اسامی پسر در اشعار سعدی

اسامی پسر در اشعار سعدی

در پست های جذاب قبلی روی وبسایت‌مون نام های ایرانی در اشعار شعرای بزرگ ایران زمین را به همراه بیت های شعر ها دیدید. متون قدیمی و باستانی شامل واژگان و همچنین اسامی اصیل ایرانی است و اشعار شاعران پارسی زبان بخش بزرگی از آن است.

نام های موجود در این متون و اشعار شعرای ایران از جمله اسم های اصیل ایرانی هستند. اسامی در شعرهای سعدی شیرازی نیز از جمله این نامها هستند که در ادامه لیست این اسم ها را به همراه بیت مربوطه در شعر سعدي خواهید دید.

درباره سعدی مختصر در پست قبلی صحبت کردیم، در اینجا فقط این نکته را یادآور می شویم که وبسایت گاردین، کتاب بوستان سعدی را جزو ۱۰۰ کتاب برتر دنیا در تمام دوران ها قرار داده است. منبع.

لیست کامل اسامی پسرانه در اشعار سعدی

نام های پسرونه در بوستان و گلستان سعدی

اسم پارسا در شعر سعدی

با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست

صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست…

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود

مجال آن که دگر پند پارسا گنجد

اسم سعدی هم در بیت بالا آمده است.

اسم پارسا در شعر دیگری از سعدی:

یکی پارسا سیرت حق پرست

فتادش یکی خشت زرین به دست…

بررسی کامل: اسم پارسا.

اسم سامان در اشعار سعدی

گو خلق بدانید که من عاشق و مستم

در کوی خرابات نباشد سر و سامان

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

چو بر کندی از دست دشمن دیار

رعیت به سامان تر از وی بدار

بررسی کامل: اسم سامان.

اسم سپهر در اشعار سعدی

چو دولت نبخشد سپهر بلند

نیاید به مردانگی در کمند…

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

سپهر از برای تو فراش وار

همی گستراند بساط بهار

سپهر در بین اسامی پسر در اشعار مولانا و اسامی پسر در اشعار حافظ نیز هست.

اسم رستم در اشعار سعدی

با اینکه رستم شخصیت اصلی کتاب فردوسی است و جایگاه ویژه ای در اشعار فردوسی و شاهنامه است اما از آنجا که شخصیتی بزرگ در میان ایرانیان بوده و هست، نامش در اشعار سایر شعرای پارسی زبان آمده است:

سعدی نه حریف غم او بود ولیکن

با رستم دستان بزند هر که درافتاد

باید گفت که «دستان» نیز که لقب رستم است، خود نام پسرانه است. سعدی در شعر دیگر می فرماید:

یکی طفل بر گیرد از رخش بند

نیاید به صد رستم اندر کمند

اسم شاهین در اشعار سعدی

آنچه سرپنجه سیمین تو با سعدی کرد

با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

بکش تا عیب گیرانم نگویند

نمی آید ملخ در چشم شاهین

اسم شاهان در اشعار سعدی

همین نقش بر خوان پس از عهد خویش

که دیدی پس از عهد شاهان پیش

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

در اخبار شاهان پیشینه هست

که چون تکله بر تخت زنگی نشست

بررسی کامل: اسم شاهان.

اسم محراب در اشعار سعدی

ای دیده عاشقان به رویت

چون روی مجاوران به محراب

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود

تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید

دلش از دست ببردند و به زنار برفت… (اشعار سعدی)

اسم همایون در اشعار سعدی

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

به روز همایون و سال سعید

به تاریخ فرخ میان دو عید …

همایون در شعر دیگری از سعدی:

به اتفاق همایون و طلعت میمون

دری ز شادی بر روی خلق بگشادی …

اسم فرهاد در اشعار سعدی

عقل باری خسروی می کرد بر ملک وجود

باز چون فرهاد عاشق بر لب شیرین اوست

فرهاد در شعر دیگری از سعدی:

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

دودش به سر درآمد و از پای درفتاد …

سعدی در جای دیگر می فرماید:

گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن

که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم

بررسی کامل اسم اصیل پارسی فرهاد را ببینید: اسم فرهاد.

اسم امید در اشعار سعدی

همچنان امید می دارم که بعد از داغ هجر

مرهمی بر دل نهد امیدوار خویش را

امید در شعر دیگری از سعدی:

دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت

نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت

سعدی در جای دیگر می فرماید:

دل زنده می شود به امید وفای یار

جان رقص می کند به سماع کلام دوست

اسم سعید در اشعار سعدی

شادم به تو مرحبا و اهلا

ای بخت سعید مقبل من

سعدی در جای دیگر می فرماید:

به روز همایون و سال سعید

به تاریخ فرخ میان دو عید ..

اسم سعید در شعر دیگری از سعدی:

سعید آورد قول سعدی به جای

که ترتیب ملک است و تدبیر رای

بررسی کامل: اسم سعید.

اسم بهمن در اشعار سعدی

چو بهمن به زاولستان خواست شد

چپ آوازه افکند و از راست شد..

اسم جمشید و فرخ در اشعار سعدی

شنیدم که جمشید فرخ سرشت

به سرچشمه ای بر به سنگی نوشت …

 

اسم سام، نریمان، کسری، دارا و جمشید در اشعار سعدی

نه سام و نریمان و افراسیاب

نه کسری و دارا و جمشید ماند

اسم جهان در اشعار سعدی

آفرین بر زبان شیرینت

کاین همه شور در جهان انداخت

سعدی در جای دیگر می فرماید:

چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت

که یک دم از تو نظر بر نمی توان انداخت …

اسم جهان در اشعار دیگری از سعدی:

مرا خود با تو چیزی در میان هست

و گر نه روی زیبا در جهان هست

و هم چنین:

… به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست

که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست

اسم پیمان و حافظ در اشعار سعدی

نمودی چند بار از خود که حافظ عهد و پیمانم

کنونت بازدانستم که ناقض عهد و سوگندی …

اسم حافظ در شعر دیگری از سعدی (مواعظ):

شکر و حمد تو چون توانم گفت

حافظ فی جمع حالات

اسم دوران در اشعار سعدی

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش

می گویم و بعد از من گویند به دوران ها

اسم دوران در اشعار دیگری از سعدی:

ز دوران ملک پدر یاد کن

دل از بند اندیشه آزاد کن …

و سعدی در جای دیگر می فرماید:

چو حاتم به آزادمردی دگر

ز دوران گیتی نیامد مگر

بررسی کامل: اسم دوران.

اسم سپند در اشعار سعدی

آتش سوزان نکند با سپند

آنچه کند دود دل دردمند …

اسم پیمان در اشعار سعدی

آن همه دل داری و پیمان و عهد

نیک نکردی که نکردی وفا ..

اسم پیمان در اشعار دیگری از سعدی:

که با شکستن پیمان و برگرفتن دل

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است …

و در جای دیگر:

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد

باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد ..

و پیمان در شعر دیگر:

… صفت عاشق صادق به درستی آنست

که گرش سر برود از سر پیمان نرود

اسم صادق نیز که نامی عربی است در شعر بالا از سعدی آمده است.

اسم دارا در اشعار سعدی

نوشیروان کجا شد و دارا و یزدگرد

گردان شاهنامه و خانان و قیصران …

اسم دارا در شعر دیگری از سعدی:

نه سام و نریمان و افراسیاب

نه کسری و دارا و جمشید ماند

اسم کسری در اشعار سعدی

چنین گفت شوریده ای در عجم

به کسری که ای وارث ملک جم

اسم پاکان در اشعار سعدی

به کنج خلوت پاکان و پارسایان آی

نظاره کن که چه مستی کنند و مدهوشی …

اسم پاکان در اشعار دیگری از سعدی:

به پاکان کز آلایشم دور دار

وگر زلتی رفت معذور دار ..

و هم چنین:

هرکس به نصیب خویش خواهند رسید

هرگز ندهند جای پاکان به پلید

اسم سروش در اشعار سعدی

تو را یاوری کرد فرخ سروش

وگر نه زه آورده بودم به گوش…

اسم سروش در شعر دیگری از سعدی:

سروش آمد از کردگار جلیل

به هیبت ملامت کنان کای خلیل ..

اسم کیوان در اشعار سعدی

اگر سرفرازی به کیوان بر است

وگر تنگدستی به زندان در است …

اسم کیوان در شعر دیگری از سعدی:

داعیان اندر دعا گویند پیش خسروان

طاق ایوانت به رفعت بوسه بر کیوان دهاد

بررسی کامل: اسم کیوان.

اسم یوسف در اشعار سعدی

صورت یوسف نادیده صفت می کردیم

چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت …

اسم یوسف در اشعار دیگری از سعدی:

ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کرده اند

حال سرگردانی آدم به رضوان گفته اند …

 و همچنین:

نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب

مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید …

اسم هاتف در اشعار سعدی

یکی هاتف از غیبش آواز داد

که ای نیکبخت مبارک نهاد ..

اسم هاتف در اشعار دیگری از سعدی:

یکی هاتف انداخت در گوش پیر

که بی حاصلی رو سر خویش گیر …

اسم عارف در اشعار سعدی

چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان

خط همی بیند و عارف قلم صنع خدا را

اسم عارف در اشعار دیگری از سعدی:

و گر بهشت مصور کنند عارف را

به غیر دوست نشاید که دیده بردارد …

و همچنین:

چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود

عارف عاشق شوریده سرگردان را

اسم شهریار در اشعار سعدی

در ایام عدل تو ای شهریار

ندارد شکایت کس از روزگار …

اسم شهریار در اشعار دیگری از سعدی:

پسر گفتش ای نامور شهریار

یکی دست از این مرد صوفی بدار …

و در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:

پسندید از او شهریار آنچه گفت

گل رویش از تازگی برشکفت …

اسم یاران در اشعار سعدی

عیب یاران و دوستان هنر است

سخن دشمنان نه معتبر است …

اسم یاران در اشعار دیگری از سعدی:

یارا بهشت صحبت یاران همدم است

دیدار یار نامتناسب جهنم است …

اسم یارا هم در بیت بالا آمده است که یک اسم مشترک بین دختر و پسر هست.

هم چنین در بیت:

خوش می روی به تنها تن ها فدای جانت

مدهوش می گذاری یاران مهربانت

اسم فرخ در اشعار سعدی

فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی

فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی …

اسم فیروز نیز در بیت بالا آمده است. اسم فرخ در اشعار دیگری از سعدی:

به روز همایون و سال سعید

به تاریخ فرخ میان دو عید

اسم همایون نیز در بیت بالا آمده است.

شنیدم که جمشید فرخ سرشت

به سرچشمه ای بر به سنگی نوشت …

اسم جمشید نیز در بیت بالا آمده است.

اسم خسرو در اشعار سعدی

بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد

برو بپرس که خسرو ازین میانه چه برد …

اسم پرویز نیز در بیت بالا آمده است.

بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید

شوری که در میان من است و میان دوست …

اسم خسرو در اشعار دیگری از سعدی:

مرا شکر منه و گل مریز در مجلس

میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد

و همچنین:

… من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر

از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر

اسم بامداد در اشعار سعدی

… نماز شام قیامت به هوش باز آید

کسی که خورده بود می ز بامداد الست

اسم بامداد در اشعار دیگری از سعدی:

خواب از خمار باده نوشین بامداد

بر بستر شقایق خودروی خوشترست

اسم های دخترانه نوشین و شقایق نیز در بیت بالا آمده است که هر دو در اشعار حافظ نیز آمده اند.

نام پارسی بامداد هم چنین در بیت زیر از سعدی آمده است:

بختم نخفته بود که از خواب بامداد

برخاستم به طالع فرخنده فال دوست …

اسم دیار در اشعار سعدی

مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت

که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید

اسم دیار در شعر دیگری از سعدی:

چو بیداد کردی توقع مدار

که نامت به نیکی رود در دیار

بررسی کامل: اسم دیار.

اسم کامران در اشعار سعدی

کامران آن دل که محبوبیش هست

نیکبخت آن سر که سامانیش نیست …

اسم کامران در اشعار دیگری از سعدی:

اگر کشور خدای کامران است

وگر درویش حاجتمند نان است …

و همچنین در شعر دیگر:

یکچند اگر مدیح کنی کامران شوی

صاحب هنر که مال ندارد تغابنست …

اسم کامران در اشعار مولانا و حافظ نیز آمده است.

اسم شما از جمله اسم های اصیل شعرای ایران زمین است؟

اسم شما هم در اشعار دیگر شعرا هم آمده است یا نه؟

در قسمت اسم های اصیل ایرانی ببینید که اسمتان در شعر کدام شاعر ایرانی (حافظ، مولانا و …) آمده است.

گردآورنده اشعار: احمدرضا سلیمی.

اسم های ایرانی در اشعار سعدی

اسم شما هم در اشعار سعدی

نام شما و دوستانتان هم در اشعار سعدی شیرازی آمده است؟ اگر بله در قسمت نظرات بنویسید.

توجه: ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار سعدی هستند. برای مثال ممکن است یک اسم بیش از دو بار در اشعار سعدی آمده باشد و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.

اسم های دخترانه در اشعار سعدی

اسامی دختر در اشعار سعدی

اسم های موجود در متون ادبی کهن، بی شک از اصیل ترین اسم های ایرانی هستند. اسم هایی که به عنوان نام یا واژه در اشعار شعرای گرانقدر ایران زمین، در کنار آرایه های ادبی گوش نواز و دلنشین آمده اند و بخشی از زبان ما پارسی زبانان و فرهنگ ما محسوب می شوند.

اسم های دختر در شعرهای سعدی

آیا اسم شما هم در اشعار شعرای قدیمی ایرانی آمده است؟

در پست های قبلی وب سایتمون، اسم های دختر در اشعار حافظ، اسامی دختر در اشعار مولانا، اسم های دختر در شاهنامه فردوسی و … را قرار دادیم و در این قسمت اسامی دخترانه که در اشعار سعدی شیرازی آمده اند را می بینید. پیش از آن کمی مختصر درباره سعدی بدانید.

سعدی

سعدی، شاعر و نویسنده پارسی‌گوی ایرانی است، ادبیات وی به خصوص در بوستان سعدی به اصطلاح اهل ادب، ادبیات تعلیمی است. ادبیاتی که محتوایش آموزه‌های اخلاقی و اجتماعی است و گویی به هدف تعلیم و تربیت به نگارش در آمده است، البته با چاشنی ذوق و خلاقیت. ویژگی خاص نوشته های سعدی، کلام ساده اش نیز هست که البته نوشتن به این سبک سخت و حتی به عقیده خیلی ها ناممکن است (ویژگی سهل ممتنع اشعار سعدی).

علاوه بر این خیلی ها بر این باورند که سعدی بر حافظ شیرازی و غزلیاتش بسیار تاثیر گذار بوده است و این تاثیر کاملا مشهود است. معتقد اند که حافظ، حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سروده است. همچنین در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی دیده می شود. تضمین در اینجا یعنی استفاده از سخن مشهور (سعدی) در ابیات و کلام حافظ است.

اسم اصلی و کامل سعدی

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) نام کامل سعدی است. اهل ادب سعدی را به لقب “استاد سخن”، “پادشاه سخن”، “شیخِ اجلّ” و حتی به‌طور مطلق، “استاد” داده‌اند.

معنی اسم سعدی

سعدی یک نام پسرانه است که متاسفانه در ایران فراوانی کمی دارد. اسمی که اگرچه ریشه آن به عنوان واژه، عربی است اما از جهت شخصیت تاریخی – فرهنگی یک نام ایرانی اصیل در ایران زمین و بین فارسی زبانان جهان محسوب می شود. سعدی از ریشه سعد است و به معنی خجستگی، فرخندگی، میمنت. بد نیست بدانید از نظر ترکیب واژه سعد + ی به عقیده اکثریت اهل ادب در زبان عربی وجود ندارد این واژه و نام، نامی ساخته ایرانیان است.

لیست اسم دختر در اشعار سعدی

در ادامه لیست نام های دخترانه که در آثار سعدی (کلیات شامل بوستان، گلستان و …) آمده است را به همراه شعر مربوطه می بینید.

نوشین

اسم نوشین در شعر سعدی:

بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند

گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین

در جای دیگر سعدی می فرماید:

تو کز خواب نوشین به بانگ رحیل

نخیزی دگر کی رسی در سبیل

نوشین در شعر دیگر سعدی:

تن درست چه داند به خواب نوشین در

که شب چگونه به پایان همی برد رنجور

شیدا

شیدا در شعر سعدی:

بسا هوشمندا که در کوی عشق

چو من عاقل آیند و شیدا روند

در جای دیگر سعدی می فرماید:

قوی بازوانند کوتاه دست

خردمند شیدا و هشیار مست

اسم شیدا در شعر دیگری از سعدی:

صاحبنظری که دید رویش

دیوانه عشق گشت و شیدا

بررسی کامل: اسم شیدا.

نرگس

چشمش به کرشمه گفت با من

در نرگس مست من چه آهوست

اسم آهو و کرشمه نیز در ابیات بالا از سعدی آمده است.

اسم نرگس در شعر دیگری از سعدی:

گر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست

نرگس در بیت دیگری از سعدی:

هر گه که نظر بر گل رویت فکنم

خواهم که چو نرگس مژه بر هم نزنم

شقایق

خواب از خمار باده نوشین بامداد

بر بستر شقایق خودروی خوشترست

اسم شقایق در شعر دیگری از سعدی:

بلبل سماع بر گل بستان همی کند

من بر گل شقایق رخسار می کنم

 

ارغوان

دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت

گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد

اسم ارغوان در شعر دیگری از سعدی:

ور بی تو میان ارغوان و سمنم

بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم

نیلوفر

چو نیلوفر در آب و مهر در میغ

پری رخ در نقاب پرنیان است

بررسی کامل: بررسی کامل: اسم مینا..

 

پرنیان

صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا

لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد

بررسی کامل: اسم پرنیان.

انیس

نه آن جلیس انیس از کنار من رفتست

که بعد ازو متصور شود شکیبایی

سمن

پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر

عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی باشد

اسم سمن در شعر دیگری از سعدی:

یا رب آن روی است یا برگ سمن

یا رب آن قد است یا سرو چمن

سمن در بیت دیگری از سعدی:

مرا دلیست گرفتار عشق دلداری

سمن بری صنمی گلرخی جفاکاری

بنفشه

باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا

غالیه ای بساز از آن طره مشکبوی او

یاسمن

که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت

که آب گل ببرد تا به یاسمن چه رسد

و در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:

نطفه شبنم در ارحام زمین

شاهد گل گشت و طفل یاسمن

یاسمین در شعر دیگری از سعدی:

عیبم هنر و کمال بیند

خارم گل و یاسمن نماید

نسرین

بر گل روی تو چون بلبل مستم واله

به رخ لاله و نسرین چه تمنا دارم

اسم های لاله، تمنا و واله نیز در بیت بالا از سعدی آمده است.

اسم نسرین در شعری دیگر از سعدي:

بنفشه زلفی نسرین بری سمن بویی

که ماه را بر حسنش نماند بازاری

شکوفه

اسم شکوفه در شعر سعدی:

مگر درخت بهشتی بود که بار آرد

شکوفه گل و بادام و لاله و نسرین

نسترن

آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد

الحق آراسته خلقی و جمالی دارد

سروین

بر گذر تا خیره گردد سروبن

در نگر تا تیره گردد نسترن

بنفشه

بستان عارضش که تماشاگه دلست

پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگرید

اسم گلنار نیز در بیت بالا از سعدی آمده است. اسم بنفشه در شعر دیگری از سعدي:

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

اسم بنفشه در شعر دیگری از سعدی:

ور بی تو میان ارغوان و سمنم

بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم

لاله

به پای سرو درافتاده اند لاله و گل

مگر شمایل قد نگار من دارد

اسم لاله در شعر دیگری از سعدی:

گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی

اندرونت به گل و لاله و ریحان نرود

لاله در شعر دیگر سعدي:

ز رنگ لاله مرا روی دلبر آید یاد

ز شکل سبزه مرا یاد خط یار آید

رها

گر مراد خویش خواهی ترک وصل ما بگوی

ور مرا خواهی رها کن اختیار خویش را

اسم رها در شعر دیگری از سعدی:

خواهم که بیخ صحبت اغیار برکنم

در باغ دل رها نکنم جز نهال دوست

رها در شعر دیگر از سعدي:

مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد

کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد

سوگند

اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی

هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

و در جای دیگر سعدی می فرماید:

سعدی از جان می خورد سوگند و می گوید به دل

وعده هایش را وفا باری نمودی کاشکی

شبنم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم

اسم شبنم در شعر دیگری از سعدی:

نطفه شبنم در ارحام زمین

شاهد گل گشت و طفل یاسم

نام شبنم در شعر دیگری از سعدي:

.. به دولتت همه افتادگان بلند شدند

چو آفتاب که بر آسمان برد شبنم

شهلا

.. سر به بالین عدم بازنه ای نرگس مست

که ز خواب سحر آن نرگس شهلا برخاست

اسم های دخترانه نرگس و سحر نیز در بیت بالا از سعدی آمده اند.

آفاق

گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی

صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد

اسم آفاق در شعر دیگری از سعدی:

که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید

یا مگر آینه در پیش جمالش دارند

آفاق در شعر دیگری از سعدي شيرازي:

موضعی در همه آفاق ندانم امروز

کز حدیث من و حسن تو خبر می نرود

شهره

ای شهره شهر و فتنه خیل

فی منظرک النهار و اللیل

اسم شهره در شعر دیگری از سعدی:

سغبه خلقم چو صوفی در کنش

شهره شهرم چو غازی بر رسن

افسانه

سعدیا نامت به رندی در جهان افسانه شد

از چه می ترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست

اسم افسانه در شعر دیگری از سعدی:

گر تو به حسن افسانه ای یا گوهر یک دانه ای

از ما چرا بیگانه ای ما نیز هم بد نیستیم

نیکی

بد و نیک مردم چو می بگذرند

همان به که نامت به نیکی برند

اسم نیکی در شعر دیگری از سعدی:

به قومی که نیکی پسندد خدای

دهد خسروی عادل و نیک رای

نیکی در بیت دیگر سعدي:

کسی نیک بیند به هر دو سرای

که نیکی رساند به خلق خدای

سحر

اسم سحر در اشعار سعدی:

هر سحر از عشق دمی می زنم

روز دگر می شنوم بر ملا

اسم سحر در اشعار دیگری از سعدی:

شب فراق که داند که تا سحر چند است

مگر کسی که به زندان عشق در بند است

و یا در جای دیگر:

.. تو که در خواب بوده ای همه شب

چه نصیبت ز بلبل سحر است

بررسی کامل: اسم سحر.

نازنین

اسم نازنین در اشعار سعدی:

آفرین خدای بر پدری

که تو فرزند نازنین پرورد

نازنین در شعر دیگری از سعدی:

ز هر نبات که حسنی و منظری دارد

به سرو قامت آن نازنین بدن چه رسد

و در جای دیگر سعدی می فرماید:

بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین

کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود

اسم نازنين در شعری دیگر از سعدی:

هر که نازک بود تن یارش

گو دل نازنین نگه دارش

بررسی کامل: اسم نازنین.

نسیم

.. بار دگر گر به سر کوی دوست

بگذری ای پیک نسیم صبا

اسم نسیم در شعر دیگری از سعدی:

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نفس دوستان توست

و در اشعار دیگر سعدی می فرماید:

بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست

یا کاروان صبح که گیتی منور است

و

مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست

که راحت دل رنجور بی قرار منست

و

مگر نسیم سحر بوی یار من دارد

که راحت دل امیدوار من دارد

ترانه

.. مخور غمی که به فردا چگونه خواهد بود

که چرخ عمر تو ضایع برین ترانه کند

ساحل

… ای برادر ما به گرداب اندریم

وان که شنعت می زند بر ساحل است

اسم ساحل در اشعار دیگری از سعدی:

… غرقه در بحر عمیق تو چنان بی خبرم

که مبادا که چه دریام به ساحل نکند

… که مرد ارچه بر ساحل است ای رفیق

نیاساید و دوستانش غریق

صبا

… ای نفس خرم باد صبا

از بر یار آمده ای مرحبا …

اسم صبا در اشعار دیگری از سعدی:

… بار دگر گر به سر کوی دوست

بگذری ای پیک نسیم صبا

و

آخر ای باد صبا بویی اگر می آری

سوی شیراز گذر کن که مرا یار آنجاست ..

نفس

اسم نفس در اشعار سعدی:

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نفس دوستان توست

اسم نفس در اشعار دیگری از سعدی:

از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است

پیغام آشنا نفس روح پرور است

تمنا

آه اگر دست دل من به تمنا نرسد

یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد …

اسم تمنا در شعر دیگری از سعدی:

… بر گل روی تو چون بلبل مستم واله

به رخ لاله و نسرین چه تمنا دارم

ر‏عنا‏

فرزانه رضای نفس رعنا نکند

تا خیره نگردد و تمنا نکند

مژده

… دگر به روی خود از خلق در بخواهم بست

مگر کسی ز توام مژده ای فراز آرد

اسم مژده در اشعار سعدی:

گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت

سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد …

و در شعر دیگر، سعدی می فرماید:

… ز من درود فراوان ببر به دلبر من

به لطف مژده ای از وصل آن نگار بیار

ساغر

بوسه ای بر کنار ساغر نه

پس بگردان شراب شهدآمیز …

اسم ساغر در شعر دیگری از سعدی:

.. بر کف من ز دست ساقی بزم

هر نفس ساغر شرابی بود

نگار

دیر آمدی ای نگار سرمست

زودت ندهیم دامن از دست …

اسم نگار در اشعار سعدی:

… به پای سرو درافتاده اند لاله و گل

مگر شمایل قد نگار من دارد

نگار در شعر دیگری از سعدی:

.. باور مکن که صورت او عقل من ببرد

عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست

بررسی کامل: اسم نگار.

غزل

اسم غزل در اشعار سعدی:

… که نه تنها منم ربوده عشق

هر گلی بلبلی غزل خوان داشت

اسم غزل در شعر دیگری از سعدي:

.. صوفی نظر نبازد جز با چنین حریفی

سعدی غزل نگوید جز بر چنین غزالی

و سعدی در شعر دیگر می فرماید:

مطرب یاران بگوی این غزل دلپذیر

ساقی مجلس بیار آن قدح غمگسار …

ثریا

… ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری

ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد

اسم ثریا در دیگر اشعار سعدی:

داد طرب از عمر بده تا برود

تا ماه برآید و ثریا برود

و

… از زمین ناله عشاق به گردون بر شد

وز ثری نعره مستان به ثریا برخاست

سبا

.. قافله شب چه شنیدی ز صبح

مرغ سلیمان چه خبر از سبا

فرشته

. رقیب کیست که در ماجرای خلوت ما

فرشته ره نبرد تا به اهرمن چه رسد

اسم فرشته در اشعار دیگر سعدی:

تو خود فرشته ای نه از این گل سرشته ای

گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری …

و

… مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت

و

فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن

وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد …

کیمیا

استاد کیمیا را بسیار سیم باید

در خاک تیره کردن تا آن که زر بباشد …

اسم کیمیا در شعر دیگری از سعدي:

… سیم دغل خجالت و بدنامی آورد

خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم

بررسی کامل: اسم کیمیا.

باران

اسم باران در شعر سعدی:

سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات

غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

بررسی کامل: اسم باران.

اندیشه

مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست

و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست …

ور در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:

هوشم نماند با کس اندیشه ام تویی بس

جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد …

یلدا

… برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد

که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

اسم یلدا در شعر دیگری از سعدي:

… باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

و

… باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

درباره یلدا بیشتر بدانید.

شیرین‏‏

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت

دیگر چه برگ باشد درویش بی نوا را …

اسم شیرین در شعر دیگری از سعدي:

… آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل

شهد لب شیرین تو زنبور میان را

و

مپندار از لب شیرین عبارت

که کامی حاصل آید بی مرارت …

مروارید

… سخن سعدی بشنو که تو خود زیبایی

خاصه آن وقت که در گوش کنی مروارید

اسم مروارید در شعر دیگری از سعدي:

ز مروارید تاج خسروانیت

یکی در خوشه پروین نباشد …

اسم پروین هم در بیت بالا آمده است.

لیلی

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی

تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را …

اسم لیلی در شعر دیگری از سعدي:

… اگر عداوت و جنگ است در میان عرب

میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست

و

… حدیث حسن تو و داستان عشق مرا

هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند

دنیا

دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد

از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست …

اسم دنیا در شعر دیگری از سعدي:

دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

و

… وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

مرده ای بینی که با دنیا دگر بار آمده س

سارا

اسم سارا در شعر سعدی:

صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست

بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

زهره

بلبلان نیک زهره می دارند

با گل از دست باغبان گفتن …

اسم زهره در شعر دیگری از سعدي:

خورشیدوشی ماهرخی زهره جبینی

یاقوت لبی سنگدلی تنگ دهانی ..

و

. مطرب از مشغله کوس بشارت چه زند

زهره بایستی امروز که بنوازد عود

زهره از جمله اسم های ایرانی در منظومه شمسی است.

شیرین

وصفش نداند کرد کس دریای شیرینست و بس

سعدی که شوخی می کند گوهر به دریا می برد

اسم های گوهر و دریا نیز در شعر بالا آمده است

.. سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان

در به دریا می فرستی زر به معدن می بری

دریا

سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی

در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی

هستی

یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی

تا از سر صوفی برود علت هستی

اسم صوفی هم در شعر بالا آمده است، البته اسم سوفی مورد تایید ثبت احوال کشور است.

اسم هستی در اشعار دیگر سعدی:

مرا با وجود تو هستی نماند

به یاد توام خودپرستی نماند …

و

.. همه هرچه هستند از آن کمترند

که با هستیش نام هستی برند

بررسی کامل: اسم هستی.

گیتی

… بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست

یا کاروان صبح که گیتی منور است

اسم گیتی در اشعار دیگر سعدی:

… صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

و

در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم

صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او …

بررسی کامل: اسم گیتی.

پروین

… همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت

وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است

اسم پروین در اشعار دیگر سعدی:

. اگر خود روز را گوید شب است این

بباید گفتن آنک ماه و پروین

سیمین

… گفت سعدی خیال خیره مبند

سیب سیمین برای چیدن نیست

اسم سیمین در اشعار دیگر سعدی:

روی اگر باز کند حلقه سیمین در گوش

همه گویند که این ماهی و آن پروینیست …

و

پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر

عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی باشد …

مینا

بدین صحیفه مینا به خامه خورشید

نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم …

بررسی کامل: اسم مینا.

جانان

حدیث عشق جانان گفتنی نیست

و گر گویی کسی همدرد باید ..

اسم جانان در اشعار دیگر سعدی:

.. دل بود و به دست دلبر افتاد

جان است و فدای روی جانان

و

برو سعدی که کوی وصل جانان

نه بازاریست کان جا قدر جان هست

بررسی کامل: اسم جانان.

نگین

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد

باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد

اسم نگین در اشعار دیگر سعدی:

.. چه کردی که درنده رام تو شد

نگین سعادت به نام تو شد

و

… کرم کن نه پرخاش و کین آوری

که عالم به زیر نگین آوری

فروغ

فلک را این همه تمکین نباشد

فروغ مهر و مه چندین نباشد

اسم فروغ در اشعار دیگر سعدی:

شهنشهی که زمین از فروغ طلعت او

منورست چنان کاسمان به طلعت ماه …

و

شهنشهی که زمین از فروغ طلعت او

منورست چنان کاسمان به طلعت ماه …

گردآورنده اشعار: احمدرضا سلیمی.

اسم های ایرانی در اشعار سعدی

اسم شما هم در اشعار سعدی

نام شما و دوستانتان هم در اشعار سعدی شیرازی آمده است؟ اگر بله در قسمت نظرات بنویسید.

توجه: ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار سعدی هستند. برای مثال ممکن است یک اسم بیش از دو بار در اشعار سعدی آمده باشد و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.