اسم مانترا

اسم مانترا

مانترا

معنی، ریشه و فراوانی تعداد اسم مانترا در ثبت احوال ایران

معنی مانترا Mantra name meaning

مانترا یعنی: کلام مقدس، سخن ایزدی، گفتار ورجاوند اهورایی. ورجاوند یعنی ارجمند. وجود واژه اهورا در معنی این نام نشان دهنده اصالت اسم و ریشه اوستایی این اسم زیبا هست.

ریشه اسم مانترا

ریشه نام مانترا اوستایی – پهلوی است. اوستایی و پهلوی هر دو از زبان های باستانی ایرانیان هستند که قبل تر درباره هر دو زبان در وبسایت نام‌فارسی صحبت کرده ایم. پس مانترا از جمله اسم های اوستایی محسوب می شود.

همه چیز درباره اسم مانترا را در ادامه خواهید دید.

بیشتر بخوانید

اسم سلدا

معنی اسم سلدا

سلدا

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم سلدا در ثبت احوال ایران

معنی سلدا Selda name meaning

سلدا یعنی: حامی، یاور، پشتیبان. حامی خود اسم پسر است و می توان سلدا را معادل نام محبوب پناه از نظر معنا نیز دانست.

ریشه اسم سلدا

ریشه نام سلدا ترکی است و از جمله اسامی ترکی دخترانه زیبا قابل ثبت در ایران است.

سلدا نامی خوش آوا با معنی زیبا و فراوانی کم است که در ادامه بررسی کامل این نام را خواهید دید.

تلفظ اسم سلدا، معنی و فراوانی اسم سلدا در ثبت احوال، اسم سلدا به انگلیسی. اسم مشابه سلدا و عکس نوشته اسم سلدا برای پروفایل. اسم سلدا نی نی سایت.

اسم سلدا
معنی سلدا ریشه فراوانی در ایران

بیشتر بخوانید

Pointless names

اسم های بی نقطه

اسامی بدون نقطه دختر و پسر

اسم های دختر و پسر که نقطه ندارند

خیلی از همراهان نام‌فارسی در این ۱۲ سال فعالیت وبسایت مان، از ما درخواست پیشنهاد اسم های بی نقطه داشتند. نام های دخترانه و پسرانه که فاقد نقطه هستند و در واقع بدون نقطه. این اسم های زیبا در واقع شامل حروف نقطه دار نیستند و نکته جالبی که دارند، می توان بسیاری از آن ها را بدون برداشتن قلم از کاغذ نوشت.

Names without a dot

در ادامه لیست کامل اسم های دختر و پسر بدون نقطه را قرار داده ایم:

اسم دختر بی نقطه

اسامی دخترانه که نقطه ندارند

Pointless girl names
اسم بی نقطه دختر

اسم دختر شیک بدون نقطه Pointless girl names

لیست کامل اسامی دختر بی نقطه با معنی دقیق:

۱ ال آی: اسم دختر ترکی به معنی ماه طایفه، خوش چهره، زیبا.
۲ السا: دانه ای خوشبو که بر روی خمیر نان می پاشند. بررسی کاملتر: اسم السا.
۳ الما
۴ الهام: وحی. به دل افکندن، در دل انداختن، القاء معنی خاص در قلب به طریق فیض.
۵ الهه: رب النوع، در اعتقادات قدیم خیلی از فرهنگ های باستانی، نیمه خدایی که نماینده‌‌ نوعی خاص بوده و به صورت زنی ظاهر می‌شده است.
۶ آرا: آراینده.
۷ آرام: موقر، با آرامش، متین.
۸ آرامهر: آرا + مهر، مهر آرا، آراینده خورشید. آراینده مهربانی.
۹ آسا: آسودن، آسایش دهنده، وقار، ثبات، آراینده.
۱۰ آساره: نام دختر به زبان لری بختیاری به معنی ستاره.
۱۱ آسودا: راحت و آرام، آسوده.
۱۲ آسوده: آرام، راحت، خاطرجمع، فارغ، بی خیال.
۱۳ آلا: سرخ، سرخ کم نگ – نعمت ها. بررسی کامل: اسم آلا.
۱۴ آلاله: اسم گل، شقایق، لاله.
۱۵ آلما: اسم ترکی دختر به معنی سیب. درخت سیب جنگلی.
۱۶ آمال: اسم عربی دخترانه به معنی آرزوها، آرمان ها، امیدها.
۱۷ آهو: غزال، غزاله، (به مجاز) معشوق زیبا، (در قدیم) (به مجاز) چشم زیبا.
۱۸ آوا: آواز، بانگ، صدا، صلا، صوت، لحن، ندا، نغمه. بررسی کامل: اسم آوا.
۱۹ آرامه: منسوب به آرام، آرام.
۲۰ آوامهر: ترکیب آوا و مهر. صدای زیبای مهر.
۲۱ آی سو: اسم ترکی. مرکب از آی به معنای ماه بعلاوه سو به معنای آب، ماه و آب. بررسی کامل: اسم آیسو.
۲۲ آی سودا: اسم ترکی به معنی ماه در آب.
۲۳ آی گل: آی (ترکی) + گل (فارسی) گلی چون ماه.
۲۴ حلما: بردباران، صبوران – به ضم ح، جمع حلیم، صبوران، دختران صبور.
۲۵ حماسه: دلاوری، شجاعت، رجز، شعرحماسی، شعررزمی، رزم نامه.
۲۶ حورا: زن زیبای بهشتی، زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی.
۲۷ داگل: داگل نام دخترانه لری است به معنی مادری که مانندگل لطیف و زیبا و دوست داشتنی است.
۲۸ درا: جلاجل، درای، زنگ، ناقوس.
۲۹ درسا: شبیه به دُر، گران قیمت و ارزشمند.
۳۰ درگل: در (عربی) + گل (فارسی) مروارید گل ها. مجازا زیبای ارزشمند.
۳۱ دروار: (دُر + وار (پسوند شباهت) مثل مروارید. ارزشمند، گرانبها.
۳۲ دعا: نیایش، راز و نیاز، مناجات، ورد.
۳۳ دل آرا: آرامش و شادی دیگران، محبوب، معشوق. دلارا: بررسی کامل: اسم دلارا.
۳۴ دل آرام: آرامش دهنده قلب، تسکین دهنده دل. دلارام: بررسی کامل: اسم دلارام.
۳۵ دل آسا: مایه آسایس دل، موجب تسکین و آسایش دل. به نوعی معادل اسم دلسا هست.
۳۶ دل آوا: نوای دل.
۳۷ ملکا: بررسی کامل اسم ملکا.
۳۸ وهار: نام کردی به معنای فصل بهار.
۳۹ دلدار: جانان، دلارام، دلبر، دلداده.
۴۰ دلسا: به معنی مایه آسایش دل یا مانند دل. بررسی کامل: اسم دلسا.
۴۱ راما: منسوب به رام.
۴۲ رسا: رسیده، واضح، بلند.
۴۳ رها: خلاص، فارغ، مرخص، نجات یافته و آزاد. پراکنده.
۴۴ سروه: اسم دختر کردی به معنی نسیم.
۴۵ ساحل: لب دریا. زمینی که در کنار دریا یا دریاچه یا رودی بزرگ واقع شده است، مرزبین آب و خشکی.
۴۶ سارا: خالص، پاک. بررسی کامل: اسم سارا.
۴۷ سارال: اسم دخترانه کردی، نام روستایی در نزدیکی سنندج.
۴۸ سارای: آسایش دل، ماه زرد، ماه شب چهارده.
۴۹ سارگل: گل زرد.
۵۰ ساره: به معنی امیره من، زوجه ابراهیم خلیل (ع). بررسی کامل: اسم ساره.
۵۱ سالومه: صلح و آرامش، صفا و دوستی.
۵۲ سامره: مؤنث سامر، نام شهری در عراق.
۵۳ ساهره مؤنث ساهر، چشمه روان.
۵۴ ساوا خالص، ناب، طلای خالص.
۵۵ سحر: بامداد، پگاه، جادو، سپیده دم.
۵۶ سحرگل: گل زیبای بامداد.
۵۷ سرمه: کحل، سیاهی، تیرگی، تاریکی.
۵۸ سروا: عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود سرواز، مانند سرو، سربلند مثل درخت سرو اسمی کردی است.
۵۹ سرور: بزرگ، پیشوا، خداوندگار، خواجه، رئیس، سر، سرپرست.
۶۰ سعاد: نام معشوقه ای در عرب.
۶۱ سلاله: بچه، خانواده، فرزند، کودک.
۶۲ سلما: آشتی، زنِ صلح طلب. نام دختر بین المللی.
۶۳ سلوا: یک کومونه در ایتالیا. بررسی کامل: اسم سلوا.
۶۴ سما: آسمان، ارض، زمین.
۶۵ سها: ستاره کم نور، اختر، کوکب.
۶۶ سودا: اسم دختر ترکی به معنی عشق. بررسی کامل: اسم سودا.
۶۷ سوده: ساییده، کوفته، نرم، سوراخ، مذاب،نام دختر زمعه بن قیس بن عبد شمس.
۶۸ سورا: پرنده ای است سیاه رنگ دارای نقطه های سفید که خوش آواز است.
۶۹ سوری: گل سرخ، گل محمدی، منسوب به سور.
۷۰ سوگل: مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.
۷۱ سوما: ماه، نور ماه؛ (به مجاز) زيبا؛ نهر آب و مجراي قنات.
۷۲ سی دا: اسم دخترانه لری است . سی دا به معنی برای مادر.
۷۳ صالحه: شایسته و درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی.
۷۴ صدا: صلا، صوت، ندا،آواز، بانگ.
۷۵ طاهره: پاکدامن، پاک.
۷۶ طاووس: زیبا. رنگارنگ. نام نوعی پرنده.
۷۷ طلا: کم یاب، شخص بسیار ارزشمند.
۷۸ طلوع: برآمدن، دمیدن، طلعت، پیدایش.
۷۹ طهورا: به معنی پاک کننده، تطهیر کننده. بررسی کامل: اسم طهورا.
۸۰ عادله: عادل، دادگر.
۸۱ عسل: انگبین، شهد، بسیار شیرین و دوست داشتنی.
۸۲ کام مهر: دوست داشتن. پسندیده.
۸۳ کلاله: زلف، موی مجعد، کاکل، کسمه، دسته گل.
۸۴ گل آسا: زیبنده مثل گل
۸۵ گل رو: کسی که مثل گل زیباست
۸۶ گلاره: اسم دختر کردی به معنی نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی.
۸۷ گلرو: زیباروی.
۸۸ وداد: دوستی، صمیمیت، عشق، محبت.
۸۹ گلسا: مثل گل، زیباروی. چون گل، مانند گل، گلسان.
۹۰ گلسار: مانند گل، به شکل گل، گل چهره.
۹۱ گلسر: آن که سر و رویی چون گل دارد.
۹۲ گلمهر: نام دخترانه به معنی گل خورشید.
۹۳ گلی: منسوب به گل، به رنگ سرخ، به گونه ی گل، به رنگ گل.
۹۴ هلسا: بررسی کام اسم هلسا.
۹۵ گوهر: اصل، تبار، حسب، نژاد، نسب، جوهر.
۹۶ گوهرآرا: کسی که با جواهر آراسته شده باشد.
۹۷ لاله: آلاله، شقایق، گلی به شکل جام و سرخ رنگ.
۹۸ لاله رو: لاله چهر، آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد.
۹۹ لی لی: ظریف و شکننده.
۱۰۰ مارال: آهو، زیبا و خوش اندام. اسم دخترانه تورکی.
۱۰۱ ماه گل: ماهی که مانند گل است. گلی که مانند ماه می تابد.
۱۰۲ ماهرو: یعنی آنکه صورتی چون ماه دارد. زیبارو. معادل اسم ماهچهر.
۱۰۳ ماهروی: کسی که مانند ماه تابان و دلرباست. زیبا.
۱۰۴ ماهسار: زیبا چون ماه.
۱۰۵ ماهک: به معنی خوبروی کوچک، معشوقه زیبا روی و یا خوب روی دوست داشتنی. ماه + ک تصغیر یا ک تحبیب.
۱۰۶ ماهور: بررسی کامل: اسم ماهور.
۱۰۷ ماهورا: بررسی کامل: اسم ماهورا.
۱۰۸ مائده: اسم دختر عربی به معنی سفره، سفره آسمانی، خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم.
۱۰۹ مرسده: ملکه، عروس جهان، شاداب، زیبا.
۱۱۰ مروا: فال نیک و دعای خیر. اسم اوستایی با تلفظ Morva.
۱۱۱ مروه: بسیار خوشبو و معطر.
۱۱۲ مری دا: نام دخترانه لری.
۱۱۳ مسکا: به معنی لبخند.
۱۱۴ معصومه: اسم دختر عربی به معنی معصوم، پاک، بی گناه، با عصمت، لقب حضرت فاطمه.
۱۱۵ ملکه: شهربانو .سلطنت، صفت راسخ در نفس.
۱۱۶ ملودی: آهنگ، لحن، نغمه، خوش آهنگی. بررسی کامل: اسم ملودی.
۱۱۷ ملوک: پادشاهان، شاهان، ملک ها.
۱۱۸ مه کام: آرزوی زیبای روی،دارای کام و آرزویی چون ماه روشن.
۱۱۹ مها: بزرگ، منسوب به ماه، سنگی مانند بلور.
۱۲۰ مهاد: گهواره، مهد، بستر.
۱۲۱ مهراوه: مرکب از مهر.
۱۲۲ مهرآرا: مهربانی و محبت آرا .ویژگی آن که به مهربانی و محبت آرایش شده.
۱۲۳ مهرآوا: صدا و نوای محبت و دوستی.
۱۲۴ مهرسا: شبیه به مهر، مانند خورشید. بررسی کامل: اسم مهرسا.
۱۲۵ مهرکام: کسی که به دوستی دستت را میگیرد.
۱۲۶ مهرو: خوبرو، زیبا رو، ماهی که در روز نمایان است.
۱۲۷ مهری: منسوب به مهر و محبت.
۱۲۸ مهسا: مانند ماه، زیبا، چون ماه زیبا و درخشان.
۱۲۹ مهسو: دارای زیبای چون ماه، چشمان فریبنده چون ماه، نور ماه.
۱۳۰ مهگل: گلی به مانند ماه زیبا و تابان.
۱۳۱ مهلا: آهسته، آرامش، صبور.
۱۳۲ مهواره: مثل ماه، زیبا و خاص.
۱۳۳ هاله: خرمن ماه. (در نجوم) حلقه‌ی نورانی سفید یا رنگی كه گاهی گِردِ قرص ماه یا خورشید دیده می شود؛ ۲- حلقه یا حاشیه‌ی تابناكی كه در اطراف چیزی به ویژه در اطراف سر مقدسین در نقاشی‌ها دیده می شود؛ ۳- (به مجاز) آنچه گرداگرد چیزی یا جایی را فرا می‌گیرد.
۱۳۴ هدا: اسم عربی به معنی راهنما.
۱۳۵ هرسام: اسمی بختیاری به معنی اشکهایم.
۱۳۶ هلاله: گلی زرد رنگ خوشبو. اسم اولین پادشاه زن ایرانی است.
۱۳۷ هلما: حلما به معنی صبور است و هلما به معنی ستاره درخشان. بررسی کامل اسم هلما و حلما را ببینید.
۱۳۸ هما: نام پرنده ای افسانه ای دارای بال های بلند.
۱۳۹ همای: خجسته، مبارک، فرخنده.
۱۴۰ همدم: انیس، دلارام، دمساز.
۱۴۱ هوده: حق، درستی، راستی، فایده.
۱۴۲ هورمهر: خورشید.
۱۴۳ پیشنهاد شما؟

در قسمت نظرات اگر اسم بی نقطه دیگری سراغ دارید بنویسید تا به لیست اضافه کنیم.

اسم پسر بی نقطه

اسامی پسرانه که نقطه ندارند

Pointless boy names
اسم بی نقطه پسر

اسم پسر شیک بدون نقطه Pointless boy names

لیست کامل اسامی پسر بی نقطه با معنی دقیق:

۱ ارس: نام رودخانه‌ای بزرگ که از کوه های هزار ترکیه سرچشمه می‌گیرد و مرز میان ایران و قفقاز را طی کرده و به درای خزر می‌ریزد.
۲ اهورا: بررسی کامل: اسم اهورا.
۳ آراد: نام فرشته موکل بر دین و تدبیر. بررسی کامل: اسم آراد.
۴ والا: بلند، رفیع، مرتفع، بلندپایه، گرامی، شایسته. بررسی کامل: اسم والا.
۵ آرسام: زورمند، دارای زور خرس پسر آریارمنه. بررسی کامل: اسم آرسام.
۶ آسام: سام، داستان خوشایند، حدیث خوش. در برخی منابع به عنوان اسم لری پسر  آمده است.
۷ آسو: شفق، هنگام طلوع خورشید. در برخی منابع معنی تندی، شتاب و کوشا نیز برای این اسم زیبا آمده است.
۸ آکو: اسم کردی پسرانه به معنی قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت.
۹ حامد: ستایشگر، ستاینده، مداح.
۱۰ حامی: اسم پسر عربی به معنی پشتیبان، حمایت کننده. طرفدار، کمک، مجیر.
۱۱ هومهر: مهربان خوب. بررسی کامل: اسم هومهر.
۱۲ حسام: تیغ، سیف، شمشیر، قداره.
۱۳ دادار: دادگر، عادل.
۱۴ دارا: به معنی دارنده، ثروتمند، غنی. توانگر، ثروتمند، غنی، مالک.
۱۵ هورداد: داده خورشید. ترکیب هور به معنی خورشید و داد. معنی خورشید عدالت هم برایش قابل تعبیر است.
۱۶ داور: نام موبدی است.
۱۷ داوود: محبوب، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل.
۱۸ دسم: فرمانده ده تن سرباز.
۱۹ دلاور: دلیر، قهرمان.
۲۰ راد: جوانمرد، بخشنده، دلاور، دلیر.
۲۱ رادمهر: بررسی کامل: اسم رادمهر.
۲۲ راما: منسوب به رام، رام. آرام، متین.
۲۳ راوی: اسم با ریشه عربی به معنی روایتگر.
۲۴ رسام: رسم کننده، طراح، نقاش.
۲۵ رسول: فرستاده، پیام آور، پیغمبر، پیک، سفیر.
۲۶ رام: یعنی آرام.
۲۷ رهام: نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ ‘ بارمان ‘ را کشت، پرنده ای که شکار نکند. بررسی کامل: اسم رهام.
۲۸ رهی: غلام، بنده، چاکر.
۲۹ ساعی: تلاشگر، کوشا.
۳۰ هورام: آرام خوب. بررسی کامل: اسم هورام.
۳۱ سالار: سردار، فرمانده، پیر، ریش سفید.
۳۲ مهراد: مهتر و بزرگتر، بخشنده بزرگ. بررسی کاملتر: اسم مهراد.
۳۳ سام: جهان پهلوان پدر زال و جد رستم جهان پهلوان، آتش. بررسی تخصصی: اسم سام.
۳۴ سامر: اسم عربی پسرانه به معنی داستان سر، افسانه گوینده، قصه گو.
۳۵ سامراد: بررسی کامل: اسم سامراد.
۳۶ سردار: پیشوا، رئیس، سردسته، فرمانده.
۳۷ صارم: اسم عربی، شمشیر تیز، قطع کننده، برنده.
۳۸ صالح: اسم پسر عربی به معنی امین، پارسا، پرهیزگار، خلف.
۳۹ صدرا: اسم عربی، منسوب به صدر، ارج دهنده.
۴۰ طاها: اسم عربی، نام سوره ای در قران کریم.
۴۱ عادل: نام عربی پسرانه به معنی دادگر، دادگستر، دادور.
۴۲ علی: بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا. معنی و بررسی کامل اسم: علی.
۴۳ عماد: پالار، رکن، ستون، تکیه گاه، متکا.
۴۴ کاوه: نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگری ایرانی.
۴۵ کسری: خسرو پرویز، معرب از فارسی خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد.
۴۶ کمال: بلوغ، پختگی، رسایی، رشد.
۴۷ کهرام: نام قلعه ای در هندوستان.
۴۸ کی راد: ترکیب کی به معنی پادشاه و راد به معنی بخشنده است. کی راد یعنی شاه بخشنده، پادشاه جوانمرد.
۴۹ گرامی: ارجمند، مقدم.
۵۰ محمد: ستوده، بسیار تحسین شده.
۵۱ محمود: ممدوح، ستایش شده، نیک.
۵۲ مهرسام: بررسی کامل: اسم مهرسام.
۵۳ مرصاد: بزنگاه، رصدخانه، زیجگاه، کمین گاه، گذرگاه.
۵۴ مسعود: خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت.
۵۵ مهداد: داده ماه. مجازا بزرگزاده و اصیل و بالا مقام.
۵۶ مهدی: هدایت شده، آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعه.
۵۷ مهرداد: داده مهر، آفریده شده ی مهر. نام چوپانی که کوروش را پرورش داد.
۵۸ مهراس: بررسی کامل: اسم مهراس.
۵۹ مهرام: آن که ماه رام اوست، خوشبخت.
۶۰ موسی: از آب کشیده شده، نام امام هفتم شیعیان.
۶۱ هادی: راهنما، رهبر. دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد.
۶۲ برخی از نام ها به دلیل اینکه در ثبت احوال نبودند و قابلیت ثبت نداشتند حذف شدند.
۶۳ پیشنهاد شما؟

در قسمت نظرات اگر اسم بی نقطه دیگری (پسرانه یا دخترانه) سراغ دارید که در لیست بالا نیست، بنویسید تا به لیست اضافه کنیم.

منابع

  1. وبلاگ نام فارسی، نوشته دکتر نیکزاد، مقاله ۱۴۵٫
  2. لغت نامه دهخدا.
  3. فرهنگ لغات عمید.
Single point names

اسم های یک نقطه ای

اسامی یک نقطه ای زیبا

زیباترین اسم های دختر و پسر که یک نقطه دارند را در ادامه ببینید. شامل اسم های یک نقطه دختر و نام های یک نقطه پسر به همراه معنی دقیق هر نام.

اسم های یک نقطه ای Single point names

اسم های یک نقطه دختر

لیست کامل اسامی دخترانه یک نقطه ای دخترانه

Single point girl names
اسم دختر یک نقطه ای
۱ النا: بررسی کامل: اسم النا.
۲ آذر: آتش، اخگر.
۳ آرزو: امید، خواهش، میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد. کام.
۴ آرنا: : بررسی کامل: اسم آرنا.
۵ آزاده: رها، آزاد، نجیب، شریف، وارسته.
۶ آزاله: اسم گلی خوشبو (آزالیا) که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است.
۷ آسنا: بررسی کامل: اسم آسنا.
۸ آنا: اسم دختر ترکی و بین المللی. بررسی کامل: اسم آنا.
۹ آوان: اسم دختر کردی. بررسی کامل: اسم آوان.
۱۰ بَدری: بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید.
۱۱ بانو: بی بی، بیگم، خانم عنوانی احترام آمیز برای زنان، ملکه.
۱۲ باهره: درخشان، تابان.
۱۳ برسوم: شاخه درخت گز.
۱۴ برکه: بررسی کامل: اسم برکه.
۱۵ بسمه: ورق طلا و نقر.
۱۶ بهار: فصل اول سال.
۱۷ بهارک: همچون بهار، مانند بهار.
۱۸ بهاره: مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار.
۱۹ بهرو: خوبرو و نیک منظر، زیبا، دختر زیبا، خوش چهره.
۲۰ بهسا: یعنی نیک چون خوبان و نیکان – بانوی خوش چهره، دختر زیبا رو.
۲۱ بهگل: مرکب از به (زیباتر) + گل.
۲۲ جلوه :خودنمایی، شکوه،درخشش، تابش.
۲۳ حنا: اسم دختر عربی به معنی گياهي درختي كه گل‌هاي سفيد و معطر دارد، گرد بسيار نرم سبز رنگي از گياهي به همين نام.
۲۴ خاطره: یادبود، یادمان، اندیشه و خیال، یادبود.
۲۵ آمنه: بانوی نترس، زن دلیر. نام مادر پیامبر اسلام.
۲۶ خرمدل: مشعوف. خوشدل، شادمان.
۲۷ دُغدو: مرغی که وزن آن قریب شش هفت من بوده و اکنون وجود ندارد.
۲۸ دِرمنَه: بوته ای دائمی که در آسیای مرکزی و غربی میروید.
۲۹ دامونا: ترکیب دامون (دشت) + الف نسبت یا الف تانیث.
۳۰ دراج: پرنده ای است شبیه کبکبا پرهای خالدار سیاه و سفید.
۳۱ دردانه: در، مروارید، سوگلی، نور چشم، یکدانه، لوس. ترکیب در (مروارید) + دانه. به معنی دانه مروارید. یعنی با ارزش و کمیاب. مجازا یعی یکی یک دانه.
۳۲ درنا: (دُر + ناز = زیبا و قشنگ)،زیبا رو و گران بها.
۳۳ دلبر: دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقه ی دیگران.
۳۴ دلجو: دلپذیر، دل پرور، دلچسب، دلنواز.
۳۵ دمساز: انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور.
۳۶ رُکسانا: روشنک، رکسانه، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی.
۳۷ رابعه: نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم.
۳۸ راز: پوشیده، رمز، سر، نهفته.
۳۹ رازمهر: راز و رمز دوست داشتن.
۴۰ رجا: آرزو، امل، امید، امیدواری.
۴۱ رخسار: چهره، رخ، رخساره، روی، سیما.
۴۲ رز: گل رز. واژه ای لاتین (فرانسوی).
۴۳ رزا: بررسی کامل: اسم رزا
۴۴ رعنا: اسم عربی دخترانه به معنی زیبا، دلفریب، بلند و کشیده.
۴۵ روجا: اسم کردی ـ فارسی از ترکیب روج (کردی) = روز، آفتاب + ا (پسوند نسبت). روجا یعنی منسوب به روج. دختری که روی روشن دارد. به مجاز زیباروی و آفتاب چهره. همچنین روجا نام دهی در تنکابن است.
۴۶ روحنا: منظور از روح یا چیزی که مایه حیات و زندگی است. روح ما.
۴۷ رودابه: زن زال و مادر رستم دستان – مرکب از رود (فرزند) + آبه (روشنی)، از شخصیت های شاهنامه.
۴۸ روناک: اسم کردی دخترانه به معنی روشنایی – روشن.
۴۹ زُمرد: از سنگ های قیمتی.
۵۰ زادک: زاده شده ی کوچک.
۵۱ زادمهر: زاده و متولد مهر و محبت و دوستی. ترکیب زاد + مهر. از اسامی ترکیبی با مهر.
۵۲ زرکا: گیلکی نوعی پرنده.
۵۳ زرگل: زرین گل.
۵۴ زری: منسوب به زر.
۵۵ زهرا: درخشنده روی، سپید روی. بررسی کامل: اسم زهرا.
۵۶ زهره: دومین سیاره ی منظومه ی شمسی. از اسم های ایرانی در منظومه شمسی.
۵۷ زهره: معنی جرات، شهامت هم برای اسم زهره آمده است.
۵۸ سُرنا: نوعی ساز بادی چوبی. با اسم سورنا که یک اسم پسرانه است اشتباه نشود.
۵۹ ساجده: سجده کننده بسیار سجده کننده، با ایمان، پاکدامن.
۶۰ ساغر: پیمانه، صبوح.
۶۱ سبا: بررسی کامل: اسم سبا.
۶۲ سلنا: بررسی کامل: اسم سلنا.
۶۳ سمانه: سقف خانه، نام پرنده ای کوچک که به آن در ترکی بلدرچین می گویند رزا نام لاتین گل رز.
۶۴ سمن: چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش. به معنی یاسمن، یاسمین، شبدر.
۶۵ آسمان: معنی مشخص است.
۶۶ سنا: بلندی، رفعت، روشنایی.
۶۷ سونا: یعنی طلا. در ترکی یعنی مرغابي، هم چنین زيبا و قشنگ.
۶۸ سودابه: از شخصیتهای شاهنامه، دختر شاه هاماوران. اسم دختر شاهنامه ای.
۶۹ سوسن: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی. سوسن گیاهی است پیاز دار و تک لپه ای، گلی درشت و خوشه ای به رنگ ها و شکل های مختلف.
۷۰ السانا: اسم دختر ترکی. بررسی کامل: اسم السانا.
۷۱ سوسنک: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی.
۷۲ سوگند: قسم، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن.
۷۳ سلوانا: نام محلی است.
۷۴ سولماز: اسم دختر ترکی به معنی همیشه شاداب.
۷۵ صبا: نسیم ملایم. پیامرسان بین عاشق و معشوق.
۷۶ صدف: معنا مشخص است. مجازا یعنی گرانبها و ارزشمند.
۷۷ صغری: کوچک، کوچکتر، دختر علی بن ابی طالب (ع).
۷۸ صفورا: مصرف کننده اندوخته ها، خالی کننده ظروف، نام همسر حضرت موسی و دختر حضرات شعیب.
۷۹ صنم: بت، دلبر، دلدار.
۸۰ عارفه: آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می یابد، دانا، آگاه.
۸۱ عاطفه: مهربانی. مجازا یعنی دختر مهربان و با محبت.
۸۲ عذرا باکره، دوشیزه، آشکار.
۸۳ فاطمه رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر (ص).
۸۴ فائزه: اسم دختر عربی به معنی پیروز.
۸۵ فرانک: به معنی پروانه است.
۸۶ فرح سرور، شادی، شادمانی، مسرت، نشاط.
۸۷ افرا: نام یک درخت زیباست.
۸۸ فردوس ارم، بهشت، پردیس، جنان.
۸۹ فرگل دارای شکوه و زیبایی گل.
۹۰ فرمهر شکوه و جلال مهربانی و محبت.
۹۱ فلامک نوعی الماس.
۹۲ گل ابرو دختری که ابروان زیبا دارد.
۹۳ گل اندام دارای پیکر ظریف و زیبا چون گل.
۹۴ گل برار گل + برار (دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت).
۹۵ گل بهار گل + بهار = فصل اول سال، شکوفه درختان، گلِ تازه و شاداب، شکوفه گل.
۹۶ گلبرگ برگ گل.
۹۷ گلبو: خوشبو چو گل.
۹۸ گلرخ دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره.
۹۹ گلرنگ احمر، سرخ،به رنگ گل.
۱۰۰ لادن گل زینتی به رنگ زرد، قرمز، یا نارنجی.
۱۰۱ لنا: بررسی کامل: اسم لنا.
۱۰۲ لونا: یعنی رنگ، رنگی. مجازا یعنی زیبا.
۱۰۳ مانا: بررسی کامل: اسم مانا.
۱۰۴ پرنسا: پرن به معنی ستاره است. پرنسا یعنی مثل ستاره، زیبا. بررسی کامل: اسم پرنسا.
۱۰۵ مهر آذر: از موبدان پارس و از مردم اصطخر. ترکیب مهر (مهربانی، خورشید) و آذر (آتش، مقدس).
۱۰۶ مهرانه: مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + انه (پسوند نسبت). مهربان. همچو خورشید.
۱۰۷ مهزاد: زاده ماه. زیباروی.
۱۰۸ مهنا: بررسی کامل: اسم مهنا.
۱۰۹ مونا: تک، یکتا، در متون ایران باستان به محبت هم معنا شده است. گل یاس، امید.
۱۱۰ نادی: اسم عربی دختر به معنی ندا دهنده، ندا کننده.
۱۱۱ نارگل: گل انار، گل اتشین. ترکیب نار (انار) و گل هست.
۱۱۲ سانلی: اسم دختر ترکی.
۱۱۳ ندا: بانگ، صدا، وحی.
۱۱۴ ندی: همنشین و هم صحبت، صدا، نوا.
۱۱۵ نرسا: در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان.
۱۱۶ نرگس: گلی خوشبو و زینتی.
۱۱۷ نسا: زنان، نام سوره ای در قرآن کریم.
۱۱۸ نساک: نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی.
۱۱۹ نکونگار: بهترین نقش و تصویر، بهترین صورت.
۱۲۰ نگار: بررسی کامل: اسم نگار.
۱۲۱ نوا: آوا، آواز، آهنگ، ترنم، نغمه.
۱۲۲ نوال: عطا، بخشش، بهره، نصیب.
۱۲۳ نور: پرتو، تابش، روشنایی، فروغ.
۱۲۴ نورا: نورانی، درخشان، تابان. بررسی کامل و نظرات درباره این اسم در: اسم نورا.
۱۲۵ نورسا: مثل نور.
۱۲۶ نوگل: شکوفه، غنچه. ترکیب نو + گل. اسم گل ها را ببینید.
۱۲۷ هاجر: اسم عربی دختر. هجرت کننده، مسافر. نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع).
۱۲۸ هانا: بررسی کامل: اسم هانا.
۱۲۹ هلن: بررسی کامل: اسم هلن.
۱۳۰ هلنا: از نظر معنی معادل نام هلن است. اسم یونانی به معنی نورانی.
۱۳۱ همافر: پرنده ای خوش آواز.
۱۳۲ همراز: همدم. مونس.
۱۳۳ هنگامه: شورش، فتنه، آشوب. اما به عنوان اسم به معنی: شگفت انگیز، عالی، فوق العاده؛ ۳- (در قدیم) هنگام، زمان، فصل.
۱۳۴ هورزاد: زاده خورشید.
۱۳۵ هورسان: همچو خورشید.
۱۳۶ هورفر: خورشید باشکوه.
۱۳۷  اسم یک نقطه ای دختر پیشنهادی شما؟

اگر اسم دخترونه یک نقطه ای سراغ دارید که در لیست بالا نیست، در قسمت نظرات بنویسید تا به لیست نام های دختر تک نقطه ای اضافه کنیم.

اسم های یک نقطه پسر

لیست کامل اسامی پسرانه یک نقطه ای دخترانه به همراه معنی دقیق.

Single point boy names
اسم پسر یک نقطه ای
۱ احسان: اسم پسر عربی به معنی انعام، بخشش، خوبی.
۲ احمدرضا: احمد یعنی بسیار ستوده شده. یکی از نام های پیامبر (ص). رضا هم به معنی خشنود است. یعنی خشنود ستایش شده.
۳ اردلان: درستی، راستی و پارسایی.
۴ ارسلان: شیر درنده، اسد، شجاع و دلیر.
۵ امان: پناه، حمایت، نگهداری، امن، ایمن. در حال حاضر به عنوان اسم دخترانه مورد تایید ثبت احوال کشور است.
۶ آروان: آرین (ایرانی، آریایی، ایران). هم چنین نام روستایی در قزوین و نام یکی از طایفه‌های لرستان.
۷ اورنگ: تاج، تخت، جلال، شان، شکوه.
۸ اونگ: پاندول.
۹ آراز: بررسی کامل: اسم آراز.
۱۰ آران: بررسی کامل: اسم آران.
۱۱ آرسان: بررسی کامل: اسم آرسان.
۱۲ آرمان: آرزو، ایده آل، هدف، امید، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی.
۱۳ آزاد: به معنی رها.
۱۴ آزرم: حجب، حیا، خجالت، مهر، فضیلت.
۱۵ آوند: به معنی جام، جام شراب یا آب.
۱۶ باراد: بررسی کامل: اسم باراد.
۱۷ بامداد: سپیده دم، شفق، صباح، فجر.
۱۸ برمک: رئیس.
۱۹ بهادر: جسور، دلاور، دلیر، شجاع.
۲۰ بهداد: در کمال عدل و داد، آفریده خوب.
۲۱ بهراد: بررسی کامل: اسم بهراد.
۲۲ بهرام: فتح و پیروزی، نام ستاره مریخ. نام چندتن از شخصیت های شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد.
۲۳ خادم: اسم عربی پسرانه به معنی خدمت کننده، بنده، پرستار.
۲۴ خداداد: هدیه خدا. داده خدا.
۲۵ خسرو: پادشاه، شاه، شهریار، ملک، شاهنشاه.
۲۶ داراب: دارا و داریوش، از شخصیت های شاهنامه. اسم پسر شاهنامه ای.
۲۷ رادبد: ترکیب راد (بخشنده، جوانمرد) و بد (به معنی نگهبان). در مجموع یعنی محافظ جوانمرد. مجازا یعنی جوانمرد.
۲۸ رادفر: بخشنده باشکوه.
۲۹ رادمان: رادمنش، کریم، با سخاوت. بررسی کامل: اسم رادمان.
۳۰ رامان: به معنی آرام.
۳۱ رامبد: آرامش دهنده، نگهبان و پاسدار آرامش.  بررسی کامل: اسم رامبد.
۳۲ رضا: خشنود، خوشحال، خوشدل، راضی.
۳۳ روهان: بررسی کامل: اسم روهان.
۳۴ زال: سالمند، پسر سام و پدر رستم.
۳۵ ساسان: سر سلسله ساسانیان، درویش.
۳۶ سامان: سرزمین، ناحیه، محل، مکان، ترتیب و روش. بررسی کامل: سامان.
۳۷ سجاد: سجده کننده، لقب امام چهارم زین العابدین ابن حسین (ع).
۳۸ سراج: چراغ.
۳۹ سلمان: سالم و مبرا از عیب و نقص و آفت.
۴۰ سهراب: دارنده ی آب و رنگ، گلگون، شاداب، از شخصیت های شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه.
۴۱ سهند: کوه آتش فشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان. از جمله اسم های کوه ها که برای نامگذاری فرزند استفاده می شوند.
۴۲ سورنا: نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان. بررسی کامل: اسم سورنا.
۴۳ سولان: (سُ) (اِ.) شولان، کمند. بلندی و ارتفاع.
۴۴ صابر: اسم عربی پسرانه. بردبار، پرشکیب، صبور، متحمل.
۴۵ طهماسب: یکی از شخصیت های شاهنامه فردوسی.
۴۶ عابد: پارسا، پرستشگر، پرستنده.
۴۷ عارف: سالک، صوفی، دانا.
۴۸ عاطف: محبت، مهربانی، مهر.
۴۹ عباد: بندگان.
۵۰ علی رضا: علی به معنای بلندمرتبه و رضا به معنای خشنود.
۵۱ عمران: آبادانی، آبادسازی، آبادی.
۵۲ فرداد: شأن و شکوه و شوکت.
۵۳ فرهاد: نام یکی از پهلوانانِ ایران در زمان کاووس، شکوهمند.  بررسی کامل: اسم فرهاد.
۵۴ فرهام: بررسی کامل: اسم فرهام.
۵۵ فرهود: کودک پر گوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام.
۵۶ فواد: دل، قلب اسکندر به معنی یاوری کننده مرد.
۵۷ کامران: خوشگذران، عیاش، کامجو.
۵۸ کهزاد: قبیله آتشی سر جام از محبت دلشوره های افراد جامعه انسانی است انگیزه من یاد از شوره های دل انسان های پر خاطره است.
۵۹ لهراسب: به معنی صاحب اسب تندرو،نام یکی از پادشاهان کیانی و پدر کی گشتاسب.
۶۰ لومانا: نام محلی در کردستان، نامی کردی برای دختران.
۶۱ ماکان: نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم. بررسی کامل: اسم ماکان.
۶۲ مانی: اندیشمند، بینانگذار آیین مانوی. بررسی کامل: اسم مانی.
۶۳ ماهان: اسم پسر اردشیر، پسر قباد. ماهان یعنی مثل ماه. بررسی کامل: اسم ماهان.
۶۴ محسن: اسم عربی پسرانه به معنی شاهنده، صالح، نیکوکار.
۶۵ محمدرضا: مرکب از دو نام محمد و رضا. ترکیب محمد و رضا هست و به معنی خشنود ستایش شده. در برخی از منابع اسم محمدرضا کسی که حضرت محمد (ص) از او راضی است! معنی شده است.
۶۶ مزدک: از شخصیت های شاهنامه، نام مردی خردمند و آورنده آیین مزدکی.
۶۷ منصور: پیروز، چیره، غالب.
۶۸ مهبد: اسم مهبد از ترکیب مه (ماه) و بد به معنی نگهبان است. یعنی نگهبان ماه. کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است. نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی. در برخی منابع سرور ماه معنی شده است.
۶۹ مهراب: دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد.
۷۰ مهران: دارنده مهر، مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیت های شاهنامه.
۷۱ مهرزاد: نام یکی از پسران اسفندیار است – زاده خورشید.
۷۲ مهروز: ماه روز، ماهی که در روز نمایان است.
۷۳ مهنام: نشان، اثر، صورت، ظاهر.
۷۴ نادر: بی مانند، کمیاب، آن که در نوع خود بی نظیر باشد، بی همتا.
۷۵ ناصر: نصرت دهنده، یاری کننده.
۷۶ نامور: بنام، سرشناس، شهره، شهیر.
۷۷ هاکان: بررسی کامل: اسم هاکان.
۷۸ هرمان: بررسی کامل: اسم هرمان.
۷۹ هرمز: نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری.
۸۰ هومان: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران.
۸۱ هومن: (هو = خوب + من/ مان = اندیشه و روح)، دارنده روح خوب و نیک اندیش.
۸۲ هونام: از ترکیب هو (نیک) و نام ساخته شده است. به معنی نیک نام است.
۸۳ وهاب: بخشایشگر، بخشنده، سخی.
اگر شما هم اسم پسرونه یک نقطه ای سراغ دارید که در لیست بالا نیست، در قسمت نظرات بنویسید تا به لیست نام های پسر تک نقطه ای اضافه کنیم.
اسم هویار

معنی اسم هویار

هویار

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم هویار در ثبت احوال ایران

معنی هویار Houyar name meaning

هویار یعنی: یار نیک. هویار از ترکیب “هو” + “یار” ساخته شده است. هو به معنی خوب است و یار هم معنی دوست و رفیق و همراه را دارد. ضمنا “هو” در تداول صوفیان مخفف هُوَ و مراد خدای تعالی است: یا هو؛ ای خدا.

ریشه اسم هویار

ریشه نام هویار فارسی است و یک نام اصیل ایرانی محسوب می شود.

تلفظ اسم هویار، معنی و فراوانی اسم هویار در ثبت احوال، اسم هویار به انگلیسی. اسم مشابه هویار و عکس نوشته اسم هویار برای پروفایل. اسم هویار نی نی سایت. فراوانی اسم هویار در ایران اسم پسرانه هویار.

بررسی کامل این نام را در ادامه بخوانید:

بیشتر بخوانید

آدینا

اسم آدینا

آدینا

معنی، ریشه و فراوانی (تعداد) اسم آدینا در ثبت احوال ایران

آدینا اسم دختر ایرانی زیباست که چون فراوانی کمی دارد از اسم های جدید دختر با الف محسوب می شود. در ادامه معنی و توضیحات کامل این اسم دخترانه جدید را بخوانید.

معنی آدینا Adina name meaning

آدینا یعنی:

معنی اسم آدینا در لغت نامه دهخدا

آدینا در لغت نامه دهخدا (نسخه مکتوب) معنی نشده است. اما آدین معادل آذین معنا شده است. به صورت زیر:

آدین: خوازه و آرایش ها که بنوروز یا گاه ورود پادشاهان و جشنهای بزرگ در کویها و برزنها و راهها کنند. آذین.

ریشه اسم آدینا

ریشه نام آدینا فارسی هست و یک اسم دختر فارسی با آ یه حساب می آید. علاوه بر این آدینا تشابه زیادی به واژه آدینه (صورت فارسی جمعه) روز تعطیلی و آخر هفته ما ایرانیان و البته مسلمانان دنیا، دارد.

در ادامه، همه چیز درباره اسم آدینا، این اسم دختر شیک امروزی و به اصطلاح جدید را خواهید خواند.

بیشتر بخوانید