اسامی یک نقطه ای زیبا
زیباترین اسم های دختر و پسر که یک نقطه دارند را در ادامه ببینید. شامل اسم های یک نقطه دختر و نام های یک نقطه پسر به همراه معنی دقیق هر نام.
اسم های یک نقطه ای Single point names
اسم های یک نقطه دختر
لیست کامل اسامی دخترانه یک نقطه ای دخترانه
۱ | النا: بررسی کامل: اسم النا. |
۲ | آذر: آتش، اخگر. |
۳ | آرزو: امید، خواهش، میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد. کام. |
۴ | آرنا: : بررسی کامل: اسم آرنا. |
۵ | آزاده: رها، آزاد، نجیب، شریف، وارسته. |
۶ | آزاله: اسم گلی خوشبو (آزالیا) که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است. |
۷ | آسنا: بررسی کامل: اسم آسنا. |
۸ | آنا: اسم دختر ترکی و بین المللی. بررسی کامل: اسم آنا. |
۹ | آوان: اسم دختر کردی. بررسی کامل: اسم آوان. |
۱۰ | بَدری: بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید. |
۱۱ | بانو: بی بی، بیگم، خانم عنوانی احترام آمیز برای زنان، ملکه. |
۱۲ | باهره: درخشان، تابان. |
۱۳ | برسوم: شاخه درخت گز. |
۱۴ | برکه: بررسی کامل: اسم برکه. |
۱۵ | بسمه: ورق طلا و نقر. |
۱۶ | بهار: فصل اول سال. |
۱۷ | بهارک: همچون بهار، مانند بهار. |
۱۸ | بهاره: مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار. |
۱۹ | بهرو: خوبرو و نیک منظر، زیبا، دختر زیبا، خوش چهره. |
۲۰ | بهسا: یعنی نیک چون خوبان و نیکان – بانوی خوش چهره، دختر زیبا رو. |
۲۱ | بهگل: مرکب از به (زیباتر) + گل. |
۲۲ | جلوه :خودنمایی، شکوه،درخشش، تابش. |
۲۳ | حنا: اسم دختر عربی به معنی گياهي درختي كه گلهاي سفيد و معطر دارد، گرد بسيار نرم سبز رنگي از گياهي به همين نام. |
۲۴ | خاطره: یادبود، یادمان، اندیشه و خیال، یادبود. |
۲۵ | آمنه: بانوی نترس، زن دلیر. نام مادر پیامبر اسلام. |
۲۶ | خرمدل: مشعوف. خوشدل، شادمان. |
۲۷ | دُغدو: مرغی که وزن آن قریب شش هفت من بوده و اکنون وجود ندارد. |
۲۸ | دِرمنَه: بوته ای دائمی که در آسیای مرکزی و غربی میروید. |
۲۹ | دامونا: ترکیب دامون (دشت) + الف نسبت یا الف تانیث. |
۳۰ | دراج: پرنده ای است شبیه کبکبا پرهای خالدار سیاه و سفید. |
۳۱ | دردانه: در، مروارید، سوگلی، نور چشم، یکدانه، لوس. ترکیب در (مروارید) + دانه. به معنی دانه مروارید. یعنی با ارزش و کمیاب. مجازا یعی یکی یک دانه. |
۳۲ | درنا: (دُر + ناز = زیبا و قشنگ)،زیبا رو و گران بها. |
۳۳ | دلبر: دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقه ی دیگران. |
۳۴ | دلجو: دلپذیر، دل پرور، دلچسب، دلنواز. |
۳۵ | دمساز: انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور. |
۳۶ | رُکسانا: روشنک، رکسانه، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی. |
۳۷ | رابعه: نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم. |
۳۸ | راز: پوشیده، رمز، سر، نهفته. |
۳۹ | رازمهر: راز و رمز دوست داشتن. |
۴۰ | رجا: آرزو، امل، امید، امیدواری. |
۴۱ | رخسار: چهره، رخ، رخساره، روی، سیما. |
۴۲ | رز: گل رز. واژه ای لاتین (فرانسوی). |
۴۳ | رزا: بررسی کامل: اسم رزا |
۴۴ | رعنا: اسم عربی دخترانه به معنی زیبا، دلفریب، بلند و کشیده. |
۴۵ | روجا: اسم کردی ـ فارسی از ترکیب روج (کردی) = روز، آفتاب + ا (پسوند نسبت). روجا یعنی منسوب به روج. دختری که روی روشن دارد. به مجاز زیباروی و آفتاب چهره. همچنین روجا نام دهی در تنکابن است. |
۴۶ | روحنا: منظور از روح یا چیزی که مایه حیات و زندگی است. روح ما. |
۴۷ | رودابه: زن زال و مادر رستم دستان – مرکب از رود (فرزند) + آبه (روشنی)، از شخصیت های شاهنامه. |
۴۸ | روناک: اسم کردی دخترانه به معنی روشنایی – روشن. |
۴۹ | زُمرد: از سنگ های قیمتی. |
۵۰ | زادک: زاده شده ی کوچک. |
۵۱ | زادمهر: زاده و متولد مهر و محبت و دوستی. ترکیب زاد + مهر. از اسامی ترکیبی با مهر. |
۵۲ | زرکا: گیلکی نوعی پرنده. |
۵۳ | زرگل: زرین گل. |
۵۴ | زری: منسوب به زر. |
۵۵ | زهرا: درخشنده روی، سپید روی. بررسی کامل: اسم زهرا. |
۵۶ | زهره: دومین سیاره ی منظومه ی شمسی. از اسم های ایرانی در منظومه شمسی. |
۵۷ | زهره: معنی جرات، شهامت هم برای اسم زهره آمده است. |
۵۸ | سُرنا: نوعی ساز بادی چوبی. با اسم سورنا که یک اسم پسرانه است اشتباه نشود. |
۵۹ | ساجده: سجده کننده بسیار سجده کننده، با ایمان، پاکدامن. |
۶۰ | ساغر: پیمانه، صبوح. |
۶۱ | سبا: بررسی کامل: اسم سبا. |
۶۲ | سلنا: بررسی کامل: اسم سلنا. |
۶۳ | سمانه: سقف خانه، نام پرنده ای کوچک که به آن در ترکی بلدرچین می گویند رزا نام لاتین گل رز. |
۶۴ | سمن: چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش. به معنی یاسمن، یاسمین، شبدر. |
۶۵ | آسمان: معنی مشخص است. |
۶۶ | سنا: بلندی، رفعت، روشنایی. |
۶۷ | سونا: یعنی طلا. در ترکی یعنی مرغابي، هم چنین زيبا و قشنگ. |
۶۸ | سودابه: از شخصیتهای شاهنامه، دختر شاه هاماوران. اسم دختر شاهنامه ای. |
۶۹ | سوسن: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی. سوسن گیاهی است پیاز دار و تک لپه ای، گلی درشت و خوشه ای به رنگ ها و شکل های مختلف. |
۷۰ | السانا: اسم دختر ترکی. بررسی کامل: اسم السانا. |
۷۱ | سوسنک: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی. |
۷۲ | سوگند: قسم، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن. |
۷۳ | سلوانا: نام محلی است. |
۷۴ | سولماز: اسم دختر ترکی به معنی همیشه شاداب. |
۷۵ | صبا: نسیم ملایم. پیامرسان بین عاشق و معشوق. |
۷۶ | صدف: معنا مشخص است. مجازا یعنی گرانبها و ارزشمند. |
۷۷ | صغری: کوچک، کوچکتر، دختر علی بن ابی طالب (ع). |
۷۸ | صفورا: مصرف کننده اندوخته ها، خالی کننده ظروف، نام همسر حضرت موسی و دختر حضرات شعیب. |
۷۹ | صنم: بت، دلبر، دلدار. |
۸۰ | عارفه: آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می یابد، دانا، آگاه. |
۸۱ | عاطفه: مهربانی. مجازا یعنی دختر مهربان و با محبت. |
۸۲ | عذرا باکره، دوشیزه، آشکار. |
۸۳ | فاطمه رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر (ص). |
۸۴ | فائزه: اسم دختر عربی به معنی پیروز. |
۸۵ | فرانک: به معنی پروانه است. |
۸۶ | فرح سرور، شادی، شادمانی، مسرت، نشاط. |
۸۷ | افرا: نام یک درخت زیباست. |
۸۸ | فردوس ارم، بهشت، پردیس، جنان. |
۸۹ | فرگل دارای شکوه و زیبایی گل. |
۹۰ | فرمهر شکوه و جلال مهربانی و محبت. |
۹۱ | فلامک نوعی الماس. |
۹۲ | گل ابرو دختری که ابروان زیبا دارد. |
۹۳ | گل اندام دارای پیکر ظریف و زیبا چون گل. |
۹۴ | گل برار گل + برار (دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت). |
۹۵ | گل بهار گل + بهار = فصل اول سال، شکوفه درختان، گلِ تازه و شاداب، شکوفه گل. |
۹۶ | گلبرگ برگ گل. |
۹۷ | گلبو: خوشبو چو گل. |
۹۸ | گلرخ دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره. |
۹۹ | گلرنگ احمر، سرخ،به رنگ گل. |
۱۰۰ | لادن گل زینتی به رنگ زرد، قرمز، یا نارنجی. |
۱۰۱ | لنا: بررسی کامل: اسم لنا. |
۱۰۲ | لونا: یعنی رنگ، رنگی. مجازا یعنی زیبا. |
۱۰۳ | مانا: بررسی کامل: اسم مانا. |
۱۰۴ | پرنسا: پرن به معنی ستاره است. پرنسا یعنی مثل ستاره، زیبا. بررسی کامل: اسم پرنسا. |
۱۰۵ | مهر آذر: از موبدان پارس و از مردم اصطخر. ترکیب مهر (مهربانی، خورشید) و آذر (آتش، مقدس). |
۱۰۶ | مهرانه: مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت). مهربان. همچو خورشید. |
۱۰۷ | مهزاد: زاده ماه. زیباروی. |
۱۰۸ | مهنا: بررسی کامل: اسم مهنا. |
۱۰۹ | مونا: تک، یکتا، در متون ایران باستان به محبت هم معنا شده است. گل یاس، امید. |
۱۱۰ | نادی: اسم عربی دختر به معنی ندا دهنده، ندا کننده. |
۱۱۱ | نارگل: گل انار، گل اتشین. ترکیب نار (انار) و گل هست. |
۱۱۲ | سانلی: اسم دختر ترکی. |
۱۱۳ | ندا: بانگ، صدا، وحی. |
۱۱۴ | ندی: همنشین و هم صحبت، صدا، نوا. |
۱۱۵ | نرسا: در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان. |
۱۱۶ | نرگس: گلی خوشبو و زینتی. |
۱۱۷ | نسا: زنان، نام سوره ای در قرآن کریم. |
۱۱۸ | نساک: نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی. |
۱۱۹ | نکونگار: بهترین نقش و تصویر، بهترین صورت. |
۱۲۰ | نگار: بررسی کامل: اسم نگار. |
۱۲۱ | نوا: آوا، آواز، آهنگ، ترنم، نغمه. |
۱۲۲ | نوال: عطا، بخشش، بهره، نصیب. |
۱۲۳ | نور: پرتو، تابش، روشنایی، فروغ. |
۱۲۴ | نورا: نورانی، درخشان، تابان. بررسی کامل و نظرات درباره این اسم در: اسم نورا. |
۱۲۵ | نورسا: مثل نور. |
۱۲۶ | نوگل: شکوفه، غنچه. ترکیب نو + گل. اسم گل ها را ببینید. |
۱۲۷ | هاجر: اسم عربی دختر. هجرت کننده، مسافر. نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع). |
۱۲۸ | هانا: بررسی کامل: اسم هانا. |
۱۲۹ | هلن: بررسی کامل: اسم هلن. |
۱۳۰ | هلنا: از نظر معنی معادل نام هلن است. اسم یونانی به معنی نورانی. |
۱۳۱ | همافر: پرنده ای خوش آواز. |
۱۳۲ | همراز: همدم. مونس. |
۱۳۳ | هنگامه: شورش، فتنه، آشوب. اما به عنوان اسم به معنی: شگفت انگیز، عالی، فوق العاده؛ ۳- (در قدیم) هنگام، زمان، فصل. |
۱۳۴ | هورزاد: زاده خورشید. |
۱۳۵ | هورسان: همچو خورشید. |
۱۳۶ | هورفر: خورشید باشکوه. |
۱۳۷ | اسم یک نقطه ای دختر پیشنهادی شما؟ |
اگر اسم دخترونه یک نقطه ای سراغ دارید که در لیست بالا نیست، در قسمت نظرات بنویسید تا به لیست نام های دختر تک نقطه ای اضافه کنیم.
اسم های یک نقطه پسر
لیست کامل اسامی پسرانه یک نقطه ای دخترانه به همراه معنی دقیق.
۱ | احسان: اسم پسر عربی به معنی انعام، بخشش، خوبی. |
۲ | احمدرضا: احمد یعنی بسیار ستوده شده. یکی از نام های پیامبر (ص). رضا هم به معنی خشنود است. یعنی خشنود ستایش شده. |
۳ | اردلان: درستی، راستی و پارسایی. |
۴ | ارسلان: شیر درنده، اسد، شجاع و دلیر. |
۵ | امان: پناه، حمایت، نگهداری، امن، ایمن. در حال حاضر به عنوان اسم دخترانه مورد تایید ثبت احوال کشور است. |
۶ | آروان: آرین (ایرانی، آریایی، ایران). هم چنین نام روستایی در قزوین و نام یکی از طایفههای لرستان. |
۷ | اورنگ: تاج، تخت، جلال، شان، شکوه. |
۸ | اونگ: پاندول. |
۹ | آراز: بررسی کامل: اسم آراز. |
۱۰ | آران: بررسی کامل: اسم آران. |
۱۱ | آرسان: بررسی کامل: اسم آرسان. |
۱۲ | آرمان: آرزو، ایده آل، هدف، امید، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی. |
۱۳ | آزاد: به معنی رها. |
۱۴ | آزرم: حجب، حیا، خجالت، مهر، فضیلت. |
۱۵ | آوند: به معنی جام، جام شراب یا آب. |
۱۶ | باراد: بررسی کامل: اسم باراد. |
۱۷ | بامداد: سپیده دم، شفق، صباح، فجر. |
۱۸ | برمک: رئیس. |
۱۹ | بهادر: جسور، دلاور، دلیر، شجاع. |
۲۰ | بهداد: در کمال عدل و داد، آفریده خوب. |
۲۱ | بهراد: بررسی کامل: اسم بهراد. |
۲۲ | بهرام: فتح و پیروزی، نام ستاره مریخ. نام چندتن از شخصیت های شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد. |
۲۳ | خادم: اسم عربی پسرانه به معنی خدمت کننده، بنده، پرستار. |
۲۴ | خداداد: هدیه خدا. داده خدا. |
۲۵ | خسرو: پادشاه، شاه، شهریار، ملک، شاهنشاه. |
۲۶ | داراب: دارا و داریوش، از شخصیت های شاهنامه. اسم پسر شاهنامه ای. |
۲۷ | رادبد: ترکیب راد (بخشنده، جوانمرد) و بد (به معنی نگهبان). در مجموع یعنی محافظ جوانمرد. مجازا یعنی جوانمرد. |
۲۸ | رادفر: بخشنده باشکوه. |
۲۹ | رادمان: رادمنش، کریم، با سخاوت. بررسی کامل: اسم رادمان. |
۳۰ | رامان: به معنی آرام. |
۳۱ | رامبد: آرامش دهنده، نگهبان و پاسدار آرامش. بررسی کامل: اسم رامبد. |
۳۲ | رضا: خشنود، خوشحال، خوشدل، راضی. |
۳۳ | روهان: بررسی کامل: اسم روهان. |
۳۴ | زال: سالمند، پسر سام و پدر رستم. |
۳۵ | ساسان: سر سلسله ساسانیان، درویش. |
۳۶ | سامان: سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش. بررسی کامل: سامان. |
۳۷ | سجاد: سجده کننده، لقب امام چهارم زین العابدین ابن حسین (ع). |
۳۸ | سراج: چراغ. |
۳۹ | سلمان: سالم و مبرا از عیب و نقص و آفت. |
۴۰ | سهراب: دارنده ی آب و رنگ، گلگون، شاداب، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه. |
۴۱ | سهند: کوه آتش فشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان. از جمله اسم های کوه ها که برای نامگذاری فرزند استفاده می شوند. |
۴۲ | سورنا: نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان. بررسی کامل: اسم سورنا. |
۴۳ | سولان: (سُ) (اِ.) شولان، کمند. بلندی و ارتفاع. |
۴۴ | صابر: اسم عربی پسرانه. بردبار، پرشکیب، صبور، متحمل. |
۴۵ | طهماسب: یکی از شخصیت های شاهنامه فردوسی. |
۴۶ | عابد: پارسا، پرستشگر، پرستنده. |
۴۷ | عارف: سالک، صوفی، دانا. |
۴۸ | عاطف: محبت، مهربانی، مهر. |
۴۹ | عباد: بندگان. |
۵۰ | علی رضا: علی به معنای بلندمرتبه و رضا به معنای خشنود. |
۵۱ | عمران: آبادانی، آبادسازی، آبادی. |
۵۲ | فرداد: شأن و شکوه و شوکت. |
۵۳ | فرهاد: نام یکی از پهلوانانِ ایران در زمان کاووس، شکوهمند. بررسی کامل: اسم فرهاد. |
۵۴ | فرهام: بررسی کامل: اسم فرهام. |
۵۵ | فرهود: کودک پر گوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام. |
۵۶ | فواد: دل، قلب اسکندر به معنی یاوری کننده مرد. |
۵۷ | کامران: خوشگذران، عیاش، کامجو. |
۵۸ | کهزاد: قبیله آتشی سر جام از محبت دلشوره های افراد جامعه انسانی است انگیزه من یاد از شوره های دل انسان های پر خاطره است. |
۵۹ | لهراسب: به معنی صاحب اسب تندرو،نام یکی از پادشاهان کیانی و پدر کی گشتاسب. |
۶۰ | لومانا: نام محلی در کردستان، نامی کردی برای دختران. |
۶۱ | ماکان: نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم. بررسی کامل: اسم ماکان. |
۶۲ | مانی: اندیشمند، بینانگذار آیین مانوی. بررسی کامل: اسم مانی. |
۶۳ | ماهان: اسم پسر اردشیر، پسر قباد. ماهان یعنی مثل ماه. بررسی کامل: اسم ماهان. |
۶۴ | محسن: اسم عربی پسرانه به معنی شاهنده، صالح، نیکوکار. |
۶۵ | محمدرضا: مرکب از دو نام محمد و رضا. ترکیب محمد و رضا هست و به معنی خشنود ستایش شده. در برخی از منابع اسم محمدرضا کسی که حضرت محمد (ص) از او راضی است! معنی شده است. |
۶۶ | مزدک: از شخصیت های شاهنامه، نام مردی خردمند و آورنده آیین مزدکی. |
۶۷ | منصور: پیروز، چیره، غالب. |
۶۸ | مهبد: اسم مهبد از ترکیب مه (ماه) و بد به معنی نگهبان است. یعنی نگهبان ماه. کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است. نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی. در برخی منابع سرور ماه معنی شده است. |
۶۹ | مهراب: دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد. |
۷۰ | مهران: دارنده مهر، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیت های شاهنامه. |
۷۱ | مهرزاد: نام یکی از پسران اسفندیار است – زاده خورشید. |
۷۲ | مهروز: ماه روز، ماهی که در روز نمایان است. |
۷۳ | مهنام: نشان، اثر، صورت، ظاهر. |
۷۴ | نادر: بی مانند، کمیاب، آن که در نوع خود بی نظیر باشد، بی همتا. |
۷۵ | ناصر: نصرت دهنده، یاری کننده. |
۷۶ | نامور: بنام، سرشناس، شهره، شهیر. |
۷۷ | هاکان: بررسی کامل: اسم هاکان. |
۷۸ | هرمان: بررسی کامل: اسم هرمان. |
۷۹ | هرمز: نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری. |
۸۰ | هومان: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران. |
۸۱ | هومن: (هو = خوب + من/ مان = اندیشه و روح)، دارنده روح خوب و نیک اندیش. |
۸۲ | هونام: از ترکیب هو (نیک) و نام ساخته شده است. به معنی نیک نام است. |
۸۳ | وهاب: بخشایشگر، بخشنده، سخی. |
اگر شما هم اسم پسرونه یک نقطه ای سراغ دارید که در لیست بالا نیست، در قسمت نظرات بنویسید تا به لیست نام های پسر تک نقطه ای اضافه کنیم.
تبادل نظر درباره اسم