در پست های جذاب قبلی روی وبسایتمون نام های ایرانی در اشعار شعرای بزرگ ایران زمین را به همراه بیت های شعر ها دیدید. متون قدیمی و باستانی شامل واژگان و همچنین اسامی اصیل ایرانی است و اشعار شاعران پارسی زبان بخش بزرگی از آن است.
نام های موجود در این متون و اشعار شعرای ایران از جمله اسم های اصیل ایرانی هستند. اسامی در شعرهای سعدی شیرازی نیز از جمله این نامها هستند که در ادامه لیست این اسم ها را به همراه بیت مربوطه در شعر سعدي خواهید دید.
درباره سعدی مختصر در پست قبلی صحبت کردیم، در اینجا فقط این نکته را یادآور می شویم که وبسایت گاردین، کتاب بوستان سعدی را جزو ۱۰۰ کتاب برتر دنیا در تمام دوران ها قرار داده است. منبع.
لیست کامل اسامی پسرانه در اشعار سعدی
نام های پسرونه در بوستان و گلستان سعدی
اسم پارسا در شعر سعدی
با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست
صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست…
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود
مجال آن که دگر پند پارسا گنجد
اسم سعدی هم در بیت بالا آمده است.
اسم پارسا در شعر دیگری از سعدی:
یکی پارسا سیرت حق پرست
فتادش یکی خشت زرین به دست…
بررسی کامل: اسم پارسا.
اسم سامان در اشعار سعدی
گو خلق بدانید که من عاشق و مستم
در کوی خرابات نباشد سر و سامان
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
چو بر کندی از دست دشمن دیار
رعیت به سامان تر از وی بدار
بررسی کامل: اسم سامان.
اسم سپهر در اشعار سعدی
چو دولت نبخشد سپهر بلند
نیاید به مردانگی در کمند…
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
سپهر از برای تو فراش وار
همی گستراند بساط بهار
سپهر در بین اسامی پسر در اشعار مولانا و اسامی پسر در اشعار حافظ نیز هست.
اسم رستم در اشعار سعدی
با اینکه رستم شخصیت اصلی کتاب فردوسی است و جایگاه ویژه ای در اشعار فردوسی و شاهنامه است اما از آنجا که شخصیتی بزرگ در میان ایرانیان بوده و هست، نامش در اشعار سایر شعرای پارسی زبان آمده است:
سعدی نه حریف غم او بود ولیکن
با رستم دستان بزند هر که درافتاد
باید گفت که «دستان» نیز که لقب رستم است، خود نام پسرانه است. سعدی در شعر دیگر می فرماید:
یکی طفل بر گیرد از رخش بند
نیاید به صد رستم اندر کمند
اسم شاهین در اشعار سعدی
آنچه سرپنجه سیمین تو با سعدی کرد
با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
بکش تا عیب گیرانم نگویند
نمی آید ملخ در چشم شاهین
اسم شاهان در اشعار سعدی
همین نقش بر خوان پس از عهد خویش
که دیدی پس از عهد شاهان پیش
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست
بررسی کامل: اسم شاهان.
اسم محراب در اشعار سعدی
ای دیده عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید
دلش از دست ببردند و به زنار برفت… (اشعار سعدی)
اسم همایون در اشعار سعدی
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
و سعدی در شعر دیگر می فرماید:
به روز همایون و سال سعید
به تاریخ فرخ میان دو عید …
همایون در شعر دیگری از سعدی:
به اتفاق همایون و طلعت میمون
دری ز شادی بر روی خلق بگشادی …
اسم فرهاد در اشعار سعدی
عقل باری خسروی می کرد بر ملک وجود
باز چون فرهاد عاشق بر لب شیرین اوست
فرهاد در شعر دیگری از سعدی:
فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد …
سعدی در جای دیگر می فرماید:
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
بررسی کامل اسم اصیل پارسی فرهاد را ببینید: اسم فرهاد.
اسم امید در اشعار سعدی
همچنان امید می دارم که بعد از داغ هجر
مرهمی بر دل نهد امیدوار خویش را
امید در شعر دیگری از سعدی:
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
سعدی در جای دیگر می فرماید:
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند به سماع کلام دوست
اسم سعید در اشعار سعدی
شادم به تو مرحبا و اهلا
ای بخت سعید مقبل من
سعدی در جای دیگر می فرماید:
به روز همایون و سال سعید
به تاریخ فرخ میان دو عید ..
اسم سعید در شعر دیگری از سعدی:
سعید آورد قول سعدی به جای
که ترتیب ملک است و تدبیر رای
بررسی کامل: اسم سعید.
اسم بهمن در اشعار سعدی
چو بهمن به زاولستان خواست شد
چپ آوازه افکند و از راست شد..
اسم جمشید و فرخ در اشعار سعدی
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه ای بر به سنگی نوشت …
اسم سام، نریمان، کسری، دارا و جمشید در اشعار سعدی
نه کسری و دارا و جمشید ماند
اسم جهان در اشعار سعدی
آفرین بر زبان شیرینت
کاین همه شور در جهان انداخت
سعدی در جای دیگر می فرماید:
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمی توان انداخت …
اسم جهان در اشعار دیگری از سعدی:
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
و هم چنین:
… به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست
اسم پیمان و حافظ در اشعار سعدی
نمودی چند بار از خود که حافظ عهد و پیمانم
کنونت بازدانستم که ناقض عهد و سوگندی …
اسم حافظ در شعر دیگری از سعدی (مواعظ):
شکر و حمد تو چون توانم گفت
حافظ فی جمع حالات
اسم دوران در اشعار سعدی
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
می گویم و بعد از من گویند به دوران ها
اسم دوران در اشعار دیگری از سعدی:
ز دوران ملک پدر یاد کن
دل از بند اندیشه آزاد کن …
و سعدی در جای دیگر می فرماید:
چو حاتم به آزادمردی دگر
ز دوران گیتی نیامد مگر
بررسی کامل: اسم دوران.
اسم سپند در اشعار سعدی
آتش سوزان نکند با سپند
آنچه کند دود دل دردمند …
اسم پیمان در اشعار سعدی
آن همه دل داری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا ..
اسم پیمان در اشعار دیگری از سعدی:
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است …
و در جای دیگر:
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد ..
و پیمان در شعر دیگر:
… صفت عاشق صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
اسم صادق نیز که نامی عربی است در شعر بالا از سعدی آمده است.
اسم دارا در اشعار سعدی
نوشیروان کجا شد و دارا و یزدگرد
گردان شاهنامه و خانان و قیصران …
اسم دارا در شعر دیگری از سعدی:
نه سام و نریمان و افراسیاب
نه کسری و دارا و جمشید ماند
اسم کسری در اشعار سعدی
چنین گفت شوریده ای در عجم
به کسری که ای وارث ملک جم
اسم پاکان در اشعار سعدی
به کنج خلوت پاکان و پارسایان آی
نظاره کن که چه مستی کنند و مدهوشی …
اسم پاکان در اشعار دیگری از سعدی:
به پاکان کز آلایشم دور دار
وگر زلتی رفت معذور دار ..
و هم چنین:
هرکس به نصیب خویش خواهند رسید
هرگز ندهند جای پاکان به پلید
اسم سروش در اشعار سعدی
تو را یاوری کرد فرخ سروش
وگر نه زه آورده بودم به گوش…
اسم سروش در شعر دیگری از سعدی:
سروش آمد از کردگار جلیل
به هیبت ملامت کنان کای خلیل ..
و در جای دیگر سعدی می فرماید:
شه از مستی غفلت آمد به هوش
به گوشش فرو گفت فرخ سروش
بررسی کامل اسم سروش را نیز ببینید.
اسم کیوان در اشعار سعدی
اگر سرفرازی به کیوان بر است
وگر تنگدستی به زندان در است …
اسم کیوان در شعر دیگری از سعدی:
داعیان اندر دعا گویند پیش خسروان
طاق ایوانت به رفعت بوسه بر کیوان دهاد
بررسی کامل: اسم کیوان.
اسم یوسف در اشعار سعدی
صورت یوسف نادیده صفت می کردیم
چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت …
اسم یوسف در اشعار دیگری از سعدی:
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کرده اند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفته اند …
و همچنین:
نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب
مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید …
اسم هاتف در اشعار سعدی
یکی هاتف از غیبش آواز داد
که ای نیکبخت مبارک نهاد ..
اسم هاتف در اشعار دیگری از سعدی:
یکی هاتف انداخت در گوش پیر
که بی حاصلی رو سر خویش گیر …
اسم عارف در اشعار سعدی
چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
خط همی بیند و عارف قلم صنع خدا را
اسم عارف در اشعار دیگری از سعدی:
و گر بهشت مصور کنند عارف را
به غیر دوست نشاید که دیده بردارد …
و همچنین:
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود
عارف عاشق شوریده سرگردان را
اسم شهریار در اشعار سعدی
در ایام عدل تو ای شهریار
ندارد شکایت کس از روزگار …
اسم شهریار در اشعار دیگری از سعدی:
پسر گفتش ای نامور شهریار
یکی دست از این مرد صوفی بدار …
و در جای دیگر سعدی شیرازی می فرماید:
پسندید از او شهریار آنچه گفت
گل رویش از تازگی برشکفت …
اسم یاران در اشعار سعدی
عیب یاران و دوستان هنر است
سخن دشمنان نه معتبر است …
اسم یاران در اشعار دیگری از سعدی:
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است …
اسم یارا هم در بیت بالا آمده است که یک اسم مشترک بین دختر و پسر هست.
هم چنین در بیت:
خوش می روی به تنها تن ها فدای جانت
مدهوش می گذاری یاران مهربانت
اسم فرخ در اشعار سعدی
فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی
فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی …
اسم فیروز نیز در بیت بالا آمده است. اسم فرخ در اشعار دیگری از سعدی:
به روز همایون و سال سعید
به تاریخ فرخ میان دو عید
اسم همایون نیز در بیت بالا آمده است.
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه ای بر به سنگی نوشت …
اسم جمشید نیز در بیت بالا آمده است.
اسم خسرو در اشعار سعدی
بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد
برو بپرس که خسرو ازین میانه چه برد …
اسم پرویز نیز در بیت بالا آمده است.
بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید
شوری که در میان من است و میان دوست …
اسم خسرو در اشعار دیگری از سعدی:
مرا شکر منه و گل مریز در مجلس
میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد
و همچنین:
… من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر
اسم بامداد در اشعار سعدی
… نماز شام قیامت به هوش باز آید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست
اسم بامداد در اشعار دیگری از سعدی:
خواب از خمار باده نوشین بامداد
بر بستر شقایق خودروی خوشترست
اسم های دخترانه نوشین و شقایق نیز در بیت بالا آمده است که هر دو در اشعار حافظ نیز آمده اند.
نام پارسی بامداد هم چنین در بیت زیر از سعدی آمده است:
بختم نخفته بود که از خواب بامداد
برخاستم به طالع فرخنده فال دوست …
اسم دیار در اشعار سعدی
مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت
که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید
اسم دیار در شعر دیگری از سعدی:
چو بیداد کردی توقع مدار
که نامت به نیکی رود در دیار
بررسی کامل: اسم دیار.
اسم کامران در اشعار سعدی
کامران آن دل که محبوبیش هست
نیکبخت آن سر که سامانیش نیست …
اسم کامران در اشعار دیگری از سعدی:
اگر کشور خدای کامران است
وگر درویش حاجتمند نان است …
و همچنین در شعر دیگر:
یکچند اگر مدیح کنی کامران شوی
صاحب هنر که مال ندارد تغابنست …
اسم کامران در اشعار مولانا و حافظ نیز آمده است.
اسم شما از جمله اسم های اصیل شعرای ایران زمین است؟
اسم شما هم در اشعار دیگر شعرا هم آمده است یا نه؟
در قسمت اسم های اصیل ایرانی ببینید که اسمتان در شعر کدام شاعر ایرانی (حافظ، مولانا و …) آمده است.
گردآورنده اشعار: احمدرضا سلیمی.
اسم شما هم در اشعار سعدی
نام شما و دوستانتان هم در اشعار سعدی شیرازی آمده است؟ اگر بله در قسمت نظرات بنویسید.
توجه: ابیات نوشته شده، نمونه هایی انتخابی از اشعار سعدی هستند. برای مثال ممکن است یک اسم بیش از دو بار در اشعار سعدی آمده باشد و ما فقط دو بیت را به عنوان نمونه اینجا قرار دادیم.
واقعا زيبا هستند و تشكر از شما
سعدیا می می می می می بریز
ساسی مانکن رفته سر جالیز
میخوره لیز روی میز
دکتر برو دکتر