بررسی دقیق و تخصصی اسم هاکان (معنی، ریشه، تلفظ، فراوانی و تعداد در ایران، تاریخچه و …)
هاکان یک اسم ترکی پسر است. هاكان در واقع معادل خاقان در زبان فارسی است. خاقان لقب پادشاه ترکان و پادشاه چین بوده است. امروزه در ایران نیز خیلی از پدر مادرها که به دنبال اسم جدید و خاص پسرانه هستند این نام برایشان جذابیت دارد. اسم هاکان، نامی که فراوانی کمی دارد، نامی دو هجایی، خوش آوا و با معنی زیبا. از نظر معنایی مشابه اسم های شاهان و کیان است. این نام برای انتخاب اسم، بخصوص برای تورک زبانان ایران گزینه مناسبی خواهد بود.
معنی هاکان Hakan name meaning
هاکان یعنی پادشاه، فرمانروا، امپراطور.
معنی هاکان در ترکی
همچنین معنی سردار جنگ باستانی نیز می دهد. هاكان از جمله نام های مرسوم در ترکیه برای اسم پسرانه نیز هست.
ریشه هاکان
اسم هاکان کجاییه؟
ریشه نام هاكان تركی است و هاکان یک نام تورکی پسرانه می باشد.
تلفظ هاکان
تلفظ اسم هاکان مشخص است به صورت Hākān.
هاکان در ثبت احوال ایران
بر اساس استعلام حضوری تیم نامفارسی از سازمان ثبت احوال کشور، اسم هاکان مورد تایید ثبت احوال برای اسم پسر است.
معنی هاکان در ثبت احوال ایران
هاکان = معنی اسم هاکان در ثبت احوال ثبت نشده است.
فراوانی اسم هاکان در ثبت احوال
تعداد اسم هاکان در ثبت احوال ایران اعلام نشده است.اما اسم هاکان از نام های پسر با فراوانی خیلی کم در ایران است.
نام های پسرانه بیشتری شبیه هاکان هستند، بخصوص از نظر وزن؛ اسم های ماهان، کایان، شاهان، طاها، هامان، نیکان، نویان (که اسم ترکی پسرانه است)، شایان و قسمت اسم پسر با ه را ببینید.
اسم هاکان به انگلیسی
نوشتن اسم هاكان (عکسنوشته و اسمنوشته نام هاکان به انگلیسی) برای پروفایل با فونت زیبا.
نظرسنجی اسم هاکان
اسم هاکان قشنگه؟
❓نظر شما درباره اسم هاکان چیست؟ آیا این نام را می پسندید؟ در قسمت نظرات دیدگاه خود را درباره این اسم زیبا بنویسید.
❤️ نام فارسی | مرجع تخصصی اسم های ایرانی | از سال ۱۳۸۸
اسم نویان در ترکی و فارسی معنی متفاوتی دارد. و هر دو معنی نام نویان زیبا هستند:
نویان در فارسی به مجاز به معنی شاداب و تر و تازه است. (ترکیب نو + پسوند یان (ان) = نو بودن، تازگی)
اسم نویان در ترکی به معنی امیر سپاه و شاهزاده است. نویان لقب سلاطین و بزرگان ترک هم بوده است.
ریشه اسم نویان
ریشه نام نویان ترکی آذری و همچنین فارسی است. نویان اسم اصیل ایرانی برای پسر به حساب می آید. برخی ریشه این اسم را مغولی می دانند که البته معنی مشابهی برای این اسم دارد: شاهزاده و امیر.
اسم نویان در ثبت احوال ایران
معنی اسم نویان در ثبت احوال ایران
نویان در ثبت احوال ایران این چنین معنی شده است:
نو بودن، تازگی، (در قدیم) (به مجاز) شادابی، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)، ۱- منسوب به نوی، مربوط به نوی؛ ۲- (به مجاز) شاداب و تر و تازه؛ ۳- (در ترکی مغولی) شاهزاده.
فراوانی اسم نویان در ثبت احوال
تعداد اسم نویان در ثبت احوال ایران ۳۴۱۲ نفر است. این رقم از سال ۱۳۹۶ تا به امروز به روز نشده است. اما نويان از جمله نام های با فراوانی کم در ایران است و به اصطلاح عام یک اسم جدید محسوب می شود.
تلفظ صحیح اسم نویان
تلفظ نویان مشخص است و به صورت Noyan یعنی صدای ضمه (اُ) کوتاه روی حرف ن هست.
اسم نویان در لغت نامه دهخدا
نویان یعنی:
(ترکی -مغولی، اِ) پادشاه زاده. (رشیدی) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || ترکان ملوک و سلاطین را بدین نام خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ خطی). از القاب بزرگان ترک است. (انجمن آرا). || امیر. اعظم. (رشیدی). امیر، فرمانده سپاه. سردار. در عنوان سرداران مغول و ترک آید. (از فرهنگ فارسی معین). || سبدی یا طبقی را نیز گفته اند که از چوب بید بافته باشند. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
بنا به درخواست همراهان ترک زبان عزیز NameFarsi.com در مطالب قبلی وبسایت اسم های ترکی دخترانه را قرار دادیم و در این قسمت نام های ترکی (تورکی) پسرانه را به ترتیب حروف الفبا قرار می دهیم. شایان ذکر است که اسم های ترکی (آذری) جز نام های مرسوم در ایران زمین هستند و دیگر قسمتی از اسامی ایرانی اصیل محسوب می شوند. اسامی مثل الناز یا آیناز اسم هایی هستند که در کشورهای ترکیه و آذربایجان کاربرد ندارند و از اسم های مرسوم در ایران بین تورک زبانان و چه بسا فارس زبانان هم هستند. همانطور که زبان ترکی و آذری از زبان ها و گویش های مرسوم در ایران است.
زیباترین اسم های ترکی پسرانه
منتخب اسامی ترکی پسر را در ویدیوی زیر ببینید :
در ادامه لیست کامل اسامی پسر ترکی با معانیشان را ببینید:
اسم تورکی پسرونه
در ادامه لیست کامل اسامی تركي پسرانه را قرار داده ایم. اگر احیانا نام توركي پسری را در لیست زیر ندیدید در قسمت نظرات بنویسید تا در اسرع وقت به لیست اضافه کنیم.
لیست نام های زیبای ترکی پسر
اسم پسر ترکی با آ
آباقا: عمو، دوست، نخ و یا ریسمان بافته شده از گیاه کتان (از نام های کهن)
آبانوز: درخت آبنوس.
آتا: مرد اولاددار، صاحب فرزند، پدر، اجداد، نیاکان، عنوانی برای مردان سالخورده در خور حرمت.
آتابک: دایه، مربّی
آتابَی: دایه، مربّی، لَلِه
آتاش: اداش، همنام.
آتاکان: کسی که خون پدری در او در جریان است.
اسم آتامان یعنی فرمانده، رهبر، سرگروه، سرکرده.
آتان: پرتاب کننده
آتای: شناخته شده، بارز، آشکار و معلوم.
آتایمان: شهیر، معروف
آتحان: کسی که بدن استوار واندام محکمی دارد.
آتلی: شناخته شده، مشهورشده، کسی که اسب داشته باشد.
آغایار: بزرگ و شایسته حرمت، رفیق صادق، دوست، محبوب
آفشین: لباسی که به هنگام رزم پوشند، نیزه.
آک بولوت: ابرسفید رنگ
آک پای: سهم ویا بخش خالی ازهر گونه حرام، سهم حلال
آکای: ماه تابان و روشن
آکتان: سپیده، وقت طلوع خورشید در سحرگاهان، میدان، فضای باز.
آکتای: مایل به سفیدی، شبیه رنگ سفید
آک دنیز: دریای مدیترانه واقع در جنوب غرب کشورترکیه
آک شیت: خورشید، نور آفتاب دارای صورتی نورانی، آنکه سیمایش نورانی و دوست داشتنی است.
آلا: دارای رنگ های گوناگون و مختلط، رنگارنگ
آلاتان: به سرخی گرائیدن و یا روشن شدن افق در سحرگاهان
آلاز: شعله، اخگر، برافروختن و سرخ گشتن
آلاو: شعلۀ آتش
آلپ: قهرمان، دلاور، پهلوان، ماهر، جسور، شجاع، جوانمرد. اسم زیبای ترکی
آلپ آیا: دلاور و جنگجوی مقدّس
آلپار: دلیر، سربازجسور، مرد شجاع
الپ سو: سپاه جسور، قشون بی باک، سرباز شجاع
آلپ سوی: آنکه از سلاله ونسل قهرمانان باشد، دارای نیاکان واجداد دلیر.
آلپ کارا: پهلوان نامدار، قهرمانی که مایۀ ترس سایرین است، جسور.
آلپمان: شخص جسور، شجاع، قهرمان
آل تاچ: تاج درخشان، تاج برّاق ودرخشنده
آلتای: طلا، نگین سنگی، باارزش،اصول، روش، تدبیر، همی چنین به معنی درختستان و یا بیشه زار مرتفع، کوه بلند و رفیع هم هست.
آلتون: طلا
آلتونجو: زرگر،طلافروش
آل سوی: دارای اصل و نسب نیکو، آنکه ریشه واجدادش نجیب اند
آلقان: ستودن و تمجید کردن، به شهرت رساندن، خوشبخت ساختن، فاتح، ضبط کننده
آلقو: از اسامی کهن است، کلاً وتماماً، همه، یکپارچه
آلقین: محکوم کردن، متّهم نمودن، تجمّع، دریک جا جمع شدن
آلیشیک: عادت کرده، خو گرفته، به معنی آنچه که شعله ور گشته و به سرخی گراید نیز هست.
آنار: نامی است بسیار کهن، به خاطر آورنده
آند: قسم، دلیلی برای ابراز و اثبات صداقت کلام
آنلار: فهمیده، درک کننده
آنیت: مجسّمه، تندیس یادبود
آنیل: معروف، نامدار، نامی، به خاطر آورده شدن (در ثبت احوال اسم ترکی دخترانه است.)
آوجی: شکارچی، صیّاد.
آیاچی: محافظت کننده، حامی و پشتیبان، دلسوز و غمخوار.
آیاز: از اسامی کهن، معنی اسم: تمیز، روشن، شب زمستانی بسیار سردی که آسمانش صاف ومهتابی باشد.
آی بار: براق، درخشان نورانی و درخشان همانند ماه، با هیبت، ترسناک
آی بَرک: درخشان همانند ماه، استوار و بی نقص، نیرومند، پایدار و باوقار
آی دَنیز: «آی» و «دنیز». دنیز خود به تنهایی نام دخترانه ترکی است: معنی دنیز.
آیدین: روشن، واضح، درخشان، آشکار
آیقین: آنکه از فرط علاقه مدهوش گردد، حیران، شیدا، عاشق
آی کاچ: ناطق، سخنگو، خواننده، شعر، شاعر
آیما: به خود آمدن، بیدار شدن
آیماز: غافل، بی خبر، بی رنج و غصّه
اسم پسر ترکی با ا (الف)
ائرتَن: شفق، صبح هنگام، فجر
ائرکین: آزاد و رها، مستقل
ائریشمَن: آنکه به هدفش رسد، نائل آینده، هم چنین به معنی ملحق شونده
ائل: خلق، جماعت، انسانها، دولت، سرزمین وولایت، = ایل
ائل آرسلان: شیر ایل و طایفه، جوانمرد و جنگاور میهن
ائل آلان: فتح کنندۀ ممالک، کشور گشا
ائل اوغلو: پسرایل وعشیره، اولاد وطن، پسربیگانه، غریبه، نا آشنا
ائلبارس: پلنگ ایل (به مجاز قوی ایل و مردم)
ائل باشی: رئیس و رهبر ایل، مدیر و راهنمای قوم و طایفه، والی
ائل تَن: متناسب و سازگار با ایل و قبیله، تابع عادات و رسوم و آئین های متداول در ایل.
ائل دار: دارای ایل وسرزمین و مملکت، ایلی که جا ومکانی دارد، صاحب و حاکم قوم و خلق.
ائل داش: هم ملیّت، هم نژاد
ائل سئوَن: دوستدار میهن وقوم، خواهان خلق ومرز وبوم
ائلسس: ندای ایل، ندای خلق
ائلشاد: حکمران ایل، شادی وسرورمردم
ائل شَن: مسرور وشاد شونده به همراه طایفه و ایل، مایه شادی وسعادت خلق، خوشحال و شاد کننده.
ائلمان: سمبل ونشانۀ ایل، همانطور که در اینستاگرام نام فارسی هم گفتیم ائلمان، این اسم زیبای ترکی پسرانه به معنی مانند مردم هم هست.
ائل میر: آقاوسرورایل، امیروراهبرورئیس طایفه وخلق
ائل یار: دوستدار قوم، یاور وپشتیبان ملّت
ائلیاز: بهارایل، مایۀ خرّمی ونشاط سرزمین
ائلیگ: حکمران، پادشاه
ائوگین: همراه با تعجیل، بدون تأخیر، عجولانه
اَبروک: دارای ثبات و دیانت، صبور و استوار
اَتابک: دایه، مربّی
اَر: مرد، قهرمان، جوانمرد ودلیر، مورد اعتماد و مقید به کلام خویش (متعهد)
اَرال: قهرمان، آنکه جوانمرد وشجاع باشد
اَرتاج: قهرمان تاجدار
اَرتاش: جوانمرد
اَرتان: مرکب است از دو کلمه «ار» و «دان» یعنی صبحگاه، سپیده دم، هنگام شفق؛ اسمی که خیلی ها آن را معادل آرتان و به عنوان یک نام فارسی می دانند. آرتان نام برادر داریوش هخامنشی نیز بوده است.
اَرتایلان: زیبا، ظریف و باطراوت، جوان خوش قد و قامت.
اَرتَک: همچون مرد، همانند قهرمانان
اَرتَم: ادب و تربیت، ارکان، درک و شعور
اَرتوران: قهرمان توران زمین، جوانمرد و پهلوان توران، تورانی
اَرتوز: انسان راستین، قهرمان حقیقی
اَرچئویک: بسیار جلد وچالاک، تند وتیز، جوانمردی که سریع بجنبد.
اَرچین: دارای ناموس وشرف، پهلوان و قهرمان حقیقی، جوانمرد واقعی
اردالان: کسی که سریع ضربه می زند؛ شبیه اسم اردلان که اسم کردی پسرانه است و معنی موبد، پرهیزکار و جایگاه موبدان دارد.
اَردَم: شایستگی، فضیلت، راستی
اَرَز: سکوت و آرامش، خوشبختی، لذّت
اَرسان: شهیر، معروف وشناخته شده؛ شبیه اسم آرسن که ریشه عبری و پهلوی دارد و نام آرسان است.
اَرسَل: دلیر همچون پهلوان
ارسلان: شیر دلاور (=آرسلان)
اَرسومَر: قهرمان سومری، مردی که از تبار سومریان باشد.
اَرسوی: آنکه ازتبار و نسلی قدرتمند و جوانمرد باشد.
اَرسین: قهرمان و جسور باشد، مرد باشد؛ جالب است بدانید اسم آرسین یک نام زیبای ایرانی نیز هست به معنی پسر آریایی.
اَرشاد: حکمران دلاور
اَرشان: دلاور نامدار، جوانمرد شهیر؛ اسم آرشان در فارسی به معنی بسیار دانا است.
اَرشَن: خوش بخت واقبال، شادمان
اَرکال: بیانگر آرزوی جسارت و دلاوری است.
اَرکوت: انسان خوش یمن و مبارک
ارگون: دلاور وقهرمان زمانه
اَرگونَش: جوانمرد خورشید، مرد آفتاب
اَرگیل: جوانمردان ودلاوران، مردان
اَرَم: خواسته و آرزو، رضایت داشتن
اَرمان: مرد جسور و بی باک، قهرمان
اَرونات: انسان با نظم وترتیب، بااخلاق
اَرییلماز: بی امان، استوار و باصلابت؛ لیست کامل اسم های ایرانی در NameFarsi.com
اَزَگی: نغمه، آواز، آهنگ یا ملودی، مقام موسیقی، اصول وشیوه
اَژدر: اژدها، قوی و قدرتمند، مهیب و ترسناک، جسور
اسلان: = اصلان. شير، شير بيشه.
اَفشار: آنکه کاری راسریع وصریح انجام و مشکلی را حل نماید،نام یکی از بیست و چهار طایفه اوغوزها
اَمراح: دوست داشتن، شیفته و واله گشتن، عاشق و شیدا شدن
اَمران: دوست داشتن، حُبّ،رفاقت کردن
اوبچین: اسلحه
اوجامان: بلند مرتبه ومعظم
اوچار: آنکه قادر به پرواز کردن باشد
اوچکان: پرواز کننده
اوچکون: جرقه یا ریزۀ آتش
اوچمان: خلبان، پرواز کننده و اوج گیرنده
اورآلتای: شبیه به تپه، نظیر قلعه
اوراز: هدیه، بخت، طالع
اوراقان: جنگ جو، ستیزکننده
اورال: تپّه دار، مکانی مرتفع نظیر تپّه
اورام: محله، راه عریض وپهن
اوران: ندا،آوا قول والتزام، هنر
اورتاچ: قسمت،سهم،بخش
اورخان: خان قلعه و دژ،خان اردو گاه، خان شهر
اورشان: نبرد، ستیز ومبارز، نزاع طلب
اورقا: درخت بسیاربزرگ وتناور
اورکمَز: بی باک ونترس، جسور
اورکوت: دژ یا قلعۀ مقدس، اردوگاه مقدس، استحکام شریف
اورکون: ساختن مسکن برای خویش، ایجاد اقامتگاه
اورمان: بیشه، جنگل
اوروز: هدف، بخت، طالع
اوروش: نبرد، ستیز، جنگ، محاربه
اورون: تخت وتاج، مکان خصوصی وشخصی، مقام و رتبه ای والا
اوزان: شاعر مردمی، عاشیق
اوزتورک: ترک توانا و مجرب، شخص بسیارزیبا، انسان قدرتمند و نرم خوی
اوزحان: خان آزاد،خان مستقلّ وغیر وابسته، خان رستگارشده
اوزگون: متأسف گشتن، معذّب شدن
اوزمان: بالغ شده، تکامل یافته، بزرگ شده، رسیده، متخصص، خبره واهل فن
اوزه ک: الماس، جواهر
اوسال: عاقل،مثمرثمر،باتدبیرمحتاط
اوغان: خداوند، قادر، حکمران، خدای صلح و آشتی، قوی و نیرومند، کائنات
اوغلا: جوان، جسور، قهرمان، جوانمرد
اوغوز: نخستین شیری که ازسینه مادرتراوش میشود؛ یا همان آغوز، پاک آفریده، انسان ساده عادی
اوفلاز: بسیارزیبا، نفیس، نجیب
اوفلاس: مرتفع، جسور،جوانمرد،بی باک
اوقتای: اوکتای
اوکار: پرنده ای است ماهی خوار با کاکلی به شکل تیر یا پیکان برسرش
اوکتام: مغرور، باوقار ومتین
اوکتای: نظیرتیر، قوی وقدرتمند، خشمگین
اوکسال: منسوب به تیر،همانند تیر
اوکمان: کسی که همچون تیرسریع وتیزتند حرکت کند
اولقون: بالغ ورشید، رسیده
اولوتورک: ترک بزرگ، ترک قدرتمند
اولوجا: بزرگ، تاحدودی قدرتمند ونیرومند
اولوسیار: یارویاورملّت
اولوشان: مشهور، دارای نام و شهرت
اومار: چاره، علاج، امید
اوموتلو: امیدوار، آرزومند، منتظر
اومود: آرزو، توقع، امید
اومید: آرزو، آمال و خواسته
اونال: صاحب نام، دارای شٲن ومنزلت؛ شباهت آوایی و معنایی به اسم آنیل دارد.
اونای: مناسب، کارآمد، پسندیدن
اون تورک: ترک شهیروسرشناس، ترک پرآوازه
اونساچ: اسم ترکی به معنی آنکه آوازه ونامش فراگیر باشد
اونلواَر: مرد سرشناس، جوانمرد صاحب نام
اونور: باعظمت، افتخار، اعتبار و سربلندی، نیرومند
اویار: متناسب، مطابق، نظیر
اویقار: پیشرفته و متمدّن، متعالی
اویقان: متناسب با چیزی یا کسی، هماهنگ ومطابق
اویقو: تناسب، هماهنگی، تطابق
اویقور: دارای تطابق، متّفق
اویقون: متناسب،مطابق، هماهنگ
ایل آرسلان: شیرسرزمین و ایل، جسور وقهرمان
ایل آیدین: « ائل » و « آیدین »
ایل بای: والی، امیرولایت
ایلحان: پادشاه، حکمران، امپراتور
ایلدیریم: صاعقه، آذرخش، تند و تیز، رعد و برق
ایلقار: یورش، تهاجم، حمله، حرکت تند و تیز و عهد و پیمان
ایلقاز: سلسله جبالی در شمال آناتولی
ایلکین: اولین، نخستین، پیش ازهمه
ایمگه: خیال، تصوّر، نشان وعلامت
ایمیر: شفق، مقدّمه، بسیار نیکو وعالی
اینان: باور کردن، اطمینان نمودن
اینجه: چیزی که باظرافت و زیبایی بر رویش کار شده باشد، نفیس
اٶتکم: از خود راضی، متکبّر، کلّه شق و مغرور، مرد پردل وجراَت
اٶتکون: برتر، مقاوم و پایدار
اٶجال: انتقام گرفتن، تلافی نمودن
اٶدول: انعام، بخشش وارمغان
اٶرگین: تاج وتخت، تخت سلطنت
اٶزآک: سیّار، جاری شونده
اٶزال: خالص، خاصّ،عصاره، مایه
اٶزبایار: بزرگترین ؛عالی ترین
اٶزبیر: تک، یگانه، واحد
اٶزَت: خلاصه، چکیده و مختصر
اٶزتک (اُزبَک): جسور، دلاور و پردل
اٶزتورک: ترک مادرزاد و خالص، ترک عزیز و دوست داشتنی
اٶزداغ: متین وباوقار همچون کوه
اٶزگور: آزاد، رها، مستقل، غیر وابسته
اٶزمان: نزدیک به خود، گرامی، با شخصیت
اٶکتَم: مغرور، کله شق، جسور
اٶکتو: مدح وستایش، تعریف و تمجید
اٶکمَن: بسیار ذکاوتمند، مرد عاقل
اٶگون: درک کننده، دقیق،وهله یا نوبت
اٶگونچ: شٲن وشرف، مدح و ستایش
اٶلچَن: سنجیده
اٶلمز: فناناپذیر، جاودان
اٶنال: به پیش آمدن، به عنوان رهبر وجلوه دار
بودن، پیشگویی نمودن
اٶنجَل: پدران ونیاکان که پیش تر می زیسته اند، گذشتگان، راه گشا
سانلی: لایق حرمت وگرامی داشت، از اسم های محبوب در اینستاگرام NameFarsi
ساوورال: آنکه برسخن وقول خویش پایبند باشد.
سایان: کسی که به سایرین احترام گذارد، درخورحرمت، برخی ریشه اسم سایان را کردی نیز می دانند. البته کم نیستند اسم های ایرانی که ریشه ترکی، کردی و فارسی و … دارند اما اکثرا معنی یکسانی دارند.
سای دام: شفّاف،عاری ازعیب و نقص
سایمان: حسابدار، محاسب
ساییل: محترم، گرامی، معتبر
سنجر: سَنجَر: نشاندن و شکافتن، غلبه کردن و فائق آمدن.
سولدوز: ستارۀ آب، نام قدیمی سیّارۀ عطارد یاتیر
سونگو: سرنیزه تعبیه شده دردهانۀ لولۀ تفنگ، زوبین، نیزه کوچک
سٶنمَز: همیشه روشن وشعله ور، آنکه تا ابد بسوزد و پرتو افشانی کند.
سهند: اسم محبوب ترکی برای پسر، سهند نام کوهی است مشهور در ولایت آذربایجان نزدیک تبریز، برخی اسم سهند را محکم و پا برجا معنی کرده اند.
اسم پسر ترکی با ش
شاکیر (شاکر): شکرگزار
شانار: نام دارو شهیر، پراُبُهّت
شانال: صاحب نام وجاه، شهیر
شانلی: مشهور و صاحب نام، دارای شٲن وشهرت، صاحب رتبه و مقام، اسم ترکی زیبا
شاهلار: سلاطین، حکمرانان، پادشاهان
شاهین: پرنده ای شکاری و تیز با منقار کوتاه کج و اگر اهلی گردد درشکارمورد استفاده قرار می گیرد.
شَن سوی: کسی که ازنیاکان و تباری خوشبخت باشد.
شوبای: مرد قوی و سالم و استوار
شیراوغلان: پسری نظیرشاه
شیمشَک: صاعقه، رعد و برق، آذرخش
اسم پسر ترکی با ق
قاپلان: پلنگ
قاچای: دونده، جَلد و تند و تیز
قاراتان: قبل از سپیده دم، پیش ازشفق صبح، قبل از طلوع آفتاب
یئنیلمَز: آنکه هرگزشکست نخورده، ملغوب نگردد، صاحب دیانت.
یاربَی: دوست و یاور بیک و آقا
یاردیمجی: کمک کننده، مدد دهنده
یارقی: عدالت، رٲی و حکم، شعور
یارقیچ: حاکم، قاضی، داور
یازقی: سرنوشت، بخت و طالع، تقدیر
یاشا: زنده باد، مجازا یعنی زنده، زندگی.
یاشار: عمرکننده، زندگی کننده، اسم محبوب در ایران. بررسی کاملتر: اسم یاشار.
یاشموت: جوان خوش یمن و مبارک و خجسته، خوش بخت و اقبال.
یاغیز: سیاه، مایل به سیاهی،خاک
یاکار: سوختن، شعله ور گشتن
یاکان: سوزاننده، آتش زننده
یالچین: صخره بسیار محکم و مقاوم و راست، صخره قائم و تیز
یالمان: تپّۀ قائم و تیز، قلۀ کوه
یالین: شعله، درخشان، درخشش آذرخش.
یامچی: نامه رسان، چاپار، پیک، قاصد.
یانار: شعله ور، آتش افشان، آتشین.
یورد: وطن، سرزمین، مملکت یا ولایت.
یوکسَک: والا، بلند، فوق، عالی.
یولاچ: رهبر، راهنما، ایلچی، پیامبر.
یول بارس: پلنگ
ییگیت: جوانمرد، جسور، شجاع. همانطور که در بالا نیز دیدید خیلی از اسم های ترکی پسرانه معنی جسور دارند.
ییلماز: انصراف ناپذیر، کسی که از گفته اش عدول نکند، بی باک.
یٶنتَم: مِتُد، روش و اصول، قاعده
اگر احیانا اسم پسر ترکی مد نظر دارید که در لیست بالا قرار ندارد، در قسمت نظرات به همراه معنی درج نمایید تا در لیست کامل اسم های ترکی NameFarsi.com قرار گیرد.
کلمه خطاب به زنان و دختران، خاتون، زن بزرگ زاده و شریف، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
۳
خانم گل
فارسی، ترکی
خانم (ترکی) + گل (فارسی) خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است
۴
خانوم
اسم ترکی
خانم، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
۵
دادلی
ترکی (آذری)
اسم زیبای دختر به معنی شیرین و نمکین
۶
درنا
ترکی
پرنده ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز شبیه لک لک که به صورت گروهی پرواز می کند، نام یکی از صورتهای فلکی
۷
دنیز
ترکی
دریا
۸
دورسین
ترکی
باقی بماند
۹
ژالین
ترکی
شعله آتش
به نظر شما کدامیک از اسمهای ترکی آذری دخترانه با حرف چ، خ، د، ژ اسم زیباتری است؟
در این قسمت اسم های ترکی دختر و اسمهای ترکی پسر به ترتیب حروف الفبا قرار گرفته است. بخش بزرگی از ایرانیان عزیز را ترک زبانان دوست داشتنی شامل می شوند. ترک های عزیز در استان های آذربایجان شرقی و غربی و بسیاری از استان های دیگر ایران. اسامی ترکی هم از جمله محبوب ترین اسم های مورد استفاده در ایران هستند. اسم هایی با معنی و آوای فوق العاده زیبا.
اسامی ترکی پسرانه
خیلی از نام ها ریشه اصیل ترکی دارند و برخی از اسامی زیبای ترکی در طی سالیان با واژگان زبان فارسی ترکیب شده اند و اسم جدید زیبای دیگری را ساخته اند که مختص ایران و فرهنگ ایرانی شده است. مثلا اسم دختر ترکی آناشید که از ترکیب دو واژه آنا (اسم ترکی به معنی مادر) و شید (واژه فارسی به معنی خورشید) است. معنی اسم آناشید می شود: دختر زیباروی مادر و مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر که معنی زیبا و لطیفی را ساخته است. از این دسته نام های زیبا در فرهنگ اسامی ایران زمین بسیار است.
علاوه بر این خیلی از اسم های زیبای ایرانی هم در ترکی معنی زیبایی دارند و هم در کردی و یا فارسی و به نوعی ریشه دقیقشان بین این سه گویش بحث بر انگیز است، گرچه این اسم های زیبا همگی ایرانی هستند و این مهم است.
زنده باد ایران، یاشاسین آذربایجان ❤️
زنده باد ایران از شمال تا جنوبش، از شرق تا غربش، با گویش ها، لهجه ها و آداب و رسوم زیبا و متفاوتش.
لیست کامل اسم ترکی پسر و دختر
در ادامه لیست اسامی ترکی و آذری زیبا شامل نامهای زیبای تركي آذري دخترانه و پسرانه قرار گرفته اند.
تبادل نظر درباره اسم