصلخیزی |
۳۸ | مبارکه | عربی | مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از اسامی حضرت فاطمه (ع) |
۳۹ | مبینا | فارسی، عربی | مبین (عربی) + ا (فارسی) آشکارا |
۴۰ | مهترا | کردی | باران |
۴۱ | متینه | عربی | مؤنث متین |
۴۲ | مجذوب | عربی | شیفته |
۴۳ | محبوب | عربی | دوست داشتنی، مورد محبت |
۴۴ | محبوبه | عربی | مؤنث محبوب، دوست داشتنی، مورد محبت |
۴۵ | محترم | عربی | قابل احترام، عزیز و گرامی |
۴۶ | محدثه | عربی | مؤنث محدث، گوینده سخن نام دخترانه |
۴۷ | محسنه | عربی | مؤنث محسن، نیکوکار، احسان کننده |
۴۸ | محنا | عربی | به ضم میم و فتح ح و تشدید نون، به حنا خضاب کرده. |
۴۹ | محیا | عربی | زندگی، حیات. با اسم مهیا اشتباه نشود. بررسی کامل اسم محیا را ببینید. |
۵۰ | محیصا | فارسی، عربی | رستگار شده، پاک و آمرزیده (به فتح میم). |
۵۱ | مدینه | اسم عربی | شهر، نام شهری در عربستان که پایگاه حکومت حضرت محمد (ص) بود. |
۵۲ | مرجان | سریانی | معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد. |
۵۳ | مرجانه | سریانی | مروارید کوچک |
۵۴ | مرحان | عربی | شادمانی و فرح نام عربی زیبا |
۵۵ | مرحمت | عربی | لطف و مهربانی |
۵۶ | مرسانا | عبری | هدیه خداوند؛ بررسی کامل: اسم مرسانا. |
۵۷ | مرسیا | یونانی | ریحان |
۵۸ | مرصع | عربی | آنچه با جواهر تزیین شده است، جواهرنشان. |
۵۹ | مرضیه | عربی | پسندیده، مرضی. |
۶۰ | مروانه | عربی | نام همسر ساقی دربار ولید از خلفای اموی. |
۶۱ | مریس | عربی | چیزی لغزان و تابان. |
۶۲ | مریم | عبری | گلی سفید و خوشبو و دارای عطر بادوام، نام مادر عیسی(ع)، نام سوره ای در قرآن کریم، تالع آن با نام سجاد رقم خورده و با ان کامل می شود. معنی کامل: اسم مریم. |
۶۳ | مستوره | عربی، کردی | پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان. |
۶۴ | مسلمه | نام عربی | مؤنث مسلم، پیرو دین اسلام، مسلمانان. |
۶۵ | مشک | سنسکریت | ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید. تلفظ اسم به صورت ضمه روی حرف میم است. |
۶۶ | مشکدانه | فارسی، سنسکریت | مشک (سنسنکریت) + دانه (فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد |
۶۷ | مشکناز | فارسی، سنسکریت | مشک (سنسکریت) + ناز (فارسی) = زیبا و خوشبو، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی. |
۶۸ | مشکین | فارسی، سنسکریت |
مشک (سنسنکریت) + ین (فارسی) از هر چیز خوشبو، مشک الود، معطر. |
۶۹ | مشیانه | اوستایی، پهلوی |
نام نخستین زن در فرهنگ ایران باستان برابر با حوا در اسطوره های سامی. |
۷۰ | مشیما | عربی، فارسی | به فتح میم، زیبا رو، دختر خال دار، بانویی زیبا با خالی در چهره. |
۷۱ | مطهره | عربی | مؤنث مطهر، منزه، پاک و مقدس. |
۷۲ | معصومه | عربی | مؤنث معصوم، بی گناه و پاک. |
۷۳ | معظمه | عربی | معظم. |
۷۴ | مقبله | عربی | مؤنث مقبل، خوش اقبال، خوشبخت. |
۷۵ | مقدسه | عربی | مؤنث مقدس. |
۷۶ | مقصوده | عربی | مؤنث مقصود، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر. |
۷۷ | مکرمه | عربی | مؤنث مکرم. |
۷۸ | مکینا | سریانی | بنفشه. |
۷۹ | مکیناس | سریانی | مکینا، بنفشه. |
۸۰ | مکیه | عربی | اهل مکه، مربوط یا متعلق به مکه. |
۸۱ | ملاحت | عربی | حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند، نمکین بودن. |
۸۲ | ملک | عربی | فرشته. |
۸۳ | ملک آفرین | فارسی، عربی | ملک (عربی) + آفرین (فارسی) مرکب از ملک (سرزمین) + آفرین (آفریننده). |
۸۴ | ملک بانو | فارسی، عربی | ملک (عربی) + بانو (فارسی) شاه بانو. |
۸۵ | ملک تاج | فارسی، عربی | ملک (عربی) + تاج (فارسی). |
۸۶ | ملک سیما | اسم عربی | دارای چهره ای زیبا چون چهره فرشتگان زیبا روی. |
۸۷ | ملک ناز | عربی، فارسی | ملک (عربی) + ناز (فارسی) فرشته زیبا. |
۸۸ | ملکه | عربی | همسر پادشاه، شهبانو. |
۸۹ | ملوک | عربی | پادشاهان. |
۹۰ | ملیحه | عربی | زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک. |
۹۱ | ملیسا | نام یونانی | بادرنگبویه: گیاهی خوشبو است. |
۹۲ | ملیسا | یونانی | زنبور عسل. همانطور که می بینید برای اسم ملیسا دو معنی وجود دارد. بررسی کامل: اسم ملیسا. |
۹۳ | ملیکا | یونانی | گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند. |
۹۴ | ملیکا | اسم یونانی | زنبور عسل، ملیکا در اصل تغییر یافته ملیسا در مناطق هاوایی است. در افسانه های یونانی نام بانویی زیبا روی که عاشق زئوس شده بود. بررسی کامل: اسم ملیکا. |
۹۵ | ملیکه | عربی | نام همسر عمر خطاب. |
۹۶ | ملینا | لاتین | عسل، رنگ گل بهی، همچنین نوعی گل. |
۹۷ | منا | عربی | امیدها. اسم منا در لغت نامه دهخدا. |
۹۸ | منا | اوستایی، پهلوی، فارسی |
شایسته شاهی، شایگان. |
۹۹ | منال | نام عربی | رسیدن، دست یافتن، دارایی، همچنین یکی از توابع شهرستان قیر و کارزین فارس. |
۱۰۰ | منجوق | اسم ترکی | نوعی زینت به شکل گوی کوچک که برای تزیین روی لباس، گل سر و مانند آنها دوخته یا چسبانده می شود. |
۱۰۱ | منصوره | عربی | مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز. |
۱۰۲ | منظر | عربی | صورت، آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، دید. |
۱۰۳ | منوره | عربی | روشن، درخشان. |
۱۰۴ | منیر | عربی | آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن. |
۱۰۵ | منیره | عربی | مؤنث منیر، آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن. |
۱۰۶ | موکا | مغولی | نام همسر اوکتای قاآن پسر چنگیزخان مغول. |
۱۰۷ | مولود | عربی | آن که به دنیا آمده، زاده شده. |
۱۰۸ | مونا | عربی | منا، امیدها اسم زیبا برای پسر |
۱۰۹ | مونجوق | اسم ترکی | منجوق |
۱۱۰ | مونس | عربی | همنشین و همراز، همدم |
۱۱۱ | مونیکا | اسم لاتین | مشاور. اسم مونیکا در ثبت احوال ایران قابل ثبت نیست. |
۱۱۲ | مه جبین | فارسی، عربی | مه (فارسی) + جبین (عربی) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیبارو. |
۱۱۳ | مها | سنسکریت | سنگی مانند بلور، یاقوت کبود. |
۱۱۴ | مهدا | عربی | اول شب، قسمتی از شب. |
۱۱۵ | مهدیا | عربی، فارسی | بانوی هدایت شده ، منتسب به حضرت مهدی (عج) مرکب از مهدی + الف تانیث. |
۱۱۶ | مهدیه | نام عربی | مؤنث مهدی، عروس |
۱۱۷ | مهرمنیر | فارسی، عربی | مهر (فارسی) منیر (عربی) خورشید روشن و درخشان. |
۱۱۸ | مهرنسا | فارسی، عربی | مهر (فارسی) + نسا (عربی) نورانی ترین زن در میان زنان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار. |
۱۱۹ | مهستا | اوستایی، پهلوی | دختر سنگین، بانوی گرانسنگ،مرکب از مهست الف تأنیث، هم به کسر سین خوانده می شود و هم به فتح سین. |
۱۲۰ | مهستی | فارسی، عربی | مه (فارسی، ماه) + سیتی (عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو. |
۱۲۱ | مهنا | عربی | گوارا و خوش |
۱۲۲ | مهیره | عربی | زن کدبانو، زن اصیل زاده نام زیبای دختر |
۱۲۳ | مهیمنه | عربی | ایمن شده،یکی از صفات خداوند. |
۱۲۴ | میرانه | فارسی، عربی | میر (ازعربی) + انه (فارسی) امیرانه، شاهانه. |
۱۲۵ | میسا | عربی | زنی که با غرور و تکبر راه می رود. تلفظ اسم میسا به صورت مَیساء هست و به معنی زنی که با برازندگی و تکبّر راه میرود، متکبر و با تبختر راه میرود، هست. |
۱۲۶ | میسان | عربی | ستاره ای در صورت فلکی جوزا. |
۱۲۷ | میشانه | اوستایی، پهلوی |
مشیانه. |
۱۲۸ | میلانا | اسم عربی | مونث میلان، میل، خواهش، آرزو. |
۱۲۹ | میمنت | عربی | مبارکی، سعادت، فرخندگی. |
۱۳۰ | میناز | فارسی، گیلکی | مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین) + نازنین من. |
www.NameFarsi.com |
تبادل نظر درباره اسم